عوامل پیدایش فرهنگ مالیاتی
گروه اقتصادی:فرهنگ مالیاتی ازاصطلاحات قدیمی در عرصه ادبیات اقتصادی ایران است. این مفهوم ترکیبی هنگامی مورداستفاده قرار میگیرد که محققان به چارهاندیشی دربارة اوضاع کمراضیکننده مالیات در کشور میاندیشند. نویسنده این مقاله عیسی بابایی، کارشناس ارشد مالیاتی سازمان دارایی چالوس، با تأکید بر منابعی که تاکنون در این زمینه سخنی داشتهاند، موضوع را موردبازنگری قرار داده است.
امروزه درآمدهای مالیاتی در تأمین مالی دولتها از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. مالیات مایه مشروعیت یک حاکمیت است و ملت به واسطه پرداخت آن، صاحب حق میشوند و دولت موظف به پاسخگویی است. برسی شاخصهای مهم مالیاتی کشور و مقایسه آن با سایر کشورهای جهان، لزوم بازنگری کارشناسان و مسئولان را برای بهبود نظام مالیاتی ایران و افزایش فرهنگ مالیاتی اقشار جامعه و بهخصوص مسئولان مورد تاکید قرار میدهد. اگر دید مردم به مالیات به شکلی باشد که احساس کنند مردم یا مؤدی مالیاتی یک طرف هستند و دولت طرف دیگر که مالیات را از مردم میگیرد و برای امور مختلف خرج میکند، از رودرویی و بروز اختلاف میان مردم و دولت جلوگیری میشود.
متأسفانه مشکل حوزه مالیات، عدم نهادینه شدن فرهنگ مالیات است. زمانی که مؤدیان به نقش و اهمیت مالیات و کارکردهای مهم آن پی برده و ارزش و منزلت خود را در پرداخت مالیات احساس کنند، به نظر میرسد که فرهنگسازی مالیاتی به خوبی انجام شده است، اما اگر مؤدیان هیچگونه آگاهی و اطلاعی از نحوه هزینه مالیاتهای پرداختیشان نداشته باشند، اجتناب و فرار از مالیات مطرح خواهد شد.
در فرهنگسازی مالیات که میتوان آن را از طریق روزنامهها و یا مجلات تخصصی، رسانههای صوتی و تصویری، رادیو و تلویزیون، انتشار بولتنهای خبری، ایجاد سایت اینترنتی، و ایجاد بانکهای اطلاعاتی و… بسط داد؛ پاسخگویی و شفاف ساختن موارد مصرف مالیات و… بسیار ضروری است و مؤدیان مالیاتی نیز به محض اطلاع کافی از ابهامهای موجود، سعی در تسریع پرداخت مالیات خواهند کرد. سیستم مالیاتی باید بهگونهای عمل کند که مردم نسبت به سیستم مالیاتی باور و اعتقاد پیدا کنند باید قبول کنیم مالیات از آن دست ویژگیهای نظام اجتماعی است که پذیرش آن از سوی ملت و نحوه اجرای آن از سوی دولت و حساسیت نخبگان و سازمانهای مردمنهاد نسبت به آن بسیار به ویژگیهای فرهنگی کشور بستگی دارد. ما میتوانیم به جرأت بگوییم که یکی از شاخصهای اصلی توسعه، وجود فرهنگ مالیات است. این شاخص مزبور در فرهنگ اجتماعی ایران جا نیفتاده است. این فرهنگ میتواند ریشه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، تاریخی، و … داشته باشد، ولی آنچه مهم است شکل گرفتن این باورهاست که موجب عکسالعمل مردم در مقابل نظام مالیاتی میشود.
اشاعه و رشد و گسترش این فرهنگ در جامعه از آن جهت بسیار حائز اهمیت است که بدون اعتلای فرهنگ مالیاتی و پذیرش پدیده مالیات از سوی مؤدیان مالیاتی، هیچ نظام مالیاتیای اثربخشی مناسبی نخواهد داشت. در فضای فرهنگی کشور، پرداخت مالیات یک ارزش تلقی نمیشود و برعکس فرار مالیاتی مورد تشویق و تمجید قرار میگیرد. عدم پرداخت مالیات در عمل موجب محرومیت مخاطبان مالیاتی از حقوق اجتماعیشان نمیشود و پرداخت به موقع مالیات عملاً مورد تشویق قرار نمیگیرد.
این بحث، علاوه بر ضرورت اصلاح قوانین، فرآیندها و روشهای اجرایی و فاصله گرفتن از مدیریت سنتی، کماثر و تلفکننده منابع سازمانی فعلی، لزوم ایجاد بسترهای فرهنگی مناسب از طرف سازمان متولی بحث مالیات را بیش از پیش خاطرنشان میکند.
برنامههای مالیاتی یکی از ابزارهای توسعه در کشورهای پیشرفته و یا درحالتوسعه شمرده میشود. در بسیاری از کشورها، شهروند معادل مالیاتدهنده است. امروزه تقریباً در همه دنیا، مردم پذیرفتهاند که اگر در زندگی روزمرهشان خدمتی دریافت میکنند، باید هزینه آن را بهطورمستقیم یا غیرمستقیم بپردازند.
