- آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی - http://www.araznews.ir -

فرهنگ شناسی سنخ زبان درشعرامروز

Posted By admin On اردیبهشت ۱۶, ۱۳۹۴ @ ۵:۰۴ ق.ظ In فرهنگ و هنر | 2 Comments

علی رزم آرای
گروه فرهنگی : بی¬هیچ مقدمه به اصل موضوع می¬پردازیم:حرکت از سطح زبان به سمت بطن زبان، یعنی در لایه¬های زیرین زبان: در اصطلاح عادت به حرکت عمودی در ارتفاع زبان به جای حرکت افقی (طولی) در بطن آن! در حرکت نوع اول مانور کار زبانی و خلاقیت زبانی بالاتر می¬رود، اما در این وضعیت هم، زبان در بهترین شرایط و تحت هرگونه شرایط فقط می¬تواند یک دور کامل، به دور خودش بزند یعنی یک سیکل دایره¬وار زبانی! اما حرکت نوع دوم، یعنی حرکت افقی (طولی) در بطن زبان، فضا را فراختر می¬کند، بلکه بی¬نهایت فراختر! چرا که در این حالت زبان چند وجهی عمل می¬کند نه تک وجهی که این تک وجهی بودن منتظم و مستلزم معنا و بلکه خود معنا است! اما حالت چند وجهی، معنا را معطل می¬کند و به طبع آن موقعیت معنا ساخته می¬شود.کارکردهای عادی و تخدیری زبان و در اصطلاح صدا و سیمایی کردن زبان: در این حالت زبان فقط کارکرد عادی و محدود خود، نظیر افاده معنا، آن هم دم دستی، روزمره و روتین را به انجام می¬رساند. حرکت افقی (طولی) در بطن زبان این حالت نرمال را بهم می¬زند، چرا؟ چون در این حالت زبان در پی افاده معنا نیست بلکه در پی ساختن موقعیت معنا است. این یعنی بهم زدن همه جنبه¬های عمومی زبان برای یافتن ظرفیت¬های جدید معنایی نه معناهای جدید! این مکانیسم بر اساس حرکت زبان به سوی خود زبان عمل می¬کند یعنی زبان وسیله برای خلق یا ارئه و یا انتقال و… معنا نیست، در اصطلاح زبان، با زبانیت خود سر و کار دارد: زبانیت، از درون زبان به زبان نگریستن! اطراف و پیرامون ما پر از پیچیدگی است، این پیچیدگی برای همه تقریبا ً مشهود است، اما شیوه برخورد با آن و شیوه قرائت از آن، به سیاق حرکت عادی زبان، به عادی سازی و عادت سازی می¬انجامد. اما فقط بر اساس حرکت افقی (طولی) در بطن زبان است که اطلاعات کاملا ًبکر، گمان شکن و پیش¬بینی نشده، که در واقع حالات زبانی رفتار و کردارهای زندگی پیچیده اطراف ما هستند؛ وارد حوزه اطلاعات آرشیوی ذهن ما می¬شود، ذهن ما چون به قالب آرشویی سابق و یا فعلی خود عادت کرده (در اصطلاح ذهن ما ذهن تمرکزگرا است) و بر اساس آن عمل می¬کند، به یک جای خالی بزرگ برخورد می¬کند، کل داده¬ها و اطلاعات آن بهم می¬ریزد و در اصطلاح از ذهن ما تمرکز زادیی می¬شود. با این رویکرد شعر در اولین گام تمرکز ذهنی و بعد از آن تمرکز روحی و جسمی ما را بهم می¬ریزد و در دومین گام، اطلاعات آرشویی ما را دچار چالش کرده و زیر شک می¬برد. (مخدوش شدن سوژه) چون این تمرکززدایی از طریق لایه¬های زیرین زبان و حرکت افقی (طولی) آن انجام می¬گیرد و اراده عملی این کارکرد، کارکرد¬های عادی و تخدیری زبان را نیز بهم می¬ریزد، پس لازم می¬آید که عینیت¬های این عادات زبانی در اطراف نیز به چالش کشیده شوند ( مخدوش شدن ابژه) و این یعنی زبان در این حالت با شیوه برخورد با تبدیلات و کلیشه¬های عینی اطراف ما همه این تبدیلات را از سیاست تا زندگی تاریخی و عوامانه و تخدیری و…. زیر سؤال می¬کشد! در اصطلاح روابط اطراف ما شکل و جنبه غیرعادی و پیچیده دارد، صورت ساده زبان که نمی¬تواند این روابط غیرعادی و پیچیدگی و… را به رخ بکشد، طبیعتا ً برخورد پیش می¬آید!کارکرد تریبونی و صدا و سیمایی شعر: شعر امروز بواسطه حضور عوامل سنتی (عرفی) و تاریخی ِ دیرپا، سخت و جامد، با چند پهلوگری مواجهه است. یعنی چند پهلویی، چندرویی و نفاق در شعر! این از زبان ملؤن آن نشأت می¬گیرد، از زندگی ملؤن اطراف ما و…. شعر در هر حالت باید شعر باشد! نه چیز دیگر! اما در جامعه¬ای که مردم آن از شاعر و هنرمند گرفته تا مردم عادی هنوز از ارائه خود و عرضه خود و یا دیدن و پرسیدن خود در چهارچوب زبان و فرهنگ خود و در اینجا ادبیات و شعر عاجزاند، یعنی یک رسانه همه گیر و هم گرا برای گفتن؛ شنیدن و دیدن خود و یا دیگری به شکل واقعی وجود ندارد، شعر ( و یا همه انواع ادبی و هنری) تبدیل به رسانه می¬شود، رسانه¬ای که با هر اموری سر و کار دارد الا شعریت و هنریت!