فرهنگ منتشر با صنایع فرهنگی

فرهنگ منتشر با صنایع فرهنگی

علی رزم آرای
گروه فرهنگی: اگرچه مفهوم »صنعت فرهنگی«هنوز در حال شکل گیری است و دائماً تعاریف جدیدی درباره آن ارائه می¬شود، اما به هر تقدیر نگرش‌های اساسی¬ای را درباره منابع تولید ثروت در اقتصادهای نوین و پایداری جوامع در عصر تغییرات سریع، در اختیار ما می¬گذارد.
به کمک این مفهوم می¬توان روابط حاکم بر سازمان¬های فرهنگی غیرانتفاعی و شرکت¬های خصوصی که در صنعت نشر، رادیو و تلویزیون، فیلم، موسیقی، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی و طراحی مشغول به فعالیت هستند را بررسی نمود.
همچنین می¬توان به افتراقات و پیوندهای متقابل بین انواع مختلف فعالیت¬های فرهنگی و هنری پی برد. این فعالیت¬های متنوع شامل عضویت در گروه¬های موسیقی غیرحرفه¬ای، حقوق درباره شجره¬نامه¬های خانوادگی، شرکت در فعالیت¬های هنری حرفه¬ای، نمایشگاه¬های موزه، توریسم، خرید کتاب و نوار موسیقی، تماشای تلویزیون یا فیلم¬های سینمایی می¬شود .
اگر بگوییم ماشین¬های فرهنگی طی سی سال اخیر، بیشتر از یک‌صد سال گذشته موجب تغییرات در زندگی فرهنگی عده کثیری از مردم (غیر از روشنفکران) شده¬اند، به خطا نرفته¬ایم. برای مثال و در بعد جهانی؛ در ژانویه سال ۱۹۷۸ در یک شب ۱۲۰ میلیون شنونده در سراسر اروپا به اجرای سمفونی نهم بتهوون توسط ارکستر فیلارمونیک برلین گوش فرا دادند .
از یک سو، انفجار فرهنگی موجب تغییر زندگی فرهنگی قشرهای گوناگون جمعیت، وسایل (فرهنگی) خانواده¬ها و مصرف محصولات (فرهنگی) آن‌ها شده است و از دیگر سو، آگاهی مقامات دولتی از نیاز به تنظیم و اجرای سیاست¬های فرهنگی منطقی¬تر شده است. (این دو پدیده هرگز به یکدیگر نزدیک نمی¬شوند، زیرا فکر موجود در ورای سیاست¬های فرهنگی عمدتاً بر روش¬های سنتی انتشار متمرکز بوده، به سوی دموکراتیک کردن موسساتی که قبلاً برای نخبگان حفظ می¬شد، هدایت گشته و در عین حال، اهمیت صنایعی که با کارکردهای فکری و -با تأکید برمصرف- فرهنگی با عده زیادی از مردم مرتبطند، عملاً مورد بی¬توجهی قرار گرفته¬اند).
بدین دلیل، سیاست¬های فرهنگی طی بیست سال اخیر به شدت نامتعادل بوده و در نتیجه، آشکارا با واقعیت زندگی فرهنگی بی ارتباط گشته و شدیداً نیازمند تغییر شده¬اند.
امروزه بحث در این مورد، نه تنها غیر قابل اجتناب، بلکه بسیار ضروری است و باید در تمامی سطوح، از کوچک¬ترین محلات گرفته تا مراکز عمده سیاست‌گذاری فرهنگی و محافل روشنفکران صورت گیرد.
باید توجهی تازه به رابطه متقابل سیاست‌های فرهنگی و صنایع فرهنگی، به ویژه با عنایت به این که رشد این صنایع تازه آغاز شده است، به عمل آید.اما این فرایند تفکر، نمی¬تواند به طور جدی آغاز شود و پیشرفت کند، مگر آن که مبتنی بر اطلاعات و واقعیاتی باشد که بتوان به کمک آن‌ها از تباین تجارت و فرهنگ یا هنر و صنعت آگاه شد، لذا باید پیش از قضاوت و محکوم کردن نگاهی به حقایق انداخت.
