لطفا تشریفاتی نشوید

لطفا تشریفاتی نشوید

محمد حاج ابوالقاسم
گروه اجتماعی: هنگام صحبت در باب مسائل اخلاقی در قرآن، پیش از هر چیز باید در یک نگاه، گزاره های قرآن را به دو بخش تقسیم کرد یک بخش باورهای انسانی را تامین می کند و بخش دیگر رفتارهای انسانی را؛ بنابراین قرآن هم به اصول کلی که در ساخت زیربنای اصلی اخلاق موثر است توجه کرده و رفتارهای بیرونی و درونی را که از آن تعبیر به اخلاق می شود تبیین کرده است.در دسته بندی مذکور، منظور از باورهای انسانی، چارچوب های کلی است که انسان باید به آنها پایبند باشد. این باورها در هر دوره و زمانی ثابت است و گذشت زمان باعث ایجاد تغییر و کهنگی آنها نمی گردد مانند اعتقاد به خدا و مهربانی او و یاری او.ولی در باب رفتارها ممکن است این شبهه پیش آید که مسائل رفتاری مذکور در قرآن شاید برای زمان های خاصی بوده اند و با متفاوت شدن نیازهای افراد در زندگی شخصی و اجتماعی، دیگر کاربردی ندارند.در پاسخ به این مساله باید گفت رفتارها در قرآن به سه صورت بیان شده است.دسته نخست، آن دسته از رفتارهای درونی است که به صورت مستقیم، خدا گزاره های اخلاقی را بیان می کند مانند مذمت حسادت کردن.حسادت زمانی ایجاد می شود که فرد محروم از یک نعمت تلاش کند نعمت شخص دارا را از بین ببرد. چنین مواردی فرازمانی هستند و به هیچ زمانی محدود نیستند.دسته دوم، گزاره های اخلاقی است که با قاعده کلی یا نتیجه گیری کلی از یک داستان بیان شده اند. یعنی خدا به رفتاری جزئی اشاره کرده و در پایان آیه یک قانون کلی را بیان کرده است.گاهی نیز این قانون کلی بیان نشده که از طریق قاعده القای خصوصیت به آن پی می بریم. اصطلاح القای خصوصیت به این معناست که خصوصیات جزئی را از مثال حذف می کنیم و به محتوای کلی کلام اتکا می کنیم و از این طریق، به فرازمانی بودن قاعده دست می یابیم.برای نمونه خدا در پایان بعضی از داستان های جزئی، به یک ویژگی کلی اشاره کرده است. مثلا می فرماید: ‘و کذلک نجزی المفترین.’ (الاعراف/ ۱۵۲) از این عبارت درمی یابیم انسان حق ندارد بدون دلیل و از روی هوا و هوس آیات و نشانه های الهی را تکذیب کند.در دسته سوم خدا داستان شخص خاصی را بیان می کند و با نتیجه گیری یا بدون نتیجه گیری آموزه های اخلاقی را نشان می دهد، برای نمونه، در سوره تبت خدا می فرماید: ‘تبت یدا ابی لهب و تب’ ابولهب تلاش های بی ثمری در راه نابودی دین اسلام داشت که نه تنها به نتیجه نرسید، بلکه خود هلاک شد.بحث اخلاقی آیه عبارت است از این که انسان نباید در جهت تقابل با دین حرکت کند.در اینجا گرچه نکته ای در باب یک شخص بیان شده ولی با استفاده از قاعده القای خصوصیت در می یابیم این مساله صرفا درباره ابولهب نیست و می تواند درباره اشخاص دیگر نیز در طول زمان صدق کند.
*قرآن، معیار اخلاق
