عینیتبخشیدن به شعار تدبیر، امید و اعتدال خواسته اصلی اصلاحطلبان از دولت
لعیا نورانی زنوز
اشاره: اصلاحطلبان به دنبال پیروزی گفتمان اصلاحطلبی در انتخابات بودند که بالاخره توانستند کاندیدای مورد حمایت خود را بر جایگاه رفیع ریاست جمهوری مستقر سازند.
وقتی از او پرسیدم که آیا اصلاحات قائم به فرد است، با قاطعیت و در عین حال با طمانینهی همیشگی گفت: جریان اصلاحات قائم به ملت بزرگ و کلیت مردم ایران است، اصلاحطلبی دریایی شفاف و زلال از روش حکومتداری، نگاه به سیاست و حقوق اساسی انسانهاست…
عباس خورشیدی دانشآموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با دارا بودن سابقه ۱۴ سال تدریس در دانشگاههای مختلف است و همه میدانند که زبان بسیار گویایی برای تحلیل مسائل سیاسی دارد، گرچه هنوز هم به گونهای سخن میگوید که نتوان از دل آن سوال دیگری طرح کرد! شاید این را در سالها کار سیاسی آموخته که چگونه در برابر اصحاب رسانه ظاهر شود.
در عین حال ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که سیاست عرصهای است که غالبا نسبتی متضاد با اخلاق دارد افراد در برابر رخدادهای عرصه سیاست واکنشهای متفاوتی نشان میدهند و برخلاف برخی افراد که به سیاسی کاری مبتلا میشوند، هستند مردانی که از دریچه اخلاق و فرهنگ به عالم سیاست وارد میشوند و هرگز به سیاسی کاری مبتلا نشدهاند.
خورشیدی یکی از آن سیاستمداران بااخلاقی است که سالهاست به عنوان یک مسئول متواضع و مردمی اعتبار خاصی داشته و دارد، نشستهای صمیمی و منظم خورشیدی با خبرنگاران در سالهای پرحرارت دوران اصلاحات وقتی در قامت معاون سیاسی و امنیتی استاندار آذربایجان غربی بود از یاد رفتنی نیست.
او در حال حاضر مدیر منطقه شمال غرب بیمه پاسارگاد کشور و رئیس بنیاد باران آذربایجان غربی است و معاون سیاسی و امنیتی استانداری آذربایجان غربی، فرماندار شهرستان تبریز، رئیس دانشگاه پیامنور ارومیه و منطقه ۲ ( استانهای آذربایجان غربی و شرقی)، فرماندار شهرستان مهاباد و نقده و بخشداری تکاب و عجبشیر را در کارنامه خود دارد.
مشروح گفتوگوی آراز آذربایجان با این چهره شاخص اصلاحطلب را پیرامون وضعیت فعلی جریان اصلاحات میخوانید.
در ابتدا از شما تشکر میکنم که این وقت را برای ما گذاشتید، این برای من موقعیت خاصی است که توانستم بعد از ۸ سال بار دیگر گفتوگویی با شما داشته باشم، اگر اجازه دهید محور گفتوگویمان تحلیل وضعیت جریان اصلاحات در دولت یازدهم باشد، همان طور که مستحضرید انتخابات یازدهمین دورهی ریاست جمهوری و به دنبال آن پیروزی آقای روحانی که با حمایت اصلاحطلبان صورت گرفت بستری شد برای بازگشت دوباره جریان اصلاحات در عرصه سیاسی کشور، ارزیابی شما از وضعیت فعلی اصلاحطلبان چیست؟
اصلاحطلبان هم تجربه هشت سال حضور در قوه مجریه و هم تجربه حضور در بدنه اجتماعی در طول هشت سال گذشته را دارند و این تجربه گرانقدری است که میتواند مفید و راهگشا باشد، اصلاحطلبان در وهله اول میخواستند جریان راست افراطی، جریانی که با ناکارآمدی شدید خود در هشت سال گذشته مشکلات کمرشکنی برای کشور به بار آورد رای نیاورد و مرحله بعد به دنبال پیروزی گفتمان اصلاحطلبی در انتخابات بودند که در نهایت اصلاحطلبان با حمایت خود از جانب آقای دکتر روحانی که منادی گفتمان اعتدال و اصلاحات بود توانستند کاندیدای مورد حمایت خود را بر جایگاه رفیع ریاست جمهوری مستقر سازند برای اصلاحطلبان گفتمان اصلاحطلبی مهم است نه افراد و خیلی روشن است که شعارها و برنامههای جناب آقای دکتر روحانی که مبتنی بر اعتدال میباشد قرابت زیادی با گفتمان اصلاحطلبی دارد.
