فرهنگ و محیط زیست دو کفه یک ترازو

فرهنگ و محیط زیست دو کفه یک ترازو

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی: آنچه که من نویسنده را بر آن می‌دارد که راست قلمم را به سوی موضوعی کج کنم که نه از نظر زمانی فصل مساعد طرح آن است و نه شاید تب و تاب، اکنونی جامعه شهری و کشوری که غرق در روزمرگی و بیداد گرانی است آن را برتابد، این است که متأسفانه و هزار متأسفانه مفهوم محیط زیست و همه ابعاد آن در چنین جامعه‌ای راه بر هیچ عمقی نداشته و ندارد.
مسئله آنجاست که محیط زیست در عصر حاکمیت بلا منازع تکنولوژی، در کشور ما فقط یک مفهوم دکوری و تزئینی است و شاید هم به درد پر کردن صفحات نشریات و سرگرمی‌های دنیای مجازی بخورد و بس!
شاید اصلا ًهیچ کس نداند که مفهوم محیط زیست قبل از این که با ذات طبیعت سرو کار داشته باشد، با ذات انسان و جامعه محل زیستش علقه دارد. محیط زیست، امروزه مفهومی حقوقی است که در قوانین بین‌المللی به عنوان منشاء بقا انسان و حیات اطرافش دارای برد و امتیاز ویژه‌ای است.
یکی از فراز‌های مهم فرهنگ شهروندی و اندیشه انسان محور، توجه به محیطی است که انسان و نوع انسان در آن به حیات ادامه می‌دهند. به عبارت ساده‌تر، هرچه مناسب‌تر کردن و مساعد‌تر کردن محیط و محل زیست برای حیات و ادامه حیات از سوی خود انسان!
پیرامون موضوع فرهنگ شهروندی و مفاهیم توسعه انسانی و فرهنگی، چند ده نوشتار مختلف از سوی نویسنده نوشتار حاضر به قلم سپرده شده است، که در میان آن‌ها چندین مورد نیز پیرامون بحران دریاچه ارومیه که مهم‌ترین چالش مدیریت محیط زیست در منطقه آذربایجان غربی و کلانشهر ارومیه است، قلم فرسایی شده.
یکی از اساسی‌ترین چکامه‌های توسعه انسانی و توسعه فرهنگی مبتنی بر آن مفهوم توسعه‌نگر محیط زیست است که از زوایای مختلف هم به بقا و هم به تغییر سالم محل و محیط زیست انسانی از دل طبیعت تا متن شهرها توجه دارد.
مفهوم محیط زیست با معماری و شهر‌سازی (مبحث فضای سبز شهری، پارک‌ها و…)، با سلامت جسمانی و روحانی جمعیت شهری، با افزایش و کاهش جمعیت و… ارتباط متناظر دارد.
نوشتار حاضر قصد ورود به هیچ کدام از عرصه‌های فوق را ندارد (که هر کدام از این موارد فرصت و مجال مستقل می‌طلبد)، بلکه قصد بررسی موضوعی بحران محیط زیست به شکل کلی با عنایت به دو محور مهم دینی و فرهنگی را دارد.
محیط زیست در دین مبین اسلام: در کتاب توحید مفضل که به نام مؤلف خود یعنی مفضل بن عمر جعفی کوفی نام گذاری شده است حدیثی بسیار با ارزش که توسط امام جعفر صادق (ع) روایت شده، آمده است. مفضل بن عمر جعفی کوفی خود از دانشمندان به نام و کمال شیعی بوده که محضر دو امام همام یعنی امام جعفر صادق (ع) و امام کاظم (ع) را درک کرده و از شاگردان این دو امام شهید بوده است. کتاب توحید او شامل حدیث مفصل و بلندی است که در مورد انسان، زندگی او و پیرامون او روایت شده است.در این حدیث که حدیثی است بسیار پر محتوا و بیانگر اسرار آفرینش در جنبه‌های مختلف، به منظور شناخت خداوند متعال، چنین آمده است: »ای مفضّل! به این کوه‌های متراکم از سنگ و خاک است نظر کن که بی‌خبران آن‌ها را اموری اضافی و بی‌فایده می‌پندارند در حالی که منافع فراوانی در آن‌ها است.