فرهنگ دیجیتالی وقتی انسان فرصت فکر کردن ندارد
گروه فرهنگی:تقریبا از ماه های پایانی سال ۱۳۸۳ بود که عرصه رسانه ای ایران? آرام آرام با رویکرد جدیدی مواجه شد و آن ارسال پیامک های کوتاه تلفنی، مه سیج، یا SMS بود.
در آن زمان فضای سیاسی ایران خود را آماده برگزاری نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری می کرد و این پیامک ها بیشتر رنگ و لعاب شوخی و یا نقد شعارهای انتخاباتی هشت (با انصراف محسن رضایی هفت نفر شدند) نامزد ریاست جمهوری را داشتند.
اس ام اس یا پیامک و نیز عکس یا تصاویر کوتاه یا بلوتوث نه تنها به یک وسیله سرگرم کننده بین مردم و به خصوص جوانان تبدیل شده بود، بلکه در این دوره از انتخابات، اصلاح طلبان فضای مجازی جدید را، برای مبارزه با محمود احمدی نژاد به کار گرفته بودند.
در واقع در این دوره شاهد رد و بدل شدن لطیفه ها یا فیلم های تبلیغاتی در ستادهای انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری بودیم.در ایران و با تاکید بر اساس تفکرات یا ضرب المثل های سنتی همچون: “نو که اومد تو بازار کهنه میشه دل آزار” و یا “ایرانیان خوش استقبال و بد بدرقه هستند” غالبا ثابت کرده ایم در طول تاریخ هیچ گاه فرصت یا علاقه درست و درمانی به نقد حکومت ها و دولت ها نداشتیم یا نقدهایمان زیاد عمیق نبوده است.”حرف های عجیب”، “رفتارهای عجیب”، “تحلیل های عجیب”، “ژست های عجیب جلوی دوربین ها” و و و همه اینها ستون اصلی خیمه موفقیت در شبکه های اجتماعی هستند.بر همین اساس باید ادعا کرد بواسطه همین شیوه های رفتاری خاص ، و به خصوص در بهبوهه های دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸، ایرانیان خدمت بزرگی به جهانیان ارزانی داشتند و آن تقویت فرهنگ دیجیتالی در قالب “شهروند خبرنگار” بود.هر چند برخی تحلیلگران زمانی که می خواهند به نقد عملکرد دولت احمدی نژاد بپردازند، موضوع هزینه تراشی های وی را در داخل و خارج کشور برای مردم و نظام جمهوری اسلامی مطرح می کنند و اتقاقا سوزن گرامافون شان روی همین بخش ترمز کرده و هی ریپ می زند.
اما کمتر کسی چه در سال ۸۴ و چه در سال ۸۸ و چه امروز به این مسئله می اندیشید و می اندیشد که حوزه نفوذ پیامک های کوتاه و به ظاهر کم ارزش تلفنی و نسل جدید آن ها در تویتر، فیسبوک، اینستاگرام، تلگرام و شبکه هایی که هنوز بدنیا نیامده اند، چقدر بر نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران و انتخابات اخیر ایالات متحده آمریکا تاثیر شگرف داشته و خواهند داشت.
همه این ها در زیر سایه فرهنگ دیجیتالی بوجود آمده اند و برای پاسخ به این سووال که فرهنگ دیجیتالی چیست، بهتر است تعریفی دقیق، از فرهنگ داشته باشیم.
مثلا در زندگی کشاورزی، خانواده به صورت گسترده است و پدربزرگ و مادربزرگ در کنار نوه و نبیره زندگی می کنند، خانواده پدرسالاری است، زنان خانه نشین هستند و فقط مردان در بیرون از منزل، کار می کنند.
در حالی که در زندگی صنعتی برای افراد کهنسال? آسایشگاه سالمندان و برای خردسالان کودکستان دایر می شود، زیرا پدر و مادر هر دو در بین از منزل، کار می کنند و فرصت نگه داری از این دو را ندارند.
در موج سوم که به موج خرد ورزی مشهور است، انسان دیگر فرصت فکر کردن به همه چیز را ندارد، او یکبار همه چیز تعریف را کرده و در قالب کدهای مشخص، فرمان می گیرد و فرمان می دهد.بر این اساس می توان به انگاره های جدیدی در زندگی برخورد کرد که ساختار سنتی و حتی مدرن را، در هم شکسته و مدیران جهان کنونی را، متاثر از فعل و انفعالات خود کرده است.
