عالمی که قرآن اهدایی محمدرضا پهلوی را نپذیرفت

عالمی که قرآن اهدایی محمدرضا پهلوی را نپذیرفت

گروه فرهنگی:آن روز که از پذیرش قرآن اهدایی محمدرضا پهلوی خودداری کرد، معلوم بود که به هیچ وجه سرِ سازگاری با رژیم مستبد شاه را ندارد.
او فقط در خط خمینی بود و در این راه با کسی سرِ سازش نداشت. همین روحیة مقاوم بود که در شامگاه عید قربان سال ۵۸، در ذهنِ منافقی از تبار »فرقان« جای گرفت و گلوله‌ای بر جانِ »قاضی انقلاب« نشست.
خاندانش از سادات طباطبایی هستند و سابقه پنج قرن حضور درآذربایجان و سمت »شیخ‌الاسلام«ی و قضاوت را دارا بوده‌اند. پدر او حاج‌میرزاباقر طباطبایی از علمای مشروعه‌خواه تبریز بود.
وی تحصیلات اولیه را از هفت سالگی نزد معلم سرِخانه آغاز کرد. پس از مدتی در محضر پدر و عموی خود به کسب علم پرداخت. در ۱۳۰۸ به دنبال قیام علمای آذربایجان بر ضد حکومت پهلوی، وی نیز به همراه پدر از تبریز به تهران و سپس به مشهد تبعید شد.سیدمحمدعلی تحصیلات حوزوی را نخست در مدرسه طالبیه‌ی تبریز آغاز نمود و در ۱۳۱۸ برای تکمیل تحصیلات خود راهی حوزه‌ علمیه‌ قم شد و بدین‌سان به مکتب امام‌خمینی(ره) راه یافت.قاضی طباطبایی با آغاز نهضت علما و مراجع به رهبری امام خمینی در مخالفت با تصویب لایحه‌ انجمن‌های ایالتی و ولایتی در ۱۳۴۱ به صف مبارزان پیوست.
با تحریم عید نوروز ۱۳۴۲ توسط امام خمینی وی نیز در تبریز در روز دوم فروردین مجلس سوگواری به مناسبت شهادت امام صادق(ع) برگزار کرد. یکی از این مجالس که در مدرسه طالبیه برگزار شد، مورد هجوم نیروهای انتظامی حکومت قرار گرفت و طلاب حاضر در آن به محاصره درآمدند، اما به دستور شهید قاضی مردم عزادار در مسجد مقبره تبریز، محاصرة مدرسة طالبیه را درهم شکستند.پس از واقعه‌ مدرسه فیضیه و طالبیه، وی سخنرانی‌های سیاسی خود بر ضد حکومت را در مسجد شعبان آغاز کرد.در آستانه‌ محرم ۱۳۴۲، با سازماندهی شبکه‌ مخفی مبارزان مسلمان به تکثیر و توزیع اعلامیه‌های انقلابی پرداخت. در ایام عزاداری با اقدامی حساب شده، دسته‌های عزادار را از رفتن به باشگاه افسران و دعا کردن به شاه منع کرد و تظاهرات عظیم روز عاشورای ۱۳۴۲ با سازماندهی او برگزار شد.در پی دستگیری امام خمینی در ۱۵ خرداد ۴۳۱۲، مردم تبریز، گرد منزل او تجمع کردند تا کسب تکلیف کنند.
بازار تبریز در اعتراض به دستگیری امام یک هفته تعطیل شد. وی برای هماهنگی بیشتر، تعدادی از وعاظ تبریز را در منزل خود گرد آورد و از آنها تعهد گرفت که در منابر بر ضد رژیم به سخنرانی نپردازند و متعاقب آن مشاجره سختی میان وی و رئیس ساواک تبریز درگرفت.
در اواخر خرداد ۱۳۴۲، ساواک تبریز و تهران، کنترل و مراقبت شدیدی از فعالیت‌های این روحانی مبارز به عمل آوردند و مأموران ساواک و شهربانی گزارش‌های منظمی از سخنرانی‌های انتقادی وی، به مقامات بالاتر ارسال می‌کردند. وی در این سخنرانی‌ها ضمن حمله به حکومت، خواستار آزادی امام خمینی از زندان می‌شد.در ۱۳ آذر ۱۳۴۲ وی به همراه چند تن دیگر دستگیر و به زندان قزل قلعه‌ تهران منتقل شد. دستگیری علمای آذربایجان انعکاس گسترده‌ای داشت و تمام مراجع تقلید این اقدام رژیم را محکوم نمودند.
پس از بازجویی به دلیل فقدان دلایل کافی برای محکومیت، و به خواهش آیت‌الله حکیم، او و سایر زندانیان آذربایجانی با التزام عدم خروج از حوزه‌ استحفاظی تهران در ۱۴ بهمن ماه ۱۳۴۲ آزاد شدند.با آزادی امام خمینی در شامگاه ۱۸ فروردین ۱۳۴۳، قاضی به دیدار امام شتافت و با دستور ایشان و بدون اجازه‌ مقامات ساواک در ۴ اردیبهشت ۱۳۴۳ راهی تبریز شد؛ اما همان شب دستگیر و به تهران منتقل گردید. پس از چهل روز زندانی شدن در سلطنت آباد تهران دچار حمله‌ قلبی گردید و رژیم از بیم مرگ او در زندان، وی را با قرار عدم خروج از حوزه استحفاظی تهران آزاد کرد.
