عکسی از جنس حروف، غوری در تاریخ هنر عکاسی ارومیه

عکسی از جنس حروف، غوری در تاریخ هنر  عکاسی ارومیه

علی رزم آرای
گروه فرهنگی: خواستم به سیاق چندین نوشتار ابتدایی خود درسال¬های گذشته در روزنامه آرازآذربایجان یادداشت گونه-ای در زمینه تاریخ و فرهنگ شهر‌ارومیه به قلم ¬بسپارم، نوشته یا یادداشتی با موضوع عکاسی و تاریخ آن و دقیق‌تر تاریخ عکاسی و اولین عکاس‌خانه‌های ارومیه! اما انگار یادداشت و تحقیقات شخصی من نویسنده این نوشتار عمق چندانی در این مورد نداشت واز طرفی دنیای اینترنت و کتابخانه ها و… هم به برهوتی عظیم در خصوص این سه کلمه یعنی “تاریخ عکاسی ارومیه” تبدیل شده‌ بود. با یک گردش در اینترنت خیلی زود به فراخوان انواع مسابقات عکاسی و کلاس¬های مربوطه، وبلاگ های شخصی و جمعی ( ارومیا عکس و یا کانون عکاسان ارومیه و…) برخوردم. حتی چند فقره و یا باب وبلاگ به شکل نیم‌چه و یا ناقص که حول محور عکس‌های قدیمی ارومیه پز می دادند راهم زیارت کردم.تاریخچه عکاسی سقز و توابع را هم در اینترنت دیدم، پایگاه شعبه بنیاد ایران¬شناسی در ارومیه را هم با همه گستره¬‌اش ورق زدم، انواع وبلاگ و وب سایت ( پایگاه اینترنتی) در خصوص مشاهیر، تاریخ و فرهنگ ارومیه را از نظرگذراندم اما جای یک چیز در همه این پایگاه¬ها خالی بود و حتی بعضا بی جایگاه، آن هم تاریخ عکاسی ارومیه با عکاس¬خانه¬های قدیمی و عکاس¬های قدیمی¬اش. ارومیه امروز ودر حال حاضر عکاس خبره و کار‌بلد کم ندارد. از اسفندیار اصغر‌خانی تا رومین محتشم ، از سیف ا… صمدیان تا…! ازجوانان هم شهرام عبادی، مهدی سعادت و علیرضا میرزایی و…همه این بزرگان و در کنارشان جوانان پرکارند و فعال. نامی¬اند و معروف. اغلب هم دارای مقام و رتبه در سطح کشور و دنیا. (البته از خیر استثنای چون آلفرد یعقوب¬زاده گذشتم…!) اما نمی¬دانم به قاعده یک مصاحبه می‌توان از تاریخ حرفه‌ای‌شان مطلب یا مطالبی در وبلاگ و یا وب¬سایت¬ها و نشریات مکتوب، دید و استفاده کرد؟ به پایگاه همایش هم¬اندیشی(سابق) ارومیه نوزدهمین شهرایرانی هم سرکی کشیدم اما خالی بود. نه مشاهیری از عکاسان و نه تاریخی از این هنر و صنعت؛ اما فراخوان یا فراخوان¬هایی بود از مسابقات عکاسی و…درتاریخ این شهر، برهوت کامل حکم فرماست. نه اینکه چیزی نبوده! نه! بلکه حالا نیست. یعنی نمانده! چه می¬دانم شاید هست و در گوشه¬ای از این شهر دارد خاک می-خورد یا نه دستی خسیس و کنس نگه دارشان است و مخفی¬شان کرده-است. در دل همین شهر کسانی را می¬شناسم که آرشیو منحصر به فردی از فیلم و عکس در مورد تاریخ ارومیه دارند وحتی در مورد تاریخ عکاسی و عکس. اما از بد روزگار این آقایان، خسیس و بد قلق تشریف دارند ونم پس نمی¬دهند. شاید خوب می¬کنند چه کسی به این راحتی دست مایه و دست رنج سالیان تلاش خود را برای جمع¬آوری یک مجموعه و آرشیو منحصر به فرد رو می¬کند که این آقایان این کار را بکنند؟! ارزش تلاش اینان در حد هزینه¬های مادی و صرف زمان و… نیست. هزینه معنوی و عشقی را هم صرف این تلاش کرده¬اند که به براحتی نمی¬توان مابه‌ ازاءی برایش تعیین کرد. از سویی در برهوتی این چنینی مثل ارومیه که کسی در پی این مقولات نیست چه ارزشی دارد این رو کردن و عرضه کردن ماحصل کارشان؟! در شهری نفس می¬کشیم که از پیشینه خود چیزی آن چنان به یادگار ندارد جز آنچه که تا امروز پزش را می¬دادیم: ابنیه¬های تاریخی، اماکن دیدنی که از انگشتان دست بیشتر نیستند و ظاهرا ً گویای هیچ چیز و افشاء¬کننده هیچ رازی و ما عادت کردیم به بودن¬شان و دیگر هیچ! در تهران، تبریزو دیگر شهرهای بزرگ موزه¬ها آراسته¬اند به هفت هنر. از فرش و نقاشی تا خط وعکاسی، از لباس تا موسیقی و… اما ارومیه ما مظلوم و کز کرده به گوشه¬ای و به خواب دوران فرو رفته . خواب که نمی¬بیند، کابوس می¬بیند! مثلا ًکابوس خشک شدن دریاچه¬اش و یا …یادداشت¬ها و تحقیقات