ماندن در زندگی بدون عشق مخمصه ای غیر قابل تحمل
گروه خانواده و سلامت: ماندن در یک زنـدگی زناشویی بی عشق مخمصه ای غیر قابل تحمل است، امـا بـه ایـن مـعنـا نیست که حتماً چنین زندگی باید به طلاق منجر شود. حل مشکل ازدواجهای بی عشق نیاز به خوداندیشی برای ارزیابـی موقعیت، جرات و جسارت برای تصمیم گیری قاطع بـا همسرتان، و ابتـکـار عـمــل برای رویارویی با این واقعیت دارد کـــه طلاق ممکن است بهترین راه حل برای این ازدواج باشد.
اما قبل از اینکه سریعاً به سراغ آسان ترین راه حل بروید و برای طلاق تصمیم گیری کنید، باید اطمینان حاصل کنید که کاملاً منطقی درمورد این تصمیم فکر کرده اید. ماندن در یک ازدواج بی عشق و تصمیم گرفتن درمورد اینکه طلاق بگیرید یا نه فقط بر مبنای این واقعیت، سوء استفاده از فرصت است. این تصمیم برای طلاق مثل تصمیماتی که به خاطر سایر مشکلات موجود در زندگی های زناشویی مثل بوالهوس بودن فرد مقابل یا خیانت او، نیست. انتخاب طلاق وقتی صحبت از زندگی زناشویی خالی از عشق می شود، موقعیتی کاملاً متفاوت است. وقتی درمورد طلاق تصمیم می گیرید، این فرصت از نظر فردی خیلی در شما رشد میکند، چون شما در رابطه ای زندگی می کنید که خالی از هرگونه عشق و محبت است. اجازه بدهید کمی درمورد مسائل مربوط به چنین موقعیت هایی و رویکرد شما به آن صحبت کنیم تا شاید با توجه به این مسائل بتوانید بهتر ردر این رابطه فکر کرده و تصمیم بگیرید. *عشق را آنطور که آن را می بینید تعریف کنید و ببینید آیا همسرتان هم در این رابطه با شما موافق است یا نه، حداقل تاحدودی. برای ارزیابی درست ازدواج های بی عشق، اطمینان یافتن از روشن و واضح بودن ایده و تفکر شما در مورد عشق، راه بسیار خوبی است که ببینید در زندگی چه چیز را از دست داده اید. و اگر ایده همسرتان درمورد عشق با شما مغایر باشد، تاحدی که هیچیک از شما نتواند در کنار هم عشق را تجربه کند، احتمالاً نیاز به مشاوره دارید تا ریشه بی عشق بودن رابطه تان مشخص شود. * قبل از اینکه به سراغ طلاق بروید، اول اطمینان یابید که واقعاً در زندگیتان هیچ نوع عشقی وجود ندارد. از خودتان بپرسید، “آیا واقعاً در زندگی زناشویی من عشقی وجود ندارد یا من خسته شده ام؟” زنده نگه داشتن عشق در ازدواج نیاز به رابطه بسیار قوی با خودتان و همسرتان دارد. دلایلی را که فکر می کنید زندگیتان خالی از عشق است را لیست کنید و ببینید این دلایل تا چه حد معقول و منطقی هستند و آیا نشان نمی دهد که کمی عشق در زندگیتان وجود دارد و می توانید برای بهبود وضعیت اقدام کنید؟ بی عشق بودن رابطه حتماً به این معنا نیست که همه چیز برای آن رابطه تمام شده است.
* برحسب تعریف خود از عشق، ببینید که آیا تا به حال واقعاً عاشق بوده اید. بی عشق بودن زندگی زناشویی شما ممکن است همیشگی نبوده باشد. ممکن است در طول زندگی خود با همسرتان از فواید دیگری در گذشته بهره مند می شده اید که اکنون وجود ندارد و به همین دلیل است که از رابطه تان خسته شده اید. البته اگر زمانی در گذشته عاشق شوهرتان بوده اید، احتمالاً هر دوی شما آنچه را که باید برای حفظ این عشق انجام نداده اید. قبل از اینکه بخواهید اقدامی برای این زندگی بی عشق بکنید، ببینید که تفکر شما درمورد عشق با گذشت زمان چقدر تغییر کرده است.
