شعر متعهد، هدفمند و جنبش‌آفرین

شعر متعهد، هدفمند و جنبش‌آفرین

گروه فرهنگی: آیا می‏توان شعر دینی را بدون هدف و فقط به قصد زیبایی سرود؟ پاسخ منفی است؛ زیرا با توجه به ویژگی‏های شعر دینی که در فصل بعد خواهد آمد در این نوع شعر سخن از حرکت اجتماع، ظلم‏ستیزی و ویران کردن کاخ‏های ستمگران است و می‏بینید که این‌گونه شعر نمی‏تواند در برابر دین و اجتماع بی‏اعتنا باشد. به نظر ما، شعر دینی بر سه پایه استوار تعهد، هدفمندی و جنبش‏آفرینی بنا می‏شود. اکنون به بررسی هر کدام از آن‌ها می‏پردازیم.تعهد:شاعر شعر دینی، چارچوب دیدگاه خود را از آموزه‏های والای دین می‏گیرد و خود را در برابر آن مسئول می‏داند. شعر ناب او نیز حاصل ژرف‏اندیشی در قرآن کریم و سخنان والای معصومان (ع) است که از سرچشمه زلال آن سیراب می‏شود. از این‌رو ست که در ستایش آنان می‏خوانیم:شعری که در لسان پیشوایان پاک و امامان معصوم (ع)، حکمت و خیر کثیر خوانده می‏شود، بی‏گمان، قرابتی با قرآن کریم خواهد داشت و شاعری که شریعه شعرش، از دجله دل و فرات فطرت سرچشمه می‏گیرد، پیش‏تر از آنکه شاعر باشد، حافظ خواهد بود؛ حافظ قرآن و بیشتر از آنکه شعر بگوید، قاری خواهد بود؛ قاری قرآن.
مگر نه این است که شاعران بزرگ، شاگردان و حافظان قرآن بوده‏اند؟ بر این ‌اساس، استاد محمدرضا حکیمی، مدایح مذهبی پیشوایان معصوم (ع) را نیز که به ظاهر رسالت شورآفرینی در جامعه ندارد، از مقوله شعر متعهد می‏داند و در مورد آن می‏نویسد:مدایح مذهبی، از مقوله شعر متعهد است، نه هنر مجرد. چون در این‌گونه آثار حقانیت رهبران الهی و راه آنان را می‏نمایانند و می‏کوشند تا با زبان والای شعر، حقایق را به فرهنگ جامعه و شعور اجتماعی منتقل سازند و موضع مردان حق و رهبران سعادت و عدالت را در برابر دیگران، به ویژه جبّاران و ستمگران تحکیم بخشند و استوارتر سازند.و اینکه شعر متعهد، همیشه مورد توجه اولیای اسلام بوده است. پیامبر اکرم (ص) شاعران را تشویق می‏کرد و شاعران بسیاری داشت. امامان نیز همین‌گونه رفتار می‏کردند. از این‌رو، شعر و تأثیر هنری و کاربرد تبلیغی آن هیچ‌گاه نباید مورد غفلت قرار گیرد. شاعران پاک و متعهد که شعر را در راه بیداری جامعه و دمیدن روح اعتقاد و فضیلت در مردم به‌کار می‏برند، همواره باید مورد تکریم باشند. البته این امر، مشروط به این است که شعر دارای ارزش هنری و سطح عالی باشد و شاعر علاوه بر ایمان و تعهد، به واقع، شاعر باشد و سخن‏شناس و خوش‌قریحه و نیرومند و چیره‏دست. شعری که خود از ارزش هنری شایسته‏ای برخوردار است و در حدّ اشعار استادانه است، می‏تواند به مذهب و فرهنگ مذهبی خدمت کند، نه جز آن. هدفمندی:بر خلاف دیدگاه هنر برای هنر، خود، بی‏هدفی است و نمی‏توان زیبایی صرف را هدف و غایت شعر دانست؛ شاعر شعر دینی فقط دنبال زیباسازی شکل ظاهری شعر خود نمی‏رود. او می‏داند که گرفتن هدف و رسالت از شعرش امکان‏پذیر نیست؛ زیرا اهداف و رسالت‏های سرودن این نوع شعر، سال‏ها و قرن‏ها پیش از آنکه سروده شود وجود داشته است. ولایت (غدیر)، پایداری و شهادت (عاشورا) و آرمان‌خواهی (انتظار) که موضوع‌های اصلی شعر دینی شمرده می‏شوند، از قرن‏‏ها پیش وجود داشته‏اند و همواره شعر شاعران دینی را تغذیه معنوی می‏کرده‏اند.
