شادمانی کردن نیاز فرهنگی یا تخلیه انرژی

شادمانی کردن نیاز فرهنگی یا تخلیه انرژی

علی رزم آرای
گروه فرهنگی: اشاره، نویسنده این نوشتار پیش از این نیز پیرامون موضوع شادمانی کردن و فرهنگ شادمانی، چندین نوشتار به قامت یادداشت و یا مقاله گونه به قلم سپرده است.
در این نوشتارها، تبیین موضوع شادمانی و روح انسان، فرهنگ اقوام و ریشه¬شناسی شادمانی، تأکیدات قرآنی ودینی جهت شاد زیستن و شادفکرکردن، شادمانی به عنوان رکنی از ارکان سبک¬ زندگی و فرهنگ¬ زندگی، تاریخ شادمانی و شخصیت¬-شناسی ادبی هنری آن در فرهنگ ترکی آذربایجانی و ادبیات آن، صورت¬شناسی شادمانی در ادبیات شفاهی و فولکلور ترکی¬آذربایجانی و …. از اهم محورهای مورد مداقه و پردازش بودند.
گرچه برخی از مداخل و محورهای فوق به شکل مستقل و جداگانه دارای عمق و ژرفای لازم جهت بررسی دامنه¬تر بود وهستند، اما در نوشتارهای مورد اشاره فقط در حد اشارت کلی و ارائه مصداق و یا مصادیق جهت بررسی دسترس و شناساتر به این موارد پرداخته و اشاره شده بود.
به همین دلیل لازم و ضروری است که برای غور و اندیشه بیشتر در موضوع شادمانی وابعاد آن، مداخل و محورهای فوق درچند مورد مهم و بسیارمهم جداگانه و دقیق¬تر و یا پژوهشی عمیقی تر مورد مطالعه واقع شوند.
از آن جمله: تاریخ شادمانی و شخصیت¬¬شناسی ادبی هنری آن در فرهنگ ترکی آذربایجانی و ادبیات آن، صورت¬شناسی شادمانی در ادبیات شفاهی و فولکلور ترکی¬آذربایجانی و در نهایت تأکیدات قرآنی ودینی جهت شاد زیستن و شادفکرکردن!
قابل اشاره است که منظور نظر از مطالعه حول محور این مداخل و محور جامعه¬شناسی و فرهنگ شناسی شادمانی با ارائه مصادیق معاصر و تاریخی و شناسایی رویکرد جامعه انسانی آذربایجان (ایران) به شکل تاریخی با مقوله شادمانی و بازنمایی ابعاد معاصر آن است.
اینکه آداب و سنن و نیز مراسمات سنتی در فرهنگ آذربایجانی به قامت نوشتار و یا تحقیقی ردیف شوند، چیزی نخواهد بود جز معروفی و غیره. اما تحقیق و پژوهش در فرایند و چگونگی نگاه به شادمانی و حضور این مقوله در اندام و شاکله یک فرهنگ، زمینه¬ای فراختر از این نوع معرفی¬ها و غیره می¬خواهد!نوشتار حاضر اما می¬خواهد با توجه به مصدایق کلی¬تر و از موضعی فرهنگی¬تر و عمومی¬تر موضوع شادمانی¬های عمومی را مورد پردازش قرار دارد. برای روشن¬تر شدن جهت این نوشتار مثالی زده می¬شود. در چند هفته اخیر و به ویژه با آغاز ماه مبارک رمضان، تب و تاب مسبقات لیگ جهانی والیبال در سراسر ایران به شکل عمیق قابل رویت بوده و هست! این تب و تاب با چاشنی لذت¬بخش شادی از برد تیم ملی والیبال کشورمان دلچسب¬تر و مهمتر جلوه می¬کند.
این جلوه و اهمیت به ویژه در استان آذربایجان¬غربی و کلانشهرارومیه به ریشه دار بودن رشته ورزشی والیبال در این استان و در این کلانشهر و نیز حضور نفرات کلیدی از این منطقه در تیم ملی و حتی اغلب در رده کاپیتانی و …. بیشتر و عمیق¬تر به چشم می¬خورد.
وقتی من نویسنده این نوشتار بعد از میهمانی افطار و دقایقی بعد از پیروزی تیم ملی والیبال جهت عزمیت به منزل مجبور به گشت و گذار در خیابان¬های ارومیه شده و برای یافتن مسیری برای رسیدن به منزل در تلاش و تقلا بودم، از یک سو شاهد شادمانی اهالی و مردمان خوب ارومیه به شکل وصف¬ناپذیر و از دیگر سو شاهد تخلیه انرژی و عصیان به شکل شادمانی بودم به شکل غیرقابل انکار؛ تأسف خوردم به حال ترک بودنم و ارومی بودنم که چه شده مردمان و همشهریان من این چنین شادمانی می¬کنند دست جمعی انگار که شادمانی و شادی کردن برای اولین بار است به شکل عمومی و رسمی اجازه رسمی حضور در وجود آنان را می باید.
گویی پیش از این شادمانی اصلاٌ در زندگی این مردمان نبوده و جایی خالی¬اش باید با این تخلیه انرژی آنهم انرژی منفی هر از گاهی پر شود و در ادامه روز از نو روزی از نو! ( البته این موضوع در ارتباط با دیگر رویدادهای شادی¬زا همچون انتخابات، چهارشنبه سوری،عید نوروز و … مصداقت داشته و دارد!)
شادمانی نیاز است و حتی یک نیاز همه¬گیر و همیشگی! شادی کردن