مفهوم صنعت فرهنگی : طبق تعاریف متداول، صنایع فرهنگی متشکل از بنگاه‌هایی است که برای عموم مردم، اطلاعات و سرگرمی‌های آموزشی، علمی و فرهنگی در قالب‌های مختلفِ قابل تکثیر، طراحی و تهیه می¬کنند.
هدف صنایع فرهنگی (که تحت عناوین دیگری همچون صنایع رسانه¬ای، صنایع حق تکثیر) کپی‌رایت و حتی صنایع محتوایی نیز شناخته می¬شود مفهوم¬ سازی، هماهنگ سازی، تولید، ارتقا و تجارت کالاهای فرهنگی در قالب‌های مختلف اعم از کتاب، مجله، روزنامه و ژورنال، فیلم و محصولات صوتی تصویری، ویدیو و نوار کاست، نرم¬افزار، لوح فشرده (سی دی) و دیگر محصولات است.
شایان ذکر است اخیراً با توجه به پیشرفت¬های فناوری می-توان محتوای موجود در این محصولات کم و بیش سنتی را به راحتی و در کمترین زمان از طریق شبکه¬های الکترونیکی از جایی به جای دیگر منتقل کرد.
کشورهایی که به اهمیت استراتژیک صنایع فرهنگی پی برده و اقدامات متناسبی را به انجام رسانده¬اند، امروز از نظر اقتصادی و همچنین نفوذ فرهنگی در سطح بین‌المللی، موقعیت ممتازی دارند و به عکس کشورهایی که به دلایل مختلف اعم از ایدئولوژیک، سیاسی، اهداف اقتصادیِ کوتاه مدت یا حتی ماهیت فرهنگی، از صنایع فرهنگی خود حمایت نکرده¬اند امروز گرفتار هجوم محصولات و محتواهای فرهنگی بیگانه شده¬اند و در معرض همه گونه پیامدهای جدی آن همچون به خطر افتادن هویت فرهنگی و پرداخت هزینه-های سنگین بابت حق تکثیر (کپی‌رایت) یا فشار برای ایجاد مانع در برابر واردات فرهنگی قرار گرفته¬اند و بدین سبب چه از لحاظ اقتصادی و چه فرهنگی در معرض خطر انزوا قرار دارند.
در واقع، صنایع فرهنگی سهم چشمگیری در دسترسی افراد به اطلاعات، آموزش، و فرهنگ و نیز اشتغال‌زایی دارند و نقش مهمی را در ارایه تصویر فرهنگی یک کشور یا ملت و ایجاد جایگاه مناسب در اقتصاد بین¬المللی ایفا می-کنند.
به همین علت باید در هرگونه تحلیل عمیق و مستدل فرهنگی و در تدوین استراتژی¬های حوزه فرهنگ و توسعه که هم¬اکنون از اولویت¬های دستور کاری نهادهای بین¬المللی است، به بررسی دقیق صنایع فرهنگی پرداخت .
صنایع مهم فرهنگی صنعت سینما: سینما به عنوان یک صنعت تاثیر گذار در عرصه فرهنگ توانسته است جایگاه بالایی را در مناسبات بین فرهنگی به دست آورد.
امروزه صنعت سینمای هالیود و بالیود چشم¬های ملل مختلف دنیا را به سمت فرهنگ دو کشور ایلات متحده آمریکا و هندوستان خیره کرده و ضمن ایجاد پایگاه سیاسی مناسب برای این دو کشور در سطح جهان درآمدهای اقتصادی هنگفتی را نصیب این کشورها مخصوصا امریکا نماید.
صنعت تئاتر و انواع نمایش¬ها: امروزه تئاتر با دارا بودن گرایش¬ها و زمینه¬های مختلف تبدیل به علمی فرهنگی، هنوز هم در سایه قدرت سینما و تلویزیون حرف¬های بسیاری در زمینه انتقال، تبادل و تغییرات فرهنگی می-تواند داشته باشد.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۵:۵۸ ق.ظ

دیدگاه


سه × = 27