کالاهای وارداتی سفیر فرهنگی جوامع مبدا

کالاهای وارداتی سفیر فرهنگی جوامع مبدا

گروه اقتصادی :هر کالایی که از یک جامعه یا فرهنگ دیگر به جامعه‌ای دیگر صادر می‏شود بخشی از فرهنگ جامعه مبدا را با خود به جامعه مقصد منتقل می‌نماید و چه بسا فلسفه‌‏ی اصلی صدور و راهیابی آن کالا به جامعه مقصد انتقال همین فرهنگ جدید باشد، چرا که فرهنگ‌ها زیربنای اصلی هر اجتماعی را تشکیل می‏دهند و تنها با حاکمیت فرهنگی است که می‏توان بساط سلطه بر یک جامعه را پهن کرد. بسیاری از کالاهای وارداتی بر مبنای نیاز جامعه‌ی ایران طراحی و تولید نشده اند، بلکه هدف از تولید چنین کالاهایی، ایجاد»نیازهای کاذب« در مصرف‌کننده است. همین نیاز کاذب بخش عمده‌ای از درآمد خانواده‌ی ایرانی را به خود اختصاص می‏دهد و از سوی دیگر فرصت را از تولید کننده و کارگر ایرانی می‌‏گیرد. این نیازهای دروغین به کالاهای لوکس و فوق‌لوکس خارجی از طبقات ثروتمند جامعه یعنی طبقه‌ی هدف چنین کالاهایی آغاز می شود، اما به مدد ابزارهای ارتباط جمعی، رسانه‌ها و شبکه‌های ارتباطی هم‌چون ماهواره و اینترنت، کم‌کم طبقات متوسط و کم درآمد جامعه نیز برای تهیه‌ی کالایی که در گذشته‌ای نه چندان دور هیچ جایگاهی برایشان نداشت رقبت نشان می‌دهند و در صورت توفیق نیافتن برای تهیه‌ی چنین کالایی، دچار احساس تبعیض در جامعه خواهند شد؛ احساسی که تبعات اجتماعی فراوانی برجای می‌گذارد. به هر رو کالای جدید وارد جامعه شده‌است، کالایی که»فرهنگ غرب« را در بسته‌بندی جدید برای تمام اقشار جامعه سوغات آورده است؛ چه آنهایی که قدرت خرید و استفاده از آن‌را دارند و چه آنهایی که از قاب جعبه‌ی جادو، بیلبوردهای غول پیکر تبلیغاتی در جای جای شهر و حتی روستا و جاده ها، بروشورهای تبلیغاتی یا دنیای اینترنت و شبکه‌های ماهواره‌ای تصویری فراتر از آن کالا را در ذهن خود می‌پرورانند و رویای داشتن چنین اجناسی، پیشقراول نداشته‌هایشان می‏‌شود. با نگاهی به جامعه به نظر می رسد داشتن کالاهای لوکس و گران‌قیمت خارجی فقط به خاطر داشتن برندی معروف به ابزار تفاخر و برتری جویی مبدل شده‌اند و این حکایت از تغییر ارزش‌ها و نشانه‌های منزلت در جامعه‌ی ارزش مداری هم‌چون ایران است .بنابراین با شکل‌گیری این تفکر که داشتن کالای خارجی نشانه تعلق به طبقات بالاتر اجتماع و نشانه‌ای از قدرت، ثروت و حتی سلیقه است، رقابتی برای خرید این کالا در بین طبقات مختلف اجتماع شکل می گیرد و استیلای این فرهنگ ناصواب، مهجوریت تولیدات ملی و در پی آن لنگیدن چرخه‌ی اقتصاد و اشتغال و در نهایت عقب ماندگی را به دنبال خواهد داشت. این تغییر در ارزش‌ها یا به عبارت دیگر تغییر در »سبک زندگی « نیز ریشه درهمین کالاهای وارداتی و فرهنگ مادی گرایانه‌ای دارد که با خود به همراه می آورند و در ورای تبلیغات اغوا کننده و بهره‌گیری از ظرفیت رسانه‌ها، در فرهنگ اصیل ایرانی رسوخ یافته‌اند.بیماری فرهنگی »برتر شناختن کالاهای خارجی نسبت به تولیدات ملی حتی در صورت برابری و برتری کیفیت کالاهای داخلی«، آن‌چنان بر پیکره‌ی جامعه‌ی ما نشسته که در بسیاری از موارد، تولیدکنندگان داخلی برای جلب نظر هم‌وطنان به سمت خرید کالای وطنی، دست به دامان برندهای معروف خارجی می‌شوند و با مارک‌هایی که به صورت فله‌ای تهیه می‌شوند به اجناس خود رنگ و لعاب فرنگی می‌دهند تا ایرانی کالای ایرانی را در پوشش جنس خارجی خریدار باشد. اما آیا برای این بیماری راه علاجی نیست ؟اگرچه چالش‌های فرهنگی پس از ورود به بدنه‌ی اجتماع و نفوذ در باور افراد جامعه به سختی درمان پذیرند اما با عزمی ملی می‌توان برای اصلاح ساختار فکری و شکستن اسطوره‌ی کیفیت برتر کالاهای خارجی نیزچاره اندیشی کرد. بخشی از این درمان به نهادهای فرهنگی و دستگاه‌های فرهنگ ساز جامعه باز می‌گردد و بخشی نیز وظیفه تولیدکنندگان است. درادامه بخشی از این موارد را بررسی می‌نماییم.