در بین اغلب کسانی که به شکل جدی و یا غیرجدی در زمینه شعر، ادبیات و هنر کار می¬کنند، چون به شکل آگاهانه در محیط شعری، ادبی و هنری عمل نمی¬کنند، خواسته یا ناخواسته دچار این تریبونیزه و صدا و سیمایی شدن و عمل کردن، می¬شوند؟! در مقابل هم عده¬ای کثیرتر از کثیر از مردم، که به هر صورت( کمی یا کیفی، حرفه¬ای یا آماتور، تخصصی یا تفننی و…) مخاطب آثار ادبی، هنری و…. و دراینجا شعر هستند، در این آثار بیشتر به دنبال من¬های خود می¬گردند، آثار به اصطلاح تجاری و بازاری و…. نظیر آثار مریم حیدرزاده در شعر، نسرین ثامنی، فهیمه رحیمی و… نیز در ادبیات داستانی و رمان به اصطلاح، چرا؟ چون صورت نوعی انسان و هم روابط او در جامعه ما به دلیل رخوت زبان و فرو رفتن آن در لاک کارکردهای عادی و یا سقوط به اعماق فروتر از عادی آن غیر مولد و غیرفعال شده¬است(این صورت نوعی انسان پیش از این در عصر شعر کلاسیک حتی تا دوره مشروطیت اصلا ً وجود نداشت یعنی شعر کلاسیک هیچ تصوری از صورت نوعی انسان نداشته و ندارد ….!) ، پس هر فرد انسانی در جامعه ما و در اطراف خود، از وجود یک من انسانی سالم و طبیعی که بتواند واقعا ً و حقیقتا ًعاشق بشود، گریه بکند ، غصه بخورد و… تهی است! در آثار ادبی و هنری و در آثاری از نوع اشاره شده، مخاطبین و مردم عادی، بیشتر به دنبال خود، حسرت¬های خود، احساسات عام خود و… هستند که بواسطه آن آثار به راحتی و بی¬زحمت فکر و اندیشه، و حتی فکر کردن به فضاهای دیگر(ایدولوژیک، دینی، آسمانی، ماورائی و…) و حتی بدون دخالت و چون چرای کسی، دمی، لحظه¬ای و ساعتی نئشه و کیفور می¬شوند!؟ و بعد از گسست این ارتباط یک طرفه معنایی، باز همان آش و همان کاسه است، یعنی همان من نیم من مطرح نشده غیر واقعی!اندیشه و زبان شعر: زبان شعر باید از درون به اندیشه آغشته شود نه در سطح و در همنشینی و یا جانشینی کلمات(درس اول زبان شناسی سوسور)، وقتی حضور حرکت افقی (طولی) در بطن زبان، ملموس شد، اندیشه در ستون فقرات زبان اتفاق می¬افتد، درست در جایی که حافظه¬ی اندیشه جمعی ما به سمت یادآوری و احیای حافظه خود زبان شروع به حرکت و پرتاب شدن به آینده زبان می¬کند.(رویکرد ناخودآگاه جمعی یونگ). اندیشه شعری در این حالت چیزی فراتر از کلمات، جملات، معناها و اطراف و اکناف ما است، چرا؟ چون به فرض اینکه حتی در سطح عادی و عمومی زبان صرف لذت¬جویی هدف باشد، سلسله اعصاب آدمی ( به عنوان مخاطب) به کار گرفته می¬شود، همه وجود او به شکلی سیال به چالش ¬کشیده می¬شود؛ اشاره شد وقتی تمرکز ذهنی فرد با اطلاعات جدید، پیش¬بینی نشده و غیر قابل حدس به هم بریزد، اولین تأثیرات آن در سلسله اعصاب آدمی رخ می¬دهد، اینجا است که رد و تأییدهای اولیه رخ می¬دهد. شعر کارخانه تولید اندیشه و یا اندیشه سازی نیست، ارائه و تقدیم اندیشه و یا برنامه¬کاری اندیشه هم به شعر ربطی ندارد؛ شعر اندیشه را در غیبت معناهای چاپی، کلیشه¬ای و تکراری یک بار مصرف و…. بازیافت می¬کند. در اولین گام، معناهای موجودی که در اطراف ما انباشته شده¬اند، بازیافت می¬شوند، در اینجا هم معناهای بازیافت شده، دیگر معنا نیستند، بلکه ضدمعنا هستند.


Article printed from آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی: http://www.araznews.ir

URL to article: http://www.araznews.ir/%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%d9%8a-%d8%b3%d9%86%d8%ae-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1%d8%b4%d8%b9%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%b1%d9%88%d8%b2/

Copyright © 2013 آراز آذربایجان - روزنامه خبری آذربایجان غربی. All rights reserved.