فرهنگ¬شناسی مخاطب در مطبوعات ارومیه
علی رزمآرای
گروه فرهنگی: نوشتار حاضر در قالبی مستقل به ذائقه شناسی عمومی و خاص مطبوعات ارومیه خواهد پرداخت. واژهها و مداخل مربوط به آن به ترتیب: زبان عام و زبان خاص، اطلاع رسانی، مطالبات عام و مطالبات خاص، عمق و پردازش (تحلیل و ارائه)، مدیریت در مردم یا بر مردم، (ارائه مطالبات مردمی از پایین دست یا ارائه سطحی از بالا دست) را در بر میگیرد. در این چهارچوب مقوله روابط عمومی و روابط انسانی که از مداخل اصلی و مهم در موضوع مورد اشاره این نوشتار محسوب میشود، در شمایل یادداشت و مقاله گونهای مستقل در شمارههای آتی روزنامه آراز آذربایجان مورد تحلیل و بررسی قرار می_گیرد. برای حضور ملموس درعمق موضوع این نوشتار یعنی فرهنگ_شناسی مخاطب در مطبوعات ارومیه، ابتدا چهرهای از زبان و زبانشناسی در حوزه مطبوعات داده میشود تا درگاهی مناسب و مساعد برای طرح موضوع ایجاد شود. روح و جان مطلب اینکه زبان دغدغه بشر در جهان امروز است. (زبان خانه امن بشری است – مارتین هایدگر).به شکلی خاص مقوله زبان در حوزه علمی خود یعنی زبان شناسی سه صورت عمده از خود بروز میدهد: گفتاری، دیداری، شنیداری. حوزه مطبوعات به شکل مستقیم با صورت دیداری زبان در ارتباط است. صورت دیداری زبان، خود را به دو شکل؛ نوشتاری و خوانش به معنای خواندن و دیدن به وسیله چشم نه قرائت و نظریه) بروز میدهد. در واقع نوشتن از سوی مولف و خواندن از سوی مخاطب. از سویی ذات زبان جدا از بعد مفاهمه و معنا صورت هویت انسانی فرد را در ارتباط با موجودیت فرهنگی و تاریخی او تعریف میکند: زبان مادری و شخصیت هستی یافته او در ناخودآگاه این زبان و خودآگاه آکنده از پیرامون او. به طور خلاصه مطبوعات نوشتاری، در سه لایه عمده زبان یعنی نوشتار (دیدار) مفاهمه (معنا و پیام) و موجودیت فرهنگی و تاریخی آن، دست خوش حرکت و جریان میشوند. یا به عبارت دیگر مطبوعات در ساحت زبان تولید پیام و معنا میکنند و زنجیره اطلاع رسانی و به طبع اثرگذاری را ایجاد و تکمیل مینمایند. اطلاع رسانی در شکل طبیعی خود خبررسانی و پیام رسانی صرف نیست. همانطور که تولید پیام و معنا، خبر سازی مطلق نیست. تولید اندیشه و ظرفیت فکری و سپس اثرگذاری و تغییر؛ این یعنی اطلاع رسانی!حال از زاویه دید پیرامونی به ساحت زبان در مطبوعات نظر میکنیم: مخاطب و فکر. اطلاع رسانی موفق ایجاد انتظار میکند ذهنیت خاص یا عام را در حوزههای مختلف (زمینه فعالیت، نوع و روش طرح دیدگاهها) دچار چالش میکند و به طبع سطح انتظار مخاطب را بالا میبرد. این انتظار از سویی، هرچه گستره موضوعیت مطبوعات بیشتر باشد، سطحی بالاتر و خاصتر پیدا خواهد کرد زیرا انتظار خاص ذهنیت خاص میسازد. درستتر اینکه وظیفه مطبوعات تبدیل ذهنیتهای عام به ذهنیتهای خاص است.رسانه دقیق، مخاطب را دقیق میکند. رسانه عمیق، مخاطب را عمیق میکند. رسانه به روز، مخاطب را به روز میکند. مخاطب قبل از اینکه عام یا خاص باشد، باید دقیق، عمیق و به روز باشد. در این میان مقوله زبان ارائه مطرح میشود. مطبوعات با گزینش زمینه فعالیت و نوع دیدگاهها و روش طرح آنها، مخاطب خود را برمی گزینند و در عین حال مخاطب را پرورش میدهند نه عادت. اینجاست که عمق و پردازش معنا و یا تحلیل و ارائه آن پیش کشیده میشود و بعد از آن اثرگذاری و عمق اثرگذاری. هر قدر زبان ارائه به زمینههای فعالیت، نوع و روش طرح آنها نزدیک باشد، اثرگذاری و عمق اطلاع رسانی و در نتیجه پرورش مخاطب و جذب آن با موفقیت عملی خواهد شد. در این میان نوع مطالبات مخاطبان عام و خاص نیز مطرح است. گفتیم زبان دارای سه لایه عملکردی است به ویژه در مطبوعات. لایه سوم زبان شخصیت جمعی و هویت فرهنگی مخاطب است. یعنی زبان مادری او. بخشی اعظمی از اطلاع رسانی با تکیه بر این لایه انجام میگیرد. (چه به شکل مستقیم و چه به شکل غیر مستقیم) مطالبات ذهن خاص و مطالبات ذهن عام در این مورد دارای مقطع مشترک هستند.