* ببینید آیا برای متاهل بودن حتماً نیاز دارید که زندگیتان سرشار از عشق باشد، و آیا نمی توانید شعله عشق را در زندگی زناشوییتان روشن کنید؟
این مورد یکی از مهمترین مسائل در تصمیم گیری شماست. خیلی از افراد علیرغم بی عشق بودن زندگی زناشوییشان آن را حفظ کرده اند چون فوایدی که از متاهل بودن نصیبشان می شده بسیار ارزشمندتر از نیاز آنها به عشق بوده است. این فواید میتواند خیلی چیزها باشد و می تواند از فقدان اعتماد به نفس، مسائل مادی، ترس از تنهایی و … ناشی شود. اگر شما از آندسته از افراد هستید که برای متاهل بودن حتماً به عشق نیاز دارند، قبل از اقدام به طلاق، حتماً به روشن کردن شعله عشق در رابطه تان فکر کنید. اگر برای این تصمیم گیری با خود می جنگید، مطمئن باشید که رابطه تان ارزشش را دارد که فرصتی دوباره به آن بدهید. اگر از ته قلب درمورد فقدان عشق در رابطه تان با همسرتان گفتگو کنید، امکانش هست که ببینید او نیز با چنین مشکلی روبه روست. ماندن در یک زندگی بی عشق، اگر برای خوشبختی حتماً به عشق نیاز داشته باشید، می تواند روز به روز انرژی شما را تحلیل برد. اگر زندگی زناشوییتان برایتان ارزشمند است، قبل از اینکه برای طلاق اقدام کنید، کمی عاقلانه تر درمورد موقعیتتان فکر کنید و برای شعله ور کردن دوباره عشق در رابطه تان هر چه از دستتان برمی آید انجام دهید. خیلی از زندگی ها به اینصورت نجات یافته است.
*اما علامتهای یک زندگی بدون عشق چیست وقتی دو نفر عاشق یکدیگر هستند،از مصاحبت و همنشینی با یکدیگر لذت می برند و دوست دارند با یکدیگر صحبت کنند اما زوجهایی که عشق در رابطه آنها از بین رفته است کمتر با هم صحبت می کنند و وقتی هم صحبت می کنند معمولا” این صحبتها به دلخوری و درگیری ختم می شود. حفظ روابط عاشقانه و داشتن یک زندگی مشترک موفق همراه با عشق مستلزم تلاش و توجه است . عاشق شدن خیلی آسان است اما برای اینکه یک رابطه سالم و موفق داشته باشید و با همسرتان خوشبخت و خوشحال زندگی کنید باید تلاش کنید. اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که گاهی از خودتان می پرسید ، آن همه عشق و علاقه کجا رفته است؟ باید بدانید که تنها نیستید .دانستن نشانه های یک رابطه بدون عشق به شما کمک می کند بهتر برای آینده زندگی مشترکتان تصمیم بگیرید.
آیا شما و همسرتان بیشتر وقتتان را دور از هم سپری می کنید؟هر کدام از زوجین باید مدتی را تنهایی سپری کند . رابطه سالم رابطه ای است که در آن هر یک از دو نفر بتوانند هویت و استقلال شخصی خود را حفظ کنند اما اگر این تنهایی و استقلال بیش از حد باشد دو نفر بخاطر اینکه دلشان نمی خواهد یکدیگر را ببینند تنهایی را انتخاب می کنند ،این نشانه بسیار بدی است و نشان دهنده از بین رفتن عشق در رابطه است . در یک رابطه بی عشق معمولا” دو طرف رابطه ترجیح می دهند کارهایی که قبلا” بصورت مشترک انجام می دادند را به تنهایی انجام دهند و از اینکه همراه همسرشان در کارها و مراسمهای اجتماعی شرکت کنند وحشت دارند.
آیا صحبتها و مکالمات شما معمولا” به درگیری و دعوا ختم می شود؟وقتی دو نفر عاشق یکدیگر هستند ، از مصاحبت و همنشینی با یکدیگر لذت می برند و دوست دارند با یکدیگر صحبت کنند اما زوجهایی که عشق در رابطه آنها از بین رفته است کمتر با هم صحبت می کنند و وقتی هم صحبت می کنند معمولا” این صحبتها به دلخوری و درگیری ختم می شود.