بی‌شک بخشی از تعصب مردم نسبت به برتری تولیدات کشورهای بیگانه به کم کاری نهادهای فرهنگی و رسانه ها باز می‌گردد. با مطالعه‌ای در چگونگی شکل‌گیری بسیاری از برندهای معروف در دنیا در می‌یابیم این برندها علاوه بر تلاش در تولیدات کیفی و حفظ این کیفیت، به خوبی از ابزار رسانه و تبلیغات بهره جسته‌اند؛ تبلیغات دامنه داری که با بازاریابی مناسب و سنجش نیاز مشتری و به تناسب زمان، هنوز هم ادامه دارد. در شرایطی که فضای رسانه‌ای کشور و تمامی ابزار تبلیغاتی بدون قید وشرط و تنها در ازای دریافت پول بیشتر در اختیار معرفی و تبلیغ کالاهای خارجی قرار می گیرد، انتظار انتخاب کالای گمنام ایرانی از سوی خریدار چندان منطقی به نظر نمی‌‌رسد. رسانه‌ها را شاید بتوان دستگاه تولید فرهنگ نامید.
در کنار فضای باز تبلیغات مستقیم کالاهای خارجی، بسیاری از فیلم‌ها، سریال ها و برنامه‌های رسانه‌ی ملی به عنوان پرمخاطب‌ترین رسانه‌ی کشور، فضاهای لوکس تزیین شده با کالاهای خارجی را به تصویر می‌کشد و بر اساس دانش نشانه شناسی، اثر این تبلیغات غیر‌مستقیم به مراتب از ترغیب مسقیم به خرید کالای خارجی بیشتر است. در زندگی‌های آرمانی به نمایش درآمده در رسانه‌ی ملی، اثری از کالای ایرانی مشاهده نمی‌شود. نقش رسانه‌ها به خصوص رسانه‌های پرمخاطبی هم‌چون صداوسیما در ایجاد «اعتماد ملی» برای اقبال به سمت کالاهای ایرانی بسیار تاثیر گذار است. نقش آموزش و پرورش و معلمان در ایجاد روحیه‌ی حمایت از تولیدات ملی غیر قابل انکار است. کیفیت خوب کالا ایرانی باید در باور کودکان ما برای خودش جا بازکند.خرید کالای خارجی به معنای تسلیم و ستایش هوش و ذکاوت سازندکان این کالاهاست، در واقع با خرید یک کالا ما در برابر قدرت سازندگان آن مقهور شده‌ایم .کالاها و برندها، استعارههایی از جهان کالا هستند که قدرت، عظمت، نظم، زیبایی و…. را در دل خود جای می‌دهند .در بسیاری از موارد خریداری که با شنیدن این جمله از دهان فروشنده »ایرانی نیست، امریکائیه، ترکه، ژاپنیه « برای خرید کالا به قیمتی بسیار بالاتر از جنس ایرانی قانع می‌شود و این نشان می‌دهد نهادهای آموزشی و رسانه‌های ما در‌ زمینه‌ی آگاهی‌بخشی به مردم بسیار ضعیف عمل کرده‌اند. کشورهایی نظیر ژاپن یا کره‌جنوبی از جمله کشورهایی هستند که ظرف مدت کوتاهی با یک اراده‌ی ملی توانستند مسیر توسعه را طی کنند. حمایت مردم از تولیدات ملی رمز موفقیت این کشورها بود که می‌تواند بخش‌هایی از این تجربه مثبت را، با بومی‌سازی در کشور اجرا نمود. ایرانیان اثبات کرده‌اند هر جا به خودباوری رسیده‌اند فراتر از انتظار عمل نموده و توانسته‌اند گام‌های بلندی در راستای پیشرفت و تعالی بردارند. این خود باوری در بسیاری از موارد درشرایط سخت و طاقت فرسایی مانند ۸ سال جنگ تحمیلی و یا شرایط تحریم‌ها حاصل شده‌است .
با یادآوری حماسه سازی مردم کشور در دوران‌های سخت و پیشرفت‌های حاصل شده در طول سه دهه‌ی انقلاب اسلامی از سوی نهادهای ذی‌ربط و با همکاری رسانه‌ها و نهادهای متولی آموزش در کشور، عرق ملی و در پی آن اعتماد ملی و خودباوری و حس هویت و تعلق به جامعه‌ای سرفراز، را در وجود مردم متجلی می‌سازد و حمایت از تولیدات داخلی یعنی ماحصل کار برادران و خواهران هم وطن، جامه‌ی عمل می‌پوشد. ارتقای کیفیت پیش نیازهایی دارد که مهم‏ترین آن‏ها آموزش و توسعه‌ی مهارت‌هاست .توسعه‌ی آموزش‌های فنی‌وحرفه ای از طریق آموزشگاه‌ها، هنرستان‌ها و دانشگاه‌های فنی –حرفه ای و علمی کاربردی نیروی کارآمدی تربیت می‏کند که می‏توانند تولیدات داخل را چه از لحاظ کمی و چه کیفی ارتقاء دهند.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۵:۱۱ ق.ظ

دیدگاه


پنج + = 13