فضای مجازی در حال فرهنگ سازی برای حماقت است

فضای مجازی در حال فرهنگ سازی برای حماقت است

مولود پاکروان
گروه فرهنگی: فرقی نمی‌کند که ناخواسته موج تحولات تکنولوژی شما را با خود ببرد یا آگاهانه پا به دنیای شبکه‌های مجازی بگذارید. به محض ورود به مجازستان درمی‌یابید که به سرنوشت آلیس در سرزمین عجایب گرفتار آمده‌اید! ملغمه‌ای از آدم‌ها، تصاویر، نوشته‌ها و ویدئوهای راست و دروغ، جدی و شوخی، سطحی و عمیق، چرند و پرمغز، ابلهانه و روشنگرانه شما را محاصره می‌کنند آنقدر که راه برگشتن را هم گم می‌کنید.
دیگر تشخیص خوب از بد یا مهم از بی‌اهمیت آسان نخواهد بود. وارد که بشوید -‌اگر حواستان نباشد- برای هر محتوایی در این بازار مکاره وقت خواهید گذاشت؛ می‌خواهد توئیتی از یک نماینده مجلس باشد، تصویری از یک سلبریتی خودشیفته یا دابسمشی از یک آدم ناشناس. هر کدام زنجیری به پای مخاطب می‌بندند. یکی می‌خواهد از واقعیت‌ها بگوید و هوشیارش کند و دیگری می‌خواهد او را از واقعیت برهاند و سرگرمش سازد. روح دفلور و بال روکیج دو نظریه‌پردازی که نظریه وابستگی به رسانه را مطرح کردند اگر زنده بودند فرصت دوباره‌ای پیدا می‌کردند تا تئوری خود را محک بزنند. نظریه آنها می‌گوید افراد برای دانستن واقعیت و برای گریز از آن به رسانه وابسته می‌شوند. حالا شبکه‌های اجتماعی با هر دو بهانه ما را در دام خود گرفتار کرده‌اند.
تردیدی نیست که نمی‌توان از این سرزمین عجایب خلاصی پیدا کرد. به هر دلیل و علتی که باشد ما به این فضا نیاز پیدا کرده‌ایم. گروهی از آن برای دسترسی آزادانه به اطلاعات و به اشتراک گذاشتن اخبار و ایده‌ها و دیدگاه‌ها استفاده می‌کنند. گروهی برای بازاریابی و کسب‌وکار. گروه دیگری برای سرگرمی و وقت‌گذرانی و خلاصی از فشارهای دنیای واقعی. گروهی هم همه این کارکردها را با هم می‌خواهند. ازهمه اینها که بگذریم یک واقعیت غیرقابل انکار است. شبکه‌های اجتماعی جامعه گلچین‌شده‌ای از دانشمندان و اندیشمندان و اهالی علم و معرفت را در دل خود جای نداده‌اند. به همان اندازه که احتمال رویارویی با یک روشنفکر یا اهل نظر در این شبکه‌ها وجود دارد ممکن است با یک ترول نادان یا یک سلبریتی‌نمای دیوانه روبه‌رو شویم. اما چرا احمق‌ها، بی‌ادب‌ها و بی‌هنران مجازی، بازار اهل نظر را از رونق انداخته‌اند؟
حتی گرفتارترین و پرمشغله‌ترین افراد هم نمی‌توانند ادعا کنند که در طول شبانه‌روز، زمانی را به پرسه زدن بی‌هدف در شبکه‌های اجتماعی اختصاص نمی‌دهند. بیشترِ ما بدمان نمی‌آید در توئیتر، اینستاگرام یا یوتیوب افراد یا صفحات سرگرم‌کننده یا فاقد محتوای ارزشمند را دنبال کنیم چون به قدر کافی از اخبار سخت و اتفاقات تلخ دنیای پیرامون خود خسته‌ایم و می‌خواهیم اندکی فارغ از این دنیا وقت بگذرانیم. پژوهشگران اما با بررسی محتوای شبکه‌های اجتماعی (به ویژه اینستاگرام) مدل‌های مختلفی از افراد و صفحه‌ها را شناسایی کرده‌اند که هیچ حرف ارزشمندی برای گفتن ندارند اما فالوئرها یا بینندگان زیادی را به خود جلب می‌کنند. گرچه ممکن است در میان محتوایی که هر کدام از ما در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذاریم گاهی سلفی و عکس فنجان چای یا کلیپی از آوازخوانی در سفر، دیده شود اما این گروه‌ها کسانی هستند که جز این محتوای سطحی و سخیف چیزی منتشر نمی‌کنند:»خودشیفته‌های خوشگذران« مهم‌ترین ابلهان شبکه‌ای هستند که طرفداران زیادی دارند. از مهمانی‌ها و سفرها و گشت‌وگذارهایشان عکس و فیلم می‌گیرند و کپشنی جز »یه روز خوب با دوستام« یا »خوشبختی یعنی سفر با بهترین‌ها« بلد نیستند! »عشاق بادی‌بیلدینگ« گروه دیگری هستند که مدام از سیکس‌پک و بر و بازویشان در آینه عکس می‌گیرند و انگاره کاربران از اندام ایده‌آل را به کلی در هم ریخته‌اند. گروه دیگر را می‌توان »متکدیان فالو« نامید. دختران و پسران جوانی که در کافی‌شاپ و پارک و خودرو و خیابان از خودشان سلفی‌های دلبرانه می‌گیرند و از دیگران می‌خواهند آنها را فالو کنند؛ حالا به چه دلیل؟ نمی‌دانیم!»فیلسوف‌ها«هم گروه بعدی هستند که جملات و نقل‌قول‌های روشنفکرانه و فلسفی یا اشعار گهربار شعرا را می‌دزدند و پای عکس‌های دانلود‌شده از گوگل ایمیج به اشتراک می‌گذارند. بدتر از ابلهان سلفی‌بگیر، کسانی هستند که زیر عکس‌هایشان مطالبی می‌نویسند که حتی خودشان هم معنایش را نمی‌دانند. »رژیم‌دار«ها هم گروه بعدی به شمار می‌روند. کسانی که هر روز از بشقاب غذایشان عکس می‌گیرند و سعی دارند دیگران را به خوردن مواد غذایی سالم تشویق کنند تا با مرغ بریان و ماهیچه و استیک به دیگران فخر بفروشند غافل از اینکه آنچه می‌خورند برای هیچ‌کس اهمیتی ندارد.