شخصی¬ام را زیرو رو کردم فقط چند سطر بود با سه جمله. در تذکره¬های موجود در مورد مشاهیر ارومیه هم اثری نبود جز یک اسم و شرح مختصری پیرامون آن! که به هر صفتی آراسته بود الا عکاسی. اما این اسم در بین یادداشت¬های شخصی من به نام عکاس ثبت شده بود. یادم افتاد که در سال¬های گذشته در تبریز، عکاس به نام این شهر، آقای جدیدالسلام را از نزدیک دیده بودم و این سه سطر یادداشت هم نتیجه این دیدار بوده است. در وبلاگی مقاله این عکاس به نام را در مورد تاریخ عکاسی آذربایجان مطالعه کردم. به چهار گوشه آذربایجان از تبریز و ارومیه و اردبیل تا زنجان و قزوین و… اشاره کرده بود. هرچند اگر این اشاره در حد سه یا چهار سطر بوده باشد. در این مقاله همان چند سطر و سه اسم از عکاسان قدیمی ارومیه را هم آورده بود. از عکاسان قدیمی ارومیه می‌توان از میرزا محمدکریم¬خان صنیع¬السلطنه متخلص به “هشیار” نام برد. نظرخان میرزا یوف نیز یکی دیگر از عکاسان ارومیه است. همچنین میرزا محمدخان فوتوغرافچی از عکاسان ¬دیمی در دوره مشروطه در ارومیه بوده است. چند سطر بالا که حاوی سه اسم مشخص است همان چند سطری است که در بالا شرح آن از نظر گذشت. فقط در مورد یکی از این سه تن یعنی میرزا محمد کریم¬خان صنیع¬السلطنه متخلص به “هشیار” شرحی را در کتاب تذکره شبگرد نوشته غلامرضا دانش‌فروز پیدا کردم که تخلصش را “هشیار افشار” آورده بود. درشرح مذکوراو را همه کاره می¬دیدی الا عکاس. او شاعر و ادیب بوده، با اینکه در ۱۱ سالگی به علت ابتلا به یک بیماری شنوایی خود را ازدست می‌دهد موسیقیدان هم بوده، زرگر و نقاش و ساعت ساز هم بوده اما آیا عکاس هم بوده ویا عکاسی هم می¬کرده یا نه؟ جای این فقره در این شرح‌حال خالی بود و مبهم!؟ اما دو تن دیگر یعنی میرزا ‌محمد‌خان فوتوغرافچی و ‌نظر‌خان ‌میرزا ‌یوف را بدون شرح یافتم و دست خالی از معرکه تحقیق وپژوهش بازگشتم. به هرحال نتیجه سر‌خورد گی‌ام از این تحقیقات شد؛ این مقاله گونه و یادداشت به شیوه منولوگ و تک گفتار.برای اینکه درغور موضوع عکاسی وتاریخ آن بیراه نرفته باشم و با کلی در نظر گرفتن کلان‌شهرارومیه از کلیت استان آذربایجان¬غربی غافل نشده باشم به سراغ شهرستان¬های تابعه نیز رفتم. مثلا ًشهرستان خوی. دومین شهر بزرگ استان بعد از کلانشهر خودمان ارومیه. شهری مشهور به شمس تبریزی و هزار چم و خم تاریخی و سیاسی دیگر و این هم شرح مختصر تاریخ عکاسی و عکاسان این شهر: محمد علی¬زاده مشهور به “محمدعکاس” از مهاجرین بازگشته از قفقازیه بود. علیزاده عکاس خانه “کورس ” را دایر کرد که سپس تغییر نام یافته و مبدل به “خورشید” شد. مشهدی اسماعیل معروف به “ممتاز” فرزند آقاشیخ¬عبدالکریم اعجوبه زنجانی، دومین عکاس از شهر خوی. اسماعیل به سبب مقام پدرش در میان عرفای آذربایجان از محبوبیت خاصی بر‌خوردار و در فن خود، عکاسی نیز ممتاز بوده است. وی تا زمان کودتا ( ۱۲۹۹شمسی) در خوی زندگی می¬کرد و محل عکاس خانه¬اش در سرای مسلم خان بود. در خاتمه بیافزایم که هدف نوشتارتک گفتاری فوق فقط و فقط بررسی تاریخ عکاسی ارومیه و احیانا ً استان آذربایجان¬غربی بود که این هدف میسرنشد. شاید من مؤلف می¬بایستی به عکاسی¬های قدیمی شهرم ارومیه سرک می‌کشیدم و ازعکاس‌های قدیمی شهر پرس وجو می¬کردم اما به گمان خود و کمی هم تجربه از این امر سرباز زدم. چون اغلب عکاسان را جوان دیده بودم و همین که عکاسخانه قدیمی وعکاس قدیمی هم در سطح شهر سراغ نداشتم.از سویی قصد پرداختن به هنر و صنعت عکاسی در دوران معاصر و انواع زیر مجموعه¬ها آن را هم، در چهارچوب این نوشتار نداشتم که این امر خود موقع و فرصتی مساعد و مستقل می¬طلبد که با سراغ گرفتن از بزرگان این هنر در کلانشهرارومیه وهم در سطح استان این هدف عملی می‌شود. والسلام!

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳ ساعت ۶:۰۲ ق.ظ

دیدگاه


7 × چهار =