وقتی صحبت از مسائل اخلاقی و قرآن می شود، لازم است به عادات و رفتارهای رایج خود و اطرافمان نگاهی بیندازیم و درصدد تطبیق و اصلاح آنها با قرآن برآییم.یکی از مسائلی که امروز کم و بیش دچار آن شده ایم، نگاه حسرت آمیز به زندگی مرفه دیگران و تلاش در جهت افزایش تشریفات و رفاه زندگی است.مدتی است مهمانی های ما به مانوری برای ارائه تشریفات و تجملات بیشتر تبدیل شده، اگر هم از کسی اشکال بگیریم، با این پاسخ مواجه می شویم که مالمان حلال است و می خواهیم از لذت های حلال خدا در دنیا نیز استفاده کنیم!خداوند در سوره طه می فرماید’ و هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از آنها داده ایم میفکن که اینها شکوفه های زندگی دنیاست و برای آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.’ (طه/ آیه ۱۳۱)
در فرهنگ قرآن و روایات باید در مسائل مادی به زیردستان خود نگاه کنیم و در مسائل معنوی به بالادستان. ولی امروز، ما دقیقا خلاف این نگرش عمل می کنیم! انسان باید همواره در مسائل معنوی احساس زیان کند و در مسائل مادی احساس استغنا و بی نیازی.یکی دیگر از نکته هایی که کم کم رو به فراموشی گذاشته شده، وظایف زن و مرد است، خانواده باید کانونی برای آرامش و لذت بردن باشد، اگر توازن وظایف بر هم بخورد، یعنی زنان وظایف مردان را به عهده بگیرند و خواه ناخواه از وظایف خود دور گردند، آرامش از خانه رخت برمی بندد.بر اساس آیه ۳۴ سوره نساء، مردها به دلیل تفاوت های روحی و قدرت مواجه با مشکلات باید مدیریت کانون خانواده را به عهده داشته باشند، اگر بنا باشد زنان با مشکلات مواجه گردند، زود از پای در می آیند و آن لطافت و آرامشی که حاصل زیبایی حضور آنان است، از میان می رود.در این حالت، هم مرد و هم زن احساس خسران می کنند، البته می توان این مساله را بسط داد، در خانه هایی که زنان نیز پا به پای مردان در مهم ترین ساعات روز مشغول کار هستند و هر دو شبانه به خانه بازمی گردند آسیب های فراوانی به فرزندان وارد می شود زیرا خستگی و مشکلات کاری مانع رفع نیازهای عاطفی و احساسی این فرزندان می شود.
*کوشش برای فهم بیشتر
حال سوال اینجاست که آیا هر کس قرآن بخواند، به تمامی این نکات دست می یابد؟ قرآن کتاب هدایت است و عبارت ‘هدی للناس’ یعنی مایه هدایت همه مردم.ما برای استفاده بهتر و کافی از کتاب های مختلف، نیازمند راهکارهای مختلفی هستیم، در یک سطح ممکن است خواننده قرآن هیچ اطلاعات خاصی درباره زبان عربی، تفاسیر و دیگر علوم قرآنی نداشته باشد برای چنین کسانی خواندن کلماتی که خدا بر قلب پیامبرش نازل کرده، لذت بخش است و نوعی رابطه قلبی میان شخص و قرآن برقرار می گردد.در سطح بالاتر ممکن است خواننده قرآن تا حدی با زبان عربی آشنا باشد و معنای بعضی کلمات را بداند. مسلما این شخص بهره بیشتری از قرآن می برد.برای رسیدن به سطحی عمیق تر از دو مورد مذکور لازم است خواننده قرآن از کمک کسانی که این مسیر را طی کرده اند و راه را شناخته اند، استفاده کند و جالب است فیلسوف بزرگی مانند ملاصدرا پس از آن همه کوشش در راه فهم دقیق قرآن، پشیمان است که چرا دیر به سراغ قرآن رفته!بنابراین، بهره بردن از قرآن مراتبی دارد، هر کس هر مقدار با مفاهیم قرآن تفاسیر، شان نزول ها و غیره آشناتر باشد، فهم بهتر و کاربردی تری خواهد داشت.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۲:۴۹ ب.ظ

دیدگاه


8 × = شصت چهار