»قهوه‌خورها« را به مجمع لایک‌دوستان اضافه کنید. همه ما روزانه فنجانی چای یا قهوه می‌نوشیم اما اندک کسانی هستند که اگر از فتجان کاپوچینو و نسکافه و هات چاکلت‌شان عکس نگذارند روزشان شب نمی‌شود. »دابسمش‌بازها« که این روزها کار و بارشان از رونق افتاده تا همین چندی پیش مشغول خرید و فروش توجه و لایک بودند. »سلبریتی‌نماها« هم از دیگر اعصاب خردکن‌های شبکه‌های اجتماعی هستند. در غرب، به این گروه پاریس هیلتون‌های مجازی می‌گویند؛ دخترانی که هنری جز نمایش خود ندارند. این لشکرِ عاشق لایک، به ضرب و زور پروتز و اکستنشن و میک‌آپ‌های عجیب و غریب یا لباس‌های پرزرق و بر و برند می‌کوشند کشورگشایی کنند و فضای مجازی را به تسخیر خود دربیاورند.
گروه دیگر هم آدم‌های گیرکرده در گذشته و بیمار به نوستالژی هستند که یا از دوران کودکی و جوانی‌شان عکس می‌گذارند و از روزگار رفته بر باد می‌نالند یا به بازنشر تصاویر قدیمی مجلات سیاه و سفید دوران شاه وزوزک مشغولند و با زمان پیش نمی‌روند. این روزها اما، به این هنگِ هولناک باید رقصنده‌ها و خواننده‌ها را هم اضافه کرد. آنهایی که از انجام حرکات موزون با ترانه‌های شاد و غمگین روز، نان می‌خورند و اگر رهایشان کنی با سمفونی نهم بتهوون هم می‌رقصند. آقایان و بانوان خوش‌صدا هم برای خود داستانی دارند.
حماقتی که گاهی از شبکه‌های اجتماعی می‌جوشد و سیلاب می‌شود و عده‌ای را با خود می‌برد، مختص جامعه ما نیست. دنیا هم شاهد زوال بهترین و خلاق‌ترین ذهن‌هایی بوده است که تشنه سلفی‌های کارداشیان شده‌اند یا برای دیدن دابسمش‌های چرند چهره‌ها، عنان اختیار از دست داده‌اند. توئیت‌های پر از واژه‌های هتاکانه، ویدئوهای آدم‌های سبک‌مغز با کارهای جلف و سبک و حتی خزعبلات رهبران سیاسی دیوانه، مغزهای بسیاری را خسته و فرسوده کرده است. کارشناسان می‌گویند جهان دارد در فرهنگی فرو می‌رود که بیرون آمدن از آن کار آسانی نیست؛ فرهنگ حماقت!اگر می‌خواهید از آینده تمدن ناامید شوید کافی است سوار ماشینتان بشوید و در خیابان راه بیفتید. خیابان‌ها پر است از رانندگان گیج و منگی که زیگزاگ می‌روند، جلوی هم می‌پیچند یا در میانه راه اصلاً یادشان می‌رود ادامه مسیر بدهند چون در حال دیدن یک کلیپ خنده‌دار یا مسخره در اینستاگرام هستند. بدتر از آن آدم‌هایی که در پیاده‌رو به دیگران تنه می‌زنند چون گوشی به دست، سخت مشغول لایک کردن عکس‌های رویایی هنرپیشگان و مدل‌ها هستند و شاید در ذهنشان با همین دنیای لاکچری همذات‌پنداری می‌کنند.
بسیاری از کارشناسان می‌گویند کاربران به فضای مجازی پناه می‌برند تا از واقعیت‌های جهان بیرونی بگریزند. تعامل دائمی در پلت‌فورم‌های مجازی آنان را از واقعیت‌های زندگی خودشان و دیگران دور می‌کند. واقعیت‌هایی که این روزها چندان خوشایند نیست: کمبودها، بحران‌ها، مشکلات اقتصادی و معضلات اجتماعی، جنگ و درگیری. این همه سبب می‌شود افراد در جهان واقعی احساس ناامنی کنند. البته تعاملات فضای مجازی هم نوعی از تعامل اجتماعی به شمار می‌روند اما به دلیل حذف ویژگی ارتباطات رودررو، افراد در این فضا امنیت بیشتری احساس می‌کنند.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا، منتقدان توصیه می‌کنند اگر در شبکه‌های اجتماعی چیز مفیدی پیدا نکردید که بر اندیشه و تفکر و توانمندی‌تان بیفزاید، مجبور نیستید در آنها بمانید. قدرت واقعی واقعی کاربران در انتخاب است. انتخاب کنیم که کدام فضا بر ما می‌افزاید و کدام‌یک ما را به بلاهت مبتلا می‌کند. Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۵ ق.ظ

دیدگاه


4 − = یک