به گفتمان اصلاحطلبی اشاره فرمودید! با رواج اندیشههای جریان اصلاحات در جامعه، مطالبات و درخواستهایی چون آزادی، دمکراسی، قانون و … در محور منازعات سیاسی، اجتماعی قرار گرفت، گفتمانهای نویی متبلور و به ترسیم افقهای تازهتری در عرصههای مختلف منجر شد اما آنچه از گفتمان اصلاحطلبی مد نظر شماست چیست؟ لطفا شاخصههای آن را برای خوانندگان تشریح بفرمایید.
شعارهایی مانند تدبیر و امید، تعامل سازنده با دنیا، احترام به حقوق شهروندی، قانونمندی، تکیه بر کار کارشناسی و علمی در حل و فصل مسائل اقتصادی و رعایت حقوق اقوام و اقلیتها از شاخصههای گفتمان اصلاحطلبی هستند بر این اساس است که گفتمان اصلاحطلبی در انتخابات پیروز شد ولو برخی آن را قبول نداشته باشند.
…بعد از انتخابات شاهد بودیم که برخیها حاضر نبودند قبول کنند که در انتخابات شکست خوردهاند طیفی هم آقای روحانی را اصولگرا دانستند به نظر جنابعالی آیا زمان آن فرا رسیده که اصولگرایان بازنگری جدی در رفتار خود داشته باشند؟
جریانات سیاسی همواره در معرض یک خطر جدی قرار دارند و آن دور شدن از واقعیتهای جامعه است و خطر بدتر اینکه نسبت به پذیرش عمومی شعارها و برنامههای خودشان برداشت درست و دقیقی نداشته و بلکه دچار توهم هم نشوند اصولگرایان هم مانند هر جریان سیاسی دیگر باید واقعیت را شجاعانه و صادقانه پذیرفته و به ارزیابی نقاط قوت و ضعف خود در انتخابات ریاست جمهوری اخیر پرداخته و به ویژه اشتباهات تاریخی خود در حمایت تمامقد از دولت نهم و دهم را مورد ارزیابی قرار دهند و در جبران مافات بکوشند.
جناب آقای خورشیدی، اگر امروز بخواهیم به آنچه در ۱۶ سال پیش رخداد نگاه کنیم (با توجه به فاصله زمانی که از دوم خرداد ۷۶ داریم) آن را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا عملکرد گذشته اصلاحطلبان را مغایر با رویکرد اصلاحطلبانه میدانید؟ آیا اصلاحات نیاز به بازنگری در مبانی و مرامنامه خود دارد؟
هیچ تفکر و اندیشهای بینیاز از بازبینی و ارزیابی نقاط ضعف و قوت خود نیست و اندیشه اصلاحطلبی هم از این قاعده مستثنی نمیباشد و نقد از درون و بیرون موجب پویایی و سلامت یک مجموعه سیاسی و اجتماعی میشود. خوشبختانه تجربیات ۱۶ سال گذشته و حتی پیش از آن ما را نسبت به واقعیتهای سپهر سیاست و جامعه واقعبینتر و متحملتر نموده است به عنوان مثال روی کار آمدن آقای احمدینژاد در سال ۸۴ به مقدار زیادی ناشی از تعدد کاندیداهای اصلاحطلب بود اگر ما در انتخابات ۸۴ با یک کاندیدا حاضر میشدیم آقای احمدینژاد پیروز نمیشد و این همه سختی و گرفتاری در عرصههای داخلی و خارجی به کشور تحمیل نمیگردید.
