عقلانیت سیاسی در نهضت کربلا

عقلانیت سیاسی  در نهضت کربلا

علی محمدی ایروانلو
گروه سیاسی:در خصوص حادثه تاریخی کربلا تحلیل های زیادی ارائه شده است بطوریکه در این نگاهها همواره قیام و حرکت امام حسین (ع) بیشتر از منظر شجاعت ، حدیث و جانفشانی همراه با مظلومیت در راه اسلام بوده است هر چند این نشانه ها همه و همه در حادثه کربلا مشهود بوده و تردیدی در آن نیست اما به نظر می رسد وجه مدیریت و عقلانیت امام در جریان نهضت کربلا این شاخص ترین نمایه حادثه اثر گذار در استحکام پایه های اسلام مورد توجه قرار نگرفته است. در این راستا راقم این سطور در تلاش است با کالبد شکافی زوایای پنهان نهضت حسینی عقلانیت هوشمند و مدیریت هدفمند امام را در سرتاسر این رویداد بزرگ نشان دهد. پر واضح است پاسخ به سوالات کثیری که شاید هر سال مقارن با ماه محرم اذهان دوستداران آن امام همام را به چالش می کشند در شفافیت روند مدیریت راهبردی نهضت کربلا است : آیا قیام امام حسین فقط برای احتراز ازبیعت با یزید بود ؟ آیا هدف او قدرت سیاسی بود و در این راستا با اجابت دعوت کوفیان خواهان تشکیل به اصلاح امروزی یک حزب سیاسی یا بلوک قدرتمند سیاسی در رقابت با یزید بود ؟
آیا قیام او یک شورش یا انقلاب کور علیه وضع وجود و سلطه امویان بود ، آیا به مسلخ کشیده شدن ارزشهای دینی ، الهی و اخلاقی توسط رژیم بنی امیه، ضرورت استراتژی هدفمند را در ذهن امام تداعی نمود و نهضت کربلا را در این بستر برای بازگشت دین اسلام به ماهیت واقعی خود طراحی کرد .
پرواضح است تاکید این مقال بر این است که امام حسین بعد از شهادت مظلومانه امام حسن (ع) و تعیّن امامت در شخصیت خود با پردازش شرایط سیاسی اجتماعی عصر خود برای مهار انحراف بوجود آمده در دین اسلام نهضت کربلا را که در سرتاسر زوایای آن هژمونی عقلانیت و استراتژی هدفمند مشهود است طراحی نمود .
* شرایط سیاسی اجتماعی ایام نهضت
در تحلیل شرایط سیاسی و اجتماعی ایام شروع نهضت کربلا چاره ای جز نگاهی اجمال به دوران امامت امام حسن مجتبی و خلافت معاویه نیست یک پیمایش تاریخی از حوادث آن دوران مؤید این موضوع است که صلح امام حسن (ع) با معاویه نه از سر رضایت و اقرار به حقانیت معاویه بلکه به علت اضطرار و یا فورس ماژر شرایط بوجود آمده بوده است . واقعیت این است که بعد از وقفه در جنگ صفین به علت شهادت امام علی (ع) رویه های ماکیاولی معاویه باعث هژمونی و سلطه لشکریان شام بر تمامی مراکز دفاعی و امنیتی کوفه شده بود لیکن امام حسن (ع) با درک هوشمندانه وضعیت بوجود آمده به ضروت آتش بس پی برد . در واقع رویکرد امام حسن (ع) با معاویه که در بعضی تواریخ به صلح تعبیر شده آتش بسی بود که معاویه را متعهد به رعایت شرایط و شروطی می نمود از جمله اینکه معاویه فقط تا پایان عمر خود خلافت را عهده دار شده و آن را موروثی ننماید و تعیین جانشین به عهده مردم گذاشته شود ، معاویه از فشار و اذیت دوستداران علی (ع) و خانواده او پرهیز نماید و در اختصاص وجوه شرعی که حق همه مومنان اولیه اسلام بوده هیچ گونه تبعیضی نسبت به خاندان پیامبر و بنی هاشم اعمال نکند .
در این خصوص معاویه علیرغم توافق انجام شده با امام حسن (ع) اعتقادی به شروط آتش بس نداشت وی مصمم بود بر خلاف تعهدات خود خلافت را به سلطنت موروثی تبدیل نماید و از آن مهم تر دغدغه اصلی اش محو اسلام و نام پیامبر گرامی حضرت محمد (ص) بود . معاویه در راه تحقق اهداف خود با دو مانع اصلی روبرو بود یکی وجود شخصیتی چون امام حسن (ع) به عنوان ناظر و مراقب اعمال او و دیگری یزید که قرار بود جانشین معاویه شود فردی که سبُک مغز ، فاسد ، نابکار و فاقد وجهه در میان مردم حتی اشراف شام بود بر این اساس معاویه شخص امام حسن مجتبی را با فریفتن همسر ایشان و مانع دومی را با دادن جایزه و رشوه به برخی و فریفتن احساس مذهبی برخی دیگر از بین برد .