پروژه هایی چون خانواده دیجیتالی(در مقاله ای مفصل خواهم پرداخت)، دمکراسی دیجیتالی(در ستون نگاه خبرگزاری جمهوری اسلامی به آن پرداخته ام) سینمای دیجیتالی، اقتصاد دیجیتالی و در آخر فرهنگ دیجیتالی، همگی زاییده تحولاتی است که هم بشر، علت آن بوده و هم زندگی بشر تحت تاثیر فرایند آن قرار گرفته است.با این همه چیدمان مقدماتی و نیز با اقتباس از تعریفی که ساموئل کینگ از فرهنگ کرده? می توان فرهنگ دیجیتالی را چنین تعریف کرد: مجموعه ای از دانش و افکار، آرای اخلاقی، قوانین، مقررات و سایر عاداتی است که انسان به عنوان عضو یک جامعه می تواند در مدت کوتاهی کسب کند یا در مدت کوتاهی از یاد برده ، یا آن را با مفاهیم رفتاری جدید ترکیب کرده و به یک رویه جدید تبدیل کند.
شاید بسیاری از این تعریف خرده گیرند که این تعریف خرده فرهنگ یا رفتار و منش های آنی و زودگذر و به اصطلاح “لمپنیسم” است و در پاسخ باید گفت: حوزه عملکرد فرهنگ دیجیتالی? آن قدر گسترده است که بحث SMS ها تنها جزء کوچکی از آن به شمار می روند.
به عبارت دیگر، از جریانی صحبت می کنیم که آغازگرش خودمان بودیم? ولی اکنون به دنباله روی از آن، محکوم شده ایم.
واقعیت آن است که امروز آرام آرام? اما نه با آن سرعت کندی که در تعریف فرهنگ از زبان ساموئل کینگ آمده بلکه خیلی سریعتر از آن، انسان به سویی گام برداشته که زندگی اش، وابستگی شدیدی به چند “کد” رایانه ای پیدا کرده است.
همین که در فاصله کمتر از ده سال اخیر، مردم ایران و به خصوص حتی یک روستایی که هنوز از بسیاری امکانات به نسبت سایر اقشار جامعه محروم است، از کارت “عابر بانک” استفاده می کند، این بدان مفهوم می باشد که او نیز با امواج “فرهنگ دیجیتالی” تا حدودی آشنا شده است.
یادش بخیر انگار همین دیروز بود: مدیری صحبتی می کرد، من خبرنگار در سایت خبرگزاری خبرش را درج می کردم، اگر مطلبش در روزنامه یا رسانه مکتوبی منتشر می شد و اگر انعکاس مطلب منفی بود آنهم بعد از چند روز، ما اصحاب رسانه نتیجه کارمان را شاهد بودیم آنهم در قالب یک تکذیبیه یا احضار به دادگاه مطبوعات.
اما به مدد فرهنگ دیجیتالی یک کشتی گیر بخت برگشته ای در ایران هوس می کند با فردی عکس سلفی بگیرد، به ناگاه مردم در شبکه اجتماعی به او نمره می دهند، یا در آمریکا رئیس جمهور بخت برگشته ای حرفی می زند که نباید بزند، هنوز آب دهانش را قورت نداده، در سراسر جهان مردم و به مدد شبکه های اجتماعی او را مورد نیشخند قرار می دهند.یادش بخیر اوایل دهه ۸۰ شمسی که تازه همکاریم را با سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی آغاز کرده بودم و به مدد خامی و کم تجربگی در جلسه ای به حرف نسنجیده مدیری خنده ام گرفت، آن زمان خندیدن به لطیفه مدیران در جلسات رسمی، جزو خط قرمزهای خبرگزاری جمهوری اسلامی تلقی می شد و شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
آنچه در اینجا ذکرش ضروریست، طرح دو موضوع مهم می باشد که در درجه نخست موضوع استفاده بهینه از این رویکرد رفتاری جدید و یا ممانعت از تبدیل شدن آن به یک تهدید و در مقابل تبدیل آن، به یک فرصت است.
به خصوص آنکه باید پذیرفت خاصیت فرهنگ دیجیتالی آن است که بکارگیری آن دیگر نیازمند تحصیلات دانشگاهی نیست و با بخاطر سپردن تکرار در فشار دادن چند دکمه می توان در این فرایند وارد شد.
اگر زمانی دریافت گواهینامه کلاس اول ابتدایی، به خواندن و نوشتن جملاتی چون “بابا آب داد، بابا نان داد” آن هم در یک پروسه یک ساله تحصیلی، وابسته بود، امروز این امکان حتی برای محروم ترین اقشار جامعه نیز، فراهم شده تا در دانشگاه مجازی ثبت نام اینترنتی نمایند.
اگر زمانی قهوه خانه ها و کاروانسراها، مهمترین پایگاههای اطلاع رسانی مردم تلقی می شدند و تازه ترین خبرها حداقل با ده روز تاخیر به گوش مردم می رسید، امروز فلان هم وطن، با کمک یک گوشی همراه، بستگان خود را در شهر یا روستایی دیگر، از وقوع سیل یا زلزله آگاه می سازد.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۵:۱۱ ق.ظ