من سوال قبلی را به نوعی دیگر مطرح میکنم آیا این ادعاها که جریان اصلاحات قائم به فرد هست را قبول دارید؟
اینکه جریان اصلاحات قائم به فرد است را قبول ندارم هرچند که این جریان چهرهها و رهبران بزرگی دارد اما بهتر است این جمله را اینگونه اصلاح کنم که جریان اصلاحات قائم به یک ملت بزرگ و کلیت مردم ایران است، قائم به آموزههای بیبدیل اسلام و مردمسالاری دینی است، اصلاحطلبی دریایی شفاف و زلال از روش حکومتداری، نگاه به سیاست و حقوق اساسی انسانهاست و مقولهای است که هم در هدف و هم در روش بایستی اصلاحطلبانی رفتار و اقدام کند.
*ما در انتخابات امسال شاهد بودیم آقای روحانی گفتمانی که به مردم عرضه کرد از همان جنس خواستهها و شعارهای جریان اصلاحطلب بود و ارائه این گفتمان بخش اصلاحطلب جامعه را روشن کرد و به حرکت واداشت حال بفرمایید اصلاحطلبان از این دولت چه انتظاراتی دارند؟
اصلاحطلبان انتظار خاصی از دولت جناب آقای روحانی ندارند جز اینکه به شعار تدبیر، امید و اعتدال عینیت بخشیده و در عرصه سیاست داخلی به تدریج توسعه همهجانبه که شاخصههای آن رعایت حقوق شهروندی و ایجاد رونق اقتصادی و پاسداری و صیانت از حقوق شهروندی میباشد را به ارمغان بیاورد. طبیعی است که در عرصه سیاسی خارجی دولت باید براساس منافع ملی و سه اصل حکمت، تدبیر و مصلحت که مورد نظر مقام معظم رهبری میباشد و عمل و چهره نظام و کشور که در هشت سال گذشته آسیب جدی دیده را بازسازی و ترمیم نماید.
از جمله مطالبات تشکلها و فعالان سیاسی و شاید یکی از محورهای برنامههای ارائه شده آقای روحانی به مردم در ایام انتخابات توجه به احزاب بود قبل از اینکه سوالم را مطرح کنم نظر خود را در خصوص اهمیت فعالیت احزاب بفرمایید.
اهمیت فعالیت احزاب و تشکلهای سیاسی و اجتماعی بسیار بالاست و ضرورت راهاندازی و تقویت تشکلها در جامعه ما احساس میشود چرا که کار جمعی مبتنی بر خرد جمعی است و موجب احساس مسئولیت بیشتر افراد میشود و انضباط اجتماعی را در افراد بالا میبرد از طرفی تشکلها مسئولیت بررسی عملکرد و نقد دولترا برعهده دارند البته نه نقد به معنای تخریب و تضعیف بلکه نقد با هدف بهبود سیاستها و روشها لذا کار تشکیلاتی در همه ابعاد اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی موجب میشود که پاسخگویی در جامعه شفاف و نهادینه شود، برنامههای اداره کشور اگر از سوی تشکلهای شناسنامهدار و قانونی تدوین و ارائه شود مردم میتوانند راحتتر قضاوت کنند، قدرت انتخاب مردم بالا میرود و کیفیت انتخاب مردم بهتر میشود به عبارت دیگر مردم میتوانند در ادامه کشور مشارکت داشته باشند، حاکمیت هم میتواند راحتتر و شفافتر با تشکلهای شناسنامهدار ارتباط برقرار کند و تعامل مناسبی بین این دو صورت میگیرد در این صورت دولت میتواند از ظرفیت احزاب در جهت سازندگی، پیشرفت و نشاط سیاسی بهرهبرداری کند از این رو اگر احزاب و تشکلها در جامعه پا بگیرند هم به نفع مردم و هم به نفع حاکمیت است.
