شهروند و حضور فرهنگی نه شهرنشینی صرف…؟!
علی رزمآرای
گروه فرهنگی: کارشناسان فرهنگی و جامعهشناسان شهری و متخصصان فنی شهرسازی و معماری بر این باورند که میان شهرنشینی و شهرنشین تفاوت زیادی وجود دارد، شهرنشین کسی است که به لحاظ جغرافیایی در یک قلمرو به نام شهر ساکن است و شهرنشینی یعنی اینکه شهروند دارای فرهنگ شهرنشینی شده باشد. باید دانست که تنها استقرار فیزیکی در شهر، معادل واژه شهروند نیست، شهروند باید در نقشهای مشارکتی مدیریت بهینه شهر ایفاگر نقش و مسئولیت باشد چرا که شهروندی، بستر اجتماعی مناسبی را برای فعالیتهای فرد مهیا میکند تا او بتواند همه چیز را در خدمت پیشرفت خود به سوی تعالی به دست گیرد. در حوزه شهروندی، حق همه افراد برای برخورداری از حقوق قانونی به رسمیت شناخته شده و همچنین مسئولیتهایی که آنها باید آن را به جهت برخورداری از یک زندگی مناسبتر برعهده گیرند، مشخص میشود. اساسیترین و آشکارترین قوانین شهروندی در جامعهای ما، احترام به حقوق دیگران وقتشناسی، عدم ایجاد مزاحمت در انواع مختلف آن، حفظ میراث زیست، ایجاد فضا و محله سالم، پیشگیری از هرگونه آلودگی از نوع محیطی و صوتی، مشارکت در اداره شهر و جلوگیری از تخریب اموال عمومی است.عبور از چراغ قرمز، انداختن زباله به خیابانها و بوقهای بیمورد فقط بخش کوچکی از رفتارهای ناهنجار، ضدفرهنگی و غیراجتماعی است که هر روز ما در زندگی خود با آنها مواجه هستیم، حتی ممکن است چنین رفتارهایی بر شهروندانی که درصدد رعایت قوانین و هنجارهای شهروندی هستند اثر گذاشته و رفتار آنها را نیز تحت تأثیر قرار دهد، لذا باید با ایجاد زمینههای فرهنگی جدید و دقت لازم در اجرای قوانین، بنیاد قوانین شهروندی را هرچه بیشتر تقویت و آن را برای دهههای آینده نهادینه کنیم. اگرچه امروز فرهنگ و اخلاق شهری و شهروندی همراه مفاهیم مدرن و در قالبی نو به مخاطبان عرضه میشود اما اخلاق فرهنگی همیشه یک قلمروی مهم در زندگی اجتماعی و معرفتی هر فرد شناخته میشود و چه بسا حتی پیش از هر چیز یک وسیله تنظیمکننده در روابط اجتماعی انسانها نیز تلقی شود. اخلاق در شکل اجتماعیاش یک ضرورت است. باید گفت رفتار هر کس در جامعه عرضهکننده گونهای از روابط آشکار و پنهان موجود در همان جامعه است چون به هر حال انسان معلول اجتماع است و اجتماع در قبال او دارای مسئولیت.
شهروند باشیم نه شهرنشین: معروف است که شهرنشین بودن با شهروند بودن تفاوت بسیاری دارد. ماجرا تنها به مهاجرت کسانی مربوط نیست که از شهرهای کوچکتر یا از روستا به شهرهای بزرگ و به ویژه به پایتخت آمدهاند. هنوز بسیاری از ساکنان شهرهای بزرگ نتوانستهاند از مفهوم شهرنشینی فاصله گرفته و به شهروندی مسئول تبدیل شوند. معمولا کارشناسان تفاوتی که بین شهرنشین و شهروند قائل هستند را در تمایزاتی برمیشمارند که به حقوق شهروندی مرتبط است؛ اینکه یک شهروند قوانین جاری هر شهر را میپذیرد و سعی میکند برای پاکیزه نگهداشتن شهرش از قوانین جاری هر شهر پیروی کند. از طرفی شهرنشینان تنها در شهرها زندگی میکنند. بدون آنکه به قوانین شهرها احترام بگذارند یا خود را مقید به رفتاری کنند که در هر شهر به عنوان قوانین پذیرفته شده مطرح است.
هنگامی یک شهرنشین به شهروند تبدیل میشود که حس تعلق به شهر در او وجود داشته باشد. در طول سالهای گذشته و با توجه به رشد جمعیت شهری در کشور و بزرگتر شدن بیشتر شهرها، تبدیل فرایند شهرنشین به شهروند نیز روندی رو به رشد داشته است اما هنوز این روند نتوانسته آن گونه که باید، در شهرهای مختلف کشور به ویژه در شهرهای بزرگ نهادینه شود. مسلما در این مسیر برنامههای فرهنگیای که بسیاری از مدیران شهری شهرهای بزرگ سرلوحه اقداماتشان قرار دادهاند، میتواند دارای اهمیت باشد؛ برنامههایی که چندی است در شهرهای مختلف کشور آغاز شده و تداوم یافته است. شهروندان با تکیه بر این فعالیتهای فرهنگی، حس تعلق بیشتری نسبت به شهرهایی که در آن زندگی میکنند یافته و امید بر آن است که در آینده به شهروندانی مسئول تبدیل شوند.
هویت شهری:هویت شهری امروز، ما را متأثر از دلایل تاریخی، فرهنگی و اجتماع گذشته میداند و هویت شهری ما برگرفته از هویت شهروندان ماست و ابتدا باید از شهروندان، »خود هویتی« را تعریف کنیم تا بتوانیم بر مبنای آن هویت شهری را تعریف کنیم. بهترین تعریف برای اصطلاح »خود هویتی« توجه به نکات شهروندی است که در زیر میآیند:حرف خوب بزنیم و خوب حرف بزنیم! در صحبتها و گفتگوها نه تنها از کلمات و عبارات زیبا استفاده نماییم، بلکه همانها را نیز محترمانه بیان نماییم در بیان لغاتی مانند: رفتگران به جای … یا ماشین نظافت به جای … پس یکدیگر را محترمانه مورد خطاب قرار دهیم! استفاده از پیشوندهایی چون جناب آقای، سرکار خانم و… حتی برای فرزندانمان، به کارگیری لفظ آقا و خانم قبل و بعد از نامهایشان، این حرکت به فرزندانمان شخصیت و اعتماد به نفس خواهد داد، این احترام به فرزندان شاید حرکتی کوچک باشد، اما تاثیری فوقالعاده به همراه دارد. شاید در شرایطی که اقتصاد و امور مالی حرف نخست را در حیات کنونی انسان میزند کلیت این نوشتار محلی از اعراب نداشته باشد اما برای نیل به مقاصد اقتصادی و رفاه بیشتر و احقاق حق باید اول انسان منش بود تا نیازهای ما نیز صورت انسانی پیدا کند والا انسان بودن کجا و حیوانیت کجا!؟
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۲ ساعت ۷:۰۸ ق.ظ