اکثر مالیاتدهندگان پذیرفتهاند که چرا مالیات میدهند. آنها در ازای خدماتی که دریافت میکنند، با رغبت مالیات میپردازند و به همین دلیل با کمکاری و اسراف در بودجه کشورشان بهشدت برخورد میکنند. عدم فاصله میان دولت و مردم مهمترین مساله در پرداخت با رغبت مالیات است.
زمانی که مردم بدانند هرگونه شانه خالی کردن از زیر بار مالیات، در نهایت به ضرر خود آنهاست و مانع از اجرای برنامههای رفاهی دولت خواهد شد، مطمئناً مالیات را با رغبت میپردازند؛ بنابراین برنامههای اقتصادی دولت نیز باید علمی، دقیق و خارج از روش آزمون و خطا باشد و مهمترین ملاک برای هر دولتی، مردم باشد.
به همین منظور در بسیاری از کشورها، سازمانهای قدرتمندی وجود دارد که بر نحوه مصرف مالیات نظارت داشته و عملکرد آنها مالیاتدهندگان را مطمئن میکند که مالیاتهای پرداختی آنها دقیقاً برای همان مصارفی که در بودجه دولتها منظور شده به مصرف میرسد؛ یعنی مردم به چشم خود آثار پرداخت مالیات را در همه زمینههای زندگی اجتماعی خود از آموزش ابتدایی تا عالی گرفته تا درمان و بهداشت، توسعه و عمران شهری، راههای ارتباطی، توسعه و… مشاهده میکنند و نهادهای انتخابی هم به نمایندگی از طرف مالیاتدهندگان بر کار مصرفکنندگان درآمدهای مالیاتی نظارت دقیق و همهجانبه دارند.
جلب رضایت مالیاتدهندگان، ضابطهای است که رعایت آن، اعتماد آنها را به دولت و به سازمان مالیاتی تقویت میکند. این اعتماد و اطمینان، مؤثرترین راه کارآیی در اظهار، تشخیص و وصول مالیات و رسیدگی به شکایتهاست: از آنجا که صداقت در اظهار مالیات را تحکیم میبخشد، تشخیص را تسهیل میکند، هزینههای وصول را کاهش میدهد و میتواند از هزینههای اداره امور مالیاتی نیز بکاهد، در فرهنگ پرداخت مالیات بسیار مهم است.
یکی دیگر از عوامل موثر بر ایجاد فرهنگ مالیاتی، تبلیغ در ارتباط با مسائل مالیاتی است و اگرچه شرط کافی نیست؛ شرط لازم است. اگر در کتابهای درسی، در کانونهای مختلف اجتماعی، در سینماها، فیلمهای تلویزیونی و برنامههای رادیویی کشور به مسأله مالیات که حیاتیترین مساله یک اقتصاد سالم است توجه شود میتوان امید داشت که در این زمینه، تحولات اساسی ایجاد شود.
عامل دیگر همگانی شدن فرهنگ پرداخت مالیات در کشورهای توسعهیافته، انعطافپذیر بودن و پویایی قوانین مالیاتی است، بهنحویکه شاخصهای متغیر اقتصادی در مواقع ضروری سبب بالا یا پایین رفتن نرخ مالیاتها شوند. این تغییر نرخ مالیاتی هم اغلب برای تأمین رفاه و منابع مالیاتدهندگان و درنهایت با هدف کمک به افزایش نرخ رشد اقتصادی در این کشورها انجام میشود و در مجموع شرایطی را بهوجود میآورد که چهرهای متبسم و مهربان و دوست داشتنی از مالیات در اذهان مالیاتدهندگان ترسیم میشود.
به عبارت دیگر در کشورهای توسعهیافته مالیاتدهندگان مالیات را به مثابه شمشیر بر بالای سر خود احساس نمیکنند، زیرا اطمینان دارند که قوانین مالیاتی همواره خود را با شرایط اقتصادی آنها تطبیق میدهد و این امر در کشور ما با توجه به قوانین مالیاتی تأثیر بسیاری خواهد داشت.
ایجاد اعتماد و روحیه مساعد در اعضای یک اجتماع، مستلزم وجود شرایطی است که مهمترین آنها عادلانه بودن مالیات دریافتی، کفایت دستگاه اداره مالیات و استفاده درست و بهینه از مالیاتهای دریافتی است. مردم باید اعتماد کنند که وضعیت مالیاتها به ترتیبی است که هرکس سهم عادلانه خود را میپردازد. اگر این احساس در افراد عمومیت پیدا کند که بعضی با درآمد و ثروت بیشتر مالیات کمتری میپردازند و یا بدون داشتن حقی از معافیتهای مالیاتی بالاتری برخوردارند، روحیه پرداخت مالیات در جامعه تضعیف میشود.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۶:۰۱ ق.ظ