«از جمله اینکه برف‌ها بر آن می‌بارد و در قله‌های آن برای نیازمندان ذخیره می‌شود و تدریجاً ذوب می‌شود و چشمه‌های پرآب جاری می‌شوند، و از به هم پیوستن آن‌ها به یکدیگر نهرهای عظیم تشکیل می‌شود. انواع گیاهان و مواد داروئی که در صحراها نمی‌روید بر کوه‌ها می‌روید.در کوه‌ها، غارها و پناهگاه‌هایی برای حیوانات وحشی وجود دارد و نیز در کوه‌ها می‌توان دژها و قلعه‌های محکم برای مقابله با دشمنان ساخت.به‌علاوه از کوه‌ها سنگ‌هایی تراشیده می‌شود که برای ساختمان‌ها و سنگ آسیاب مورد استفاده قرار می‌گیرند. در کوه‌ها معادن انواع فلزات گران‌بها قرار دارد و در آن‌ها فوائد فراوان دیگری است که هیچ کس آن را نمی‌داند جز خداوندی که آن‌ها را در علم خود مقدّر فرموده است.
شاید این بخش از حدیث توحید مفضل مؤید این مدعا است که پوسته خارجی یا لایه خارجی زمین سرد است ولی خیلی محکم و سخت نیست عمدتاً از صفحات یا صخره‌های بسیار بزرگی که مرتب روی هم می‌غلطند تشکیل شده است. وقتی‌که دو صفحه مقابل یکدیگرند و بر روی هم بلغزند و یا روی هم سوار شوند، در یک قسمت بلندی ایجاد می‌شود و بدین ترتیب می‌توان تصور کرد که بلندی‌های کوه‌ها طی میلیون‌ها سال ایجاد شده‌اند. این مهم به شکل محکم‌تری در آیات آسمانی نیز آمده است که باز هم زهی تأسف که ما بی خبریم! سوره ۲۷ (النمل) آیه ۸۷: »و در آن روز کوه‌ها را بنگری و جامد و ساکن تصور کنی. در صورتی که مانند ابر در حرکتند. صنع خداست که هر چیزی را در کمال اتقان و استحکام ساخته است که علم کامل او به همه افعال شما خلایق محیط است«.
قلم نویسنده این نوشتار قاصر است در مقابل موشکافی آیات آسمانی و احادیث قدسی و نبوی اظهار فضل کند اما همین بس که ما خود گواهی مطمئن بر چگونه زیستن و چگونه بر ساختن محیط زندگی و حیات خود داریم اما غافل و حیران که هر دم در لحظات کفران نعمت و بلعیده شدن در عمق نغمت قدم می‌زنیم و تنفس می‌کنیم.خشک شدن دریاچه ارومیه، به آلودگی کشیده شدن رودخانه‌های باراندوزچای شهرچای و…، گم شدن طبیعت سبز و پر از نعمت در زیر تلی از زباله، تبدیل شدن پیام مهم شهر ما و خانه ما به شعار خشک و خالی در زندگی روزانه ما و… شاید در نظرگاه اول مهم و دست اول تلقی نشود که در فرهنگ غفلت، طبیعی است و بر حق. اما حداقل سخن این است که ما شرط بلاغ با تو گفتیم، حال تو خواه پندگیر، خواه ملال!
سخن آخر اینکه وقتی ما مردم هیچ توجهی به محیط زیست اطرافمان نداریم، چگونه می‌شود که »کاسه از آش داغ‌تر شود« و به اصطلاح مسئولان استانی و کشوری، زندگی و شبانه‌روز خود و هزار کار و مسئولیت واجب‌ترشان را فدای تلاش در جهت حفظ و حراست از محیط زیستی بنمایند که معلوم نیست چند سال دیگر جواب خواهد داد؟ وقتی آن‌ها می‌توانند بودجه‌ای را که در اختیار دارند صرف کارها و اموری که به هر حال از نظر آنان واجب‌تر فوری‌تر و فوتی‌تر است بنمایند و صرف امور و پروژه‌هایی می‌کنند که مردم مستقیما می‌توانند آن‌ها را ببینند، چرا باید صرف جلوگیری از خشک شدن مثلا ً دریاچه ارومیه بکنند که معلوم نیست چند صد هزار نفر آن را خواهند دید و آن را به پای خدمات و تلاش‌های آن مسئولان خواهند گذاشت؟ وال…اعلم

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱:۱۳ ب.ظ

دیدگاه


3 × پنج =