در مدتی که در تهران بود مکاتبات مخفی با امام داشت.وی در ۹ مرداد ۱۳۴۳ شب هنگام وارد تبریز شد. در پی بازگشت به تبریز، امام خمینی، آیت‌الله مرعشی نجفی و آیت‌الله میلانی تلگراف‌های تبریکی به وی ارسال کردند. این سردار مجاهد، پس از بازگشت علی‌رغم بیماری، سکوت را جایز ندانست و فعالیت‌های سابق خود را پی گرفت، لذا برای سومین بار در ۲۹ مرداد ۱۳۴۳ دستگیر و به تهران عازم شد و نظر به بیماری که داشت در بیمارستان مهر تهران بستری گردید.
امام‌خمینی با اطلاع از دستگیری مجدد او تلگرافی به بیمارستان مهر تهران ارسال کرد. قاضی حدود چهار ماه و اندی در بیمارستان مهر تحت نظر بود و سرانجام در ۱۱ آذر ۱۳۴۳، حدود یک ماه بعد از تبعید امام‌خمینی، او نیز از ایران به عراق تبعید شد. مدت تبعید وی حدود هشت ماه به طول انجامید و ۱۹ تیر ۱۳۴۴ به تهران بازگشت اما ساواک تا ۲۴ شهریور ۱۳۴۴ اجازه‌ خروج او را از تهران را نداد.
در ۱۳۴۵، شاه با چاپ قرآن پهلوی و ارسال آن برای برخی از علما و روحانیون شهرستان‌ها دست به اقدامی جهت اعاده حیثیت خود زد، اما آیت‌الله قاضی از پذیرفتن آن خودداری کرد.
در پی سخنرانی شدیداللحنی بر ضد اسرائیل در عید فطر ۱۳۴۷ و بردن نام امام‌خمینی، در ۸ دی همان سال دستگیر و به بافت کرمان تبعید شد. اما او در تبعیدگاه هم آرام ننشست و با ارسال نامه به شخصیت‌های گوناگون و نگارش مقالات به زبان عربی برای مجلات لبنان، به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد.
با گسترش شعله‌های انقلاب، جلسات روضه‌ هفتگی این مبارز نستوه که در واقع جلسه سیاسی و مذهبی بود گسترده‌تر شد. در روزهای تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۶، در سخنرانی‌های خود رژیم شاه را مورد حمله قرار داد. پس از انتشار مقاله‌ روزنامه اطلاعات در اهانت به امام‌خمینی در دی ماه آن سال، نماز خود را به نشانه‌ اعتراض تعطیل کرد و در سخنرانی‌هایش این اقدام را محکوم نمود.به همت وی و دانشجویان مبارز مسلمان دانشگاه تبریز، چهلم شهدای قم ۱۹ دی قم، در تبریز به قیامی گسترده تبدیل شد.حوادث خونین ۱۸ اردیبهشت ۵۷ دانشگاه تبریز نیز او را به انتشار اعلامیه‌ای اعتراض‌آمیز واداشت.قاضی پس از کشتار ۱۷ شهریور آن سال در میدان ژاله‌ تهران، دستور اعتصاب و تعطیلی عمومی بازار تبریز را صادر نمود. با محاصره منزل امام‌خمینی توسط نیروهای امنیتی عراق وی به همراه آیت‌الله سیدحسن انگجی، تلگراف شدیداللحنی به سفارت عراق در تهران مخابره کرد.
با تشدید مبارزات مردم مسلمان و در جهت سرنگونی رژیم شاه، منزل آیت‌الله قاضی به محل برگزاری جلسات متعدد، سازماندهی تظاهرات، تهیه، تکثیر و توزیع اعلامیه‌ها تبدیل شد. به دعوت وی وعاظ انقلابی به تبریز دعوت می‌شدند که این دعوت‌ها تا پیروزی انقلاب ادامه داشت.تظاهرات عظیم عاشورای ۱۳۵۷ تبریز با هدایت و برنامه‌ریزی این مبارز پیر انجام گرفت. چند روز پس از ورود امام به کشور در بهمن آن سال، وی به اتفاق چند تن از نزدیکانش به دیدن امام‌خمینی رفت و به دستور ایشان بدون فوت وقت به تبریز بازگشت.
با پیروزی انقلاب اسلامی در تهران به فاصله‌ چند روز انقلاب در شهرستان‌ها نیز به پیروزی رسید و با تصرف پادگان تبریز توسط مبارزان مسلمان، انقلاب در این شهر پیروز شد. بلافاصله کمیته موقت انقلابی در منزل وی تشکیل گردید و با کمیته‌های انقلاب مرکز، کنترل و حفظ امنیت شهر را در دست گرفت. پس از پیروزی انقلاب و تثبیت و استحکام پایه‌های انقلاب اسلامی، به سازماندهی نهادهای انقلابی پرداخت و حزب جمهوری اسلامی را در تبریز تأسیس کرد.سرانجام این اسوه مقاومت و پایداری و سردار میدان انقلاب و حماسه در آذربایجان، پس از عمری مبارزه و تلاش در راه استقرار حکومت الهی در سرزمین ایران، در شامگاه عید قربان (دهم آبان ۱۳۵۸) پس از اقامه نماز مغرب و عشاء توسط فردی کوردل از گروه فرقان به شهادت رسید

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۶:۱۱ ق.ظ

دیدگاه


یک − = 0