وقتی اکثر صحبتها به دعوا منتهی می شود مسلما” بعد از مدتی شما ترجیح می دهید با همسرتان کمتر صحبت کنید و وقتی نتوانید درباره مشکلات خود صحبت کنید ، این مشکلات هر روز بیشتر می شود . این یکی از نشانه های از بین رفتن عشق در رابطه است.
آیا هر دوی شما خودخواه تر شده اید؟در یک رابطه سالم ، هر یک از طرفین دوست دارند برای طرف مقابلشان کاری انجام دهند که او را خوشحال کند اما در رابطه بدون عشق ، هرکس بیشتر به خودش فکر می کند و کمتر به دیگری توجه می کند. در نهایت ممکن است هر یک از آنها خودخواه تر شوند و وقتی هر کسی فقط به خودش فکر کند ، احترامها از بین می رود و رابطه از هم می پاشد.به هم اعتماد نمیکنید؟هنوز هم به هم اعتماد دارید؟ اگر برای جواب دادن به این سوال تردید دارید، نجات زندگیتان دشوارتر میشود، اما اگر دیگر نمیتوانید به او اعتماد کنید و همسرتان هم توان اعتماد کردن به شما را از دست داده، باید بدانید خیلی چیزها را از دست دادهاید. در صورتی که فکر میکنید رابطه شما و زندگی مشترکتان یک رابطه سالم نیست، بعید است بتوانید مدت طولانی به این زندگی ادامه دهید.
خواست او برایتان اهمیتی ندارد؟ببینید که میتوانید از اشتباهات گذشته درس بگیرید یا نه. اگر در خودتان چنین تواناییای را نمیبینید و شریک زندگیتان هم مدام اشتباهات گذشته را تکرار میکند، درباره ادامه این زندگی احساس خطر کنید. این که شما و او مدام این چرخه را تکرار کنید، اشتباهی که دیگری را آزار میدهد، انجام دهید و در واکنش به انتقاد او با صدای بلند خود را توجیه کنید یا نسبت به انتظار او بیتفاوت باشید، میتواند یکی از نقاط اوج مخاطره در رابطه شما باشد. اگر مدتهاست چنین رابطهای را تجربه میکنید، مشکلات شما در حال رشد و شرایط رابطه شما در حال وخیمتر شدن است.
روزهای خوب را به یاد نمیآورید؟اگر واکنش شما به رفتارهای یکدیگر همیشه خشم است، اگر مدام شما را با رفتارهایش ناامید میکند و اگر رابطه آنقدر آزاردهنده شده که دیگر نمیتوانید روزهای خوب، شاد و عاشقانه زندگی را به یاد بیاورید، زندگی مشترک شما مدتهاست از هم پاشیده است و خبر ندارید.
انتظار دارید آدم دیگری شود؟آیا هر روز منتظر دیدن تغییراتی در همسرتان هستید که سالهاست اتفاق نیفتاده؟ آیا شخصیت و رفتار او پر از نکتههایی است که دوستشان ندارید و آرزو دارید بتوانید تغییرشان دهید. چارهای جز ناامید کردنتان نداریم. بهتر است به این انتظار پایان دهید و باور کنید که این تغییرات هرگز اتفاق نمیافتد و اگر هم بیفتد، همیشگی نخواهد بود. اشتباه شما از همان روز اول شروع شده بود؛ همان زمانی که با او ازدواج کردید به این امید که کمکم تغییرش دهید و از او کسی بسازید که همیشه آرزویش را داشتهاید.
فراموشتان کرده است؟آیا همسرتان فراموشتان کرده و غرق زندگی درونی و اجتماعی خودش است؟ آیا تمام کارهایی را که در سالهای اول زندگی برای شادکردنتان میکرده، کنار گذاشته است؟ تاریخ تولد و سالگرد ازدواجتان را فراموش میکند و برخلاف سالهای قبل، هیچ علاقهای به خریدن هدیه برایتان ندارد؟ این موضوعات، نشاندهنده این است که او آنقدر مشغلههای مهمتر در ذهنش دارد که جایی برای شما در آن نمیماند. البته بهتر است زود قضاوت نکنید. اگر این فراموشکاریها دو یا سه بار اتفاق افتاده، میتواند طبیعی باشد، اما اگر این موضوع به شیوه زندگی همسرتان تبدیل شده و دیگر به خاطر از دست دادن این اتفاقات ناراحت هم نمیشود، پس ارتباط شما از نظر عاطفی قطع شده است.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۶:۱۱ ق.ظ