زبان مادری مبداء مفاهمه و درونی شدن معنا است.در مطبوعات ارومیه زبان مادری خود حالت مطالبه دارد و زبانی تثبیت شده که در پی طرح دیگر مطالبات باشد، نیست. مطالبات مردمی و منطقهای در مطبوعات ارومیه بینابین با طرح مطالبه میانی یعنی زبان، انجام میگیرد. زبانی که خود جزء مطالبات اصلی بوده و خود مطالبات اصلی در کنار آن طرح میشوند نه در عمق آن. در مطبوعات ارومیه بیشتر اطلاع رسانی حالت بالا دست دارد نه پایین دست. مطبوعات ارومیه از بدنه اصلی مدیریت استانی و میانی کشور تغذیه شده و یک طرفه عمل میکنند. مردم و اهالی شهر ارومیه ازجایگاه پایین دست، هیچ آشنایی با ابزار طرح مطالبات خود یعنی مطبوعات شهر خود ندارند. از همین جا تفکیک ذهنیت خاص و ذهنیت عام مشکل میشود. در مطبوعات ارومیه سرعت انتقال مفهوم و پیام نسبت به ذهنیت عام سهم بیشتری دارد و طرح مفاهیم خاص (صنعت اقتصاد کلان، حوزه فرهنگ و هنر، فلسفه و …) موضوعیت تخصصی ندارند.در مطبوعات ارومیه خبررسانی بر خبرسازی تقدم دارد. ایجاد خبر و تحلیل آن از تخصصهای خاص است که ذیل مباحث تدریسی خبرنگاری و… لحاظ نشده است. چرا که در این گونه مباحث فقط و فقط نگارش و دستورشناسی خبر و تعریفات عام آن لحاظ میشود. در مطبوعات ارومیه فاصلهای میان روزنامه نگار و خبرنگار جزء فاصله اصطلاحی آن وجود ندارد. در مطبوعات ارومیه فاصله شغل و تخصص از میان برداشته شده و در عین حال شاغل بودن در این مطبوعات به دلایل اقتصادی مالی و آینده حرفهای و… موجه نیست.نگارنده این سطور معتقد است تا زمانی که رسانهها و مطبوعات ارومیه در وضعیت فعلی با سلیقههای شخصی و به اسامی گوناگون تخصصی و کارشناسی و یا زمینههای کلی خبری، سیاسی اجتماعی و یا فرهنگی و… به فعالیت خود که نه به حیات نباتی خود ادامه دهند و نقش اساسی خود در تبدیل مخاطب عام به مخاطب خاص را عملی نسازد، در همین خیابان یک طرفهای که امروز در آن گرفتار هستند به عقب و جلو شدن ادامه خواهند داد. دست آخر اینکه مطبوعات ارومیه تا به امروز چهرهای جشنوارهای و نمایشگاهی از خود به نمایش گذاشتهاند و در هیچ حالت در ارتقاء کیفیت فرهنگ منطقهای خود و کشف ظرفیتهای آن ایفای نقش نکردهاند. امروز که شهر ارومیه با همه داشتهها و نداشتههایش صاحب یک رسانه به روز شده و جمع کوچکی که در قالب این رسانه با تب و تاب در پی بقا و نگهداری از این سمبل حرفهای شدن مطبوعات استان و نه شهر ارومیه و حرفهایتر شدن هرچه بیشتر آن شب و روز نمیشناسند، دیگر دست نفرین به آسمان بلند کردن و بلا تلقی کردن آن گرانتر ازهر گناهی است و به راستی این گناه را چه میتوان نام داد جزء کفران نعمت.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۴:۵۰ ق.ظ