اگر اجازه دهید در این تونل زمان به عقب برگردیم، با وجود سابقه چندین ساله در کشور ما شاهدیم که احزاب تاکنون نتوانستهاند نقش خود را به نحو احسن ایفا کنند، نقش اصلی احزاب تولید اندیشههای سیاسی در بین مردم است و این که به طور حرفهای در حوزههای مختلف برنامه داشته باشند در حالیکه اکنون اکثر احزاب غیرفعال هستند و از حرفهای عمل کردن فاصله زیادی دارند، موانع فعالیتهای پایدار حزبی را چه مواردی میدانید، مایلم نظر شما را در این خصوص بدانم …
نبود فرهنگ تحزب و کار جمعی، عدم فعالیت پیوسته احزاب در جامعه، برداشت غلط از کار حزبی و تشکیلاتی در میان برخی از عناصر حزبی، موانع روانی و روحی در میان بخشی از مردم نسبت به حزب و حزبی بودن از جمله موانع فعالیتهای پایدار حزبی به شمار میروند باید به مرور زمان این موانع برطرف و فعالیت تشکیلاتی جمعی در جامعه نهادینه شود و به طور کلی هر گونه تشکل اعم از سیاسی، اجتماعی و صنفی میتواند در مسیر توسعه مفید و راهگشا باشد.
با توجه به تغییر شرایط سیاسی کشور آیا فکر میکنید شاهد فعالیت احزاب و تشکلهای سیاسی مانند بعد از سال ۷۶ خواهیم بود؟
رویکرد دولت آقای روحانی و وزرای کشور به فعالیت احزاب و تشکلهای اجتماعی مثبت و امیدوارکننده است که بایستی از این رویکرد در راستای تقویت احزاب و تشکلهای اجتماعی، فرهنگی و صنفی استفاده شود، احزاب و تشکلهای سیاسی هم بایستی در ایجاد ارتباط وسیع با اقشار مختلف مردم و گسترش فرهنگ کار تشکیلاتی و دسته جمعی گامهای بلندتری بردارند و این ظرفیت و قابلیت را در خود ایجاد کنند که بتوانند مانند چتری فراگیر نیروهای عظیم اجتماعی علاقمند به اقتدار کشور و نظام را مسئولانه و مشفقانه گرد هم بیاورند.
به عنوان سوال پایانی چالشهای دولت تدبیر و امید چیست؟
میراث منفی بر جای مانده از هشت سال گذشته در اقتصاد، فرهنگ و سیاست خارجی کار را برای دولت جناب آقای روحانی به طور جدی دشوار نموده است، رشد منفی اقتصاد و رکود تورمی، رکود فعالیت و بعضا تعطیلی واحدهای تولیدی، آسیب دیدن روابط خارجی کشور، هزاران پروژه نیمهتمام و اغلب کارشناسی نشده، کسری شدید بودجه تنها بخشی از مشکلات به ارث رسیده به دولت جناب آقای دکتر روحانی است که البته اصلاح و تغییر این وضعیت هرچند دشوار و زمانبر میباشد اما شدنی است که گامهای بلند دولت در بازسازی اقتصاد و رفع تحریمها و …نشان از همت بلند دولت برای ایجاد رونق اقتصادی و سیاسی دارد و همه دلسوزان نظام و کشور وظیفه دارند دولت را در مسیر فراز و نشیب ساختن ایران عزیز یاری و کمک نماید.
مجددا از وقتی که در اختیار روزنامه آراز آذربایجان و خوانندگان آن قرار دادید تشکر میکنم.
من هم از شما و دستاندرکاران روزنامه تشکر میکنم.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۲ ساعت ۴:۵۶ ق.ظ