* آگاهی بخشی و شروع نهضت کربلا
بعد از شهادت امام حسن مجتبی و تعیّن امامت در وجود و شخصیت امام حسین (ع) ایشان علیرغم مشاهده رفتارهای اسلام گریزانه ، ستمگرانه و عهد شکنی های معاویه، خود را مقیّد به رعایت قرار داد آتش بس معاویه با برادرش می دانست لذا بدون اقدام به جنگ یا براندازی نظام سیاسی موجود راه افشاگری و اطلاع رسانی به جامعه و مردم را در قالب نام های انتقادی و اعتراض صریح به وضع موجود را در پیش گرفت . در خصوص آگاهی بخشی جامعه از وضع اسفناک موجود ،امام با ارسال نامه ها و پیام های بسیار به همه کسانی که رسول خدا را دیده بودند و از نعمات صحابگی آن حضرت برخوردار بودند و نیز اولا د وتابعین بعدی آنها دعوت به عمل آورد تا در منا جمع شوند .
یک پیمایش تاریخی نشان می دهد حدود ۷۰۰ نفر در منا جمع شدند و امام برای آنها سخنرانی مفصلی کرد و گفت شما شاهدید که این مرد قُلدر با ما و شیعیان ما چه می کند ، پس آنچه به شما می گویم در شهرها و بلاد خود برای مردم شرح دهید، امام در این سخنرانی صحبت مفصلی درباره تکلیف شرعی و الهی و انسانی آنها و وجوب امر به معروف و نهی از منکر و کوتاه نیامدن در برابر ظالمان و عهد خدا شکنان و نکوهش مسا محه و مصالحه با ستم کاران فاسق که در حکم همکاری با آنهاست گفت و یاد آور شد که خداوند فرمان جلوگیری از منکرات را به همه مردمان صادر نموده و شما که نخبگان و صاحبان جاه و مقام در نزد مردم هستید بیش از همه کس وظیفه مقابله با منکرات را دارید …. و در نهایت امام آنها را نسبت به غفلت از این وظیفه عمومی سرزنش نمود و اراده عمیق خود را بر قیام علیه ستم و ستم کاران اعلام کرد و آنها را باز سرزنش نمود و گفت خداوند این قوم نابکار را بر شما و مردم مسلط نکرده مگر به علت ترس شما از مرگ و دلخوشی تان به زندگی چند روزه دنیا . به نظر می رسد امام قبل از قضایای پیشنهاد بیعت با یزید خیال بر اندازی رژیم اموی و انقلاب را داشته ومنتظر مرگ معاویه بوده است بر این اساس شروع قیام امام و نهضت کربلا را باید از همان دعوت عمومی صحابه و تابعین در مِنا دانست که طی آن امام قصد داشت ظلم و ستم و اسلام ستیزی حکومت را در آن فضای بسته سیاسی که مردم با تبلیغات یکسویه و جهنمی رژیم اموی در خواب رفته بودند از طریق نخبگان صاحب نفوذ به متن جامعه برساند که بی شک این اقدام امام در راستای در هم شکستن حجم تبلیغات مسموم حکومت و آگاهی بخشی مردم بوده است .
در این راستا قدم بعدی که اراده امام را بر قیام علیه نظام سیاسی نابکار معاویه نشان می دهد نوشتن نامه های اعتراضی و انتقادی صریح و تند به معاویه و سرزنش او به عهد شکنی ها و فسق و فجور و دست درازی به اموال عمومی است . پر واضح است روند آگاهی بخشی امام برای انقلاب و براندازی رژیم اموی در طول ۱۰ سال از شهادت امام مجتبی (ع) تا قیام کربلا با شجاعت تمام استمرار داشت تا اینکه زمان بیعت گرفتن معاویه برای ولیعهدی یزید فرا رسید و این زمانی است که امام شرایط و فرصت را برای آمادگی و قیام مهیا می بیند در واقع امام حسین (ع) بر اساس پایبندی به قرار دادی که امام حسن مجتبی با معاویه بسته بود و این پایبندی به عهد و پیمان هم منبعث از اخلاقیاتی بوده که قرآن و رسالت محمدی به مردم آموخته بود ، خود را مقیّد به رعایت قرار داد با معاویه می دید لیکن هوشمندانه سطح آگاهی جامعه را از سیاست های اسلام ستیزانه معاویه بدون اقدام عملی به قیام و انقلاب به میزان قابل توجهی بالا بردند اما با نقض عصاره اصلی قرار داد آتش بس از طرف معاویه که با اقدام بیعت گیری برای ولیعهدی معاویه جهت موروثی کردن خلافت انجام شد عملاً امام حجت شرعی تعهد بر قرار داد برادر با معاویه را از خود مبرّا دانست و فرصت برای اقدام عملی برای شروع انقلاب مهیا گردید .

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۵:۲۷ ق.ظ

دیدگاه


× سه = 15