شاعر شعر دینی گرچه به زیبایی هنر خود اهمیت می‏دهد، بیشتر می‏خواهد پیام خود را به مخاطب برساند. البته این دلیل نمی‏شود که هر نظم‏پرداز ضعیفی، خود را شاعر شعر دینی بداند و وارد این عرصه شود. به ‌همین ‌دلیل است که اصل شاعر بودن، از اصول خدشه‏ناپذیر شعر دینی سرودن است. از این‌رو ست که استاد محمدرضا حکیمی، هوشمندانه در این‌ باره می‏نویسد:
اصولاً شعر سست، هرچه باشد، گفتن آن و شنیدن آن به نام شعر مذهبی، نارواست. شاعران پیشین شیعه که از این همه اهمیت برخوردار بوده‏اند، برای این است که پیش از هر چیز، شاعر بوده‏اند و دارای همه امکانات شاعری: امکانات طبیعی و امکانات کسبی … پس کسی که می‏خواهد شعر مذهبی بسراید، پیش از هر چیز باید شاعر باشد، با همه مواهب خدادادی و امکانات استعدادی و تحصیلات و اطلاعاتی که برای شاعر لازم است.از نظر ما، گرچه شعر می‏تواند در نهایت زیبایی باشد، بدون هدف بودن آن درست نیست؛ چنان‌که نویسنده‏ای معتقد است از دیدگاه قرآن کریم هم، با توجه به آیات پایانی سوره شعراء که ویژگی‏هایی برای شاعران حقیقی در آن آمده است و ما نیز پیش‏تر به آن اشاره کردیم، هنر برای هنر مردود است:از نظر قرآن، هنر برای هنر، شعر برای شعر و جامعه‌شناسی برای جامعه‌شناسی مردود است و آن هنری مقبول است که بر پایه تعهدات مکتبی باشد. شعری که برای دل گفته شود و هیچ مسئولیتی از آن برنخیزد، بهتر آن است که در دل همان شاعر بماند. جنبش‌آفرینی: شعر دینی شعری ناسازگار با ستم و ستمگری، و فعّال است نه منفعل؛ به طوری که گاه شاعر آن، از جان می‏گذرد و سال‏ها چوبه دار خویش را بر پشت خویش حمل می‏کند. دکتر شریعتی در‌ این ‌مورد می‏گوید:تشیع که هزار سال یک نهضت انقلابی بود، در پیرامون خویش، فرهنگ و شعر و ادب انقلابی نیز داشت. دعبل‏ها و…، شاعرانی بودند که در خدمت انقلاب و در مبارزه با ستم زمان، به تعبیر خودشان، تمام عمر، دار خویش را بر پشت خویش حمل می‏کردند و این چنین می‏زیستند.
این شاعران، خود را در برابر اجتماع، مسئول می‏دانند و هر صبح و شام، به دنبال ویران کردن پایه‏ای از پایه‏های فساد حاکم بر سرزمینشان هستند. به قول استاد جواد محدثی:این‌گونه شعرها که در دفاع از حق و موضع امامان و رسوا ساختن غاصبان ستمگر و کافران مسلمان‏نما برنده‏تر از شمشیر و سوزنده‏تر از آتش بود، مورد تشویق و حمایت ائمه قرار می‏گرفت و برای شاعران، حرمتی خاص قائل می‏شدند و پاداش‏ها و جوایزی بزرگ می‏دادند. اگر شعری، شکوفه شوق را در دل پیامبر و امام می‏شکوفاند، این‌گونه شعر است، و نه غیر. اگر رسول الله صلی الله علیه و آله از شاعران تقدیر کرده و آن‌ها را می‏ستاید این‌گونه شاعران موضع دارند که با سروده خود در میدان بیان در راه عقیده دینی و اسلام عزیز، به جهاد برخاسته‏اند. از این‌رو ست که در آخرین آیه سوره شعراء، وظیفه مبارزه با ستم و ستمگران بر عهده این شاعران نهاده شده است؛ آنجا که خداوند بزرگ می‏فرماید: و پس از آنکه ستم دیده باشند، داد می‏ستانند.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۶:۰۸ ق.ظ

دیدگاه


4 × = بیست هشت