قصه کربلا یک کار پژوهشی نیست

قصه کربلا یک کار پژوهشی نیست

گروه فرهنگی:نویسنده کتاب»قصه کربل« می_گوید در این کتاب سعی کردم مستند و مستدل کار کنم ولی کار پژوهشی نیست این کتاب برای مردم نوشته شده نه برای پژوهشگران.
درباره عاشورا روایت‌های‌مختلفی شنیده می‌شود که با وجود اشتراک در اصل موضوع، جزئیات آن‌ها با یکدیگر متفاوت است. یکی از مواردی که بیش از دیگر موارد به این مسئله دامن می‌زند، پرداختن به حاشیه‌هایی است که برای مخاطب هیچ آورده‌ای جز شک و تردید ندارد.مهدی قزلی نویسنده کتاب «قصه کربلا» تلاش کرده با توجه به این نکته، اثری روان و به دور از هرگونه اضافات و حاشیه را تحویل مخاطب دهد. نکته دیگری که باید درباره این کتاب گفت این است که قطع کتاب نه رقعی است و نه وزیری و این به‌خاطر حاشیه‌نگاری‌های ادبی شسته و رفته‌ای است که در برخی صفحات وجود دارد.
به همین بهانه گفتگویی با او داشته ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:
* در ابتدای کتاب یک عبارت جالب داشته که نوشته بودید »تقدیم به حر و جون« کمی درباره انتخاب این شخصیت‌ها توضیح بدهید؟
احساس قرابت بیشتری نسبت به آنها داشتم. البته ما با آنها خیلی فاصله داریم. اما به لحاظ اتمسفری که آفریده شده احساس قرابت بیشتری دارم. یعنی فکر می‌کنم که باید با اینها سلام و علیک کنیم.
*کتاب»قصه کربلا« سفارش جای خاصی بود؟
نه خودم نوشتم.
* تحقیق و نگارش کتاب چقدر طول کشید؟
تقریباً می‌توانم بگویم بسیار زیاد؛ خب همانطور که می‌دانید برای نوشتن آثار یک بخش متمرکز داریم و یک بخش غیر متمرکز و من می‌توانم بگویم تمام زندگی و بخش متمرکزم بر روی این اثر بود و شاید بتوان گفت یک تا دوسال تحقیق آن به طول انجامید.
* درباره حاشیه نگاری کتاب توضیح مختصری می‌دهید؟
در کتاب آرایی‌های قدیم یک حاشیه سفیدی باقی می‌گذاشتند و بعضی از افراد می‌آمدند در آن حاشیه، چیزهایی را یادداشت می‌کردند. جریانی که در وسط صفحه می‌گذرد (متن کتاب) یک جریان زمانی، منطقی و تاریخی است. جریانی که در کنار و حاشیه کتاب می‌گذرد، کمی ادبیاتش بیشتر است، حالش بیشتر است، حسی تر است، زبان حال و مکمل است.
* چیزی که در کتاب قصه کربلا کاملاً مشهود است، این است که آقای قزلی از حاشیه‌ها دور شده و اصل ماجرا را روایت کرده است. این را قبول دارید؟
بله آنقدر حرف‌های نامربوط و غلط درباره عاشورا گفته اند که داد یکی مثل آقای مطهری را هم درآورده اند. نکته بعدی اینکه این حواشی بدون فایده است و اطلاعات یا احساسات جدیدی را به آدم منتقل نمی‌کند، و سعی کردم همه اینها را پیرایش کنم چون با اضافه کردن و پیرایش می‌شود تمامی این حرف‌ها را زیبا کرد.
* به نظر شما شعر و نثر عاشورایی از یکدیگر جدا و قابل تفکیک هستند یا خیر؟
ببیند، شعر و نثر کاملاً دو ساحت مجزا از یکدیگر هستند، نه یکدیگر را تأیید می‌کنند و نه رد می‌کنند. شعر فقط با احساس سر و کار دارد اما نثر تاریخی مجموعه‌ای از اطلاعات است که در یک زبان ادبیاتی ارائه می‌شود و در یک نگاه مینی مالیستی به معنای کم هم زیاد است، (زیادی حرف نزن، برو سراغ اصل موضوع) به این نگاه ادبیات، موضوع تاریخ و زبان حال را هم اضافه کنید؛ من هم برای اینکه این نکات با یکدیگر اشتباه نشوند حاشیه‌ها را درست کردم، مطالب را از وسط جدا و در حاشیه قرار دادم یعنی اگر یک نفر بخواهد فقط تاریخ بخواند بهتر است حاشیه‌ها را بخواند و اگر یک نفر بخواهد تاریخ بخواند و گهگاهی رویش فلفل و نمک بزند باید حاشیه‌ها را هم بخواند.
* به نظر شما ادبیات عاشورایی تا چه اندازه‌ای می‌تواند در انتقال مفهوم عاشورا کمک کننده باشد؟
اگر ادبیات نمی‌تواند، چه چیزی می‌تواند این کار را انجام دهد؟ هیچ چیزی بهتر از ادبیات نمی‌تواند این کار را انجام دهد. البته فکر می‌کنم کارکرد اشک باید از جامعه امروزی ما حذف شود. اشک برای دوره‌ای بود که ما شیعیان تحت فشار بودیم، در اقلیت بودیم حتی نمی‌گفتیم این گریه برای سیدالشهداست؛ ولی الان دیگر در قدرتیم یک زمانی اشک کارکرد داشت امام سجاد فقط یک بند می‌نشستند و گریه می‌کردند، تا بپرسند چرا گریه می‌کنند و بتوانند توضیح دهند.
الان ما در قدرتیم. ما در دوره احد نیستیم، در دوره بدر هستیم، در دوره شعب ابی طالب نیستیم، در دوره بدر هستیم. در قدرتیم و رویکردمان نسبت به ماجراهای عاشورا فرق می‌کند.
* همانطور که می‌دانید قدیمی ترین مقتلی که وجود دارد ۲۰۰ سال با واقعه عاشورا فاصله دارد. کتاب‌هایی که بعد از آن نوشته شده، تا چه اندازه مستند و بدون خرافه است؟
روشن است آنچه که از معصوم به ما رسیده اصل ماجراست. در تاریخ هم روش‌های علمی برای عرضه آن وجود دارد: عرضه تاریخ به سیره، تاریخ به تاریخ، تاریخ به قرآن، تاریخ به روایات و مقایسه اینها با همدیگر نکاتی هستند که مورخین شیعه از داخل آن، خطی درآوردند. حالا سوال این است که آیا این خط دقیق دقیق است؟ قطعاً نه!
* شما از چه منابعی برای نگارش کتاب استفاده کردید و آنها را معتبر دانستید؟
مقاتلی که چند نفر آنها را تأیید کردند، درباره شأن نکته‌ای گفتند. از منابع جاری و مقتل های معلوم و معروف. البته قصه کربلا یک کار پژوهشی نیست. من سعی کردم مستند و مستدل کار کنم؛ ولی کار پژوهشی نیست. این کتاب برای مردم نوشته شده، برای پژوهشگر نوشته نشده، اما سعی کردم محتوای کتاب محتوایی جدی و مستند باشد.
* کتاب «قصه کربلا» به چاپ هفتم رسیده است. بازخورد مخاطبان در این مدت چه طور بوده؟
کار همیشه کار است، وحی که نیست. بله، بعضی‌ها نقدی به کتاب داشتند؛ می‌گفتند باید از منابع قدیمی تر استفاده می‌کردی. اما بیشتر اظهار لطف بود. دلیلش را می‌توانم درک کنم که به خاطر حذف حواشی بود که در کتاب وجود نداشت.
* به عنوان یک مخاطب به نظرم حاشیه نگاری‌ها بسیار خوب بود.
حاشیه نگاری‌ها در واقع همان ادویه نمک و فلفل است. البته آنها هم مبانی تاریخی دارد، ولی چاشنی ادبیاتش بیشتر از خط روایت تاریخ است.
* به عنوان سوال آخر، انتشارات جام جم در حال گذراندن چه دورانی است آیا همچنان می‌خواهد بر روی روایت‌ها کار کند؟
کتاب به عنوان یک نهال در نشر جام جم تازه جان گرفته، گل کرده و فاصله زیادی با اینکه این نهال تبدیل به باغ شود ندارد.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از مهر، همین الان هم ثمر می‌دهد؛ اما به خاطر برخی مسائل گاهی اوقات کار پیچیده می‌شود و اگر بگذارند همچنان می‌خواهیم که بر روی روایت‌ها کار کنیم.
.Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۹:۰۳ ق.ظ

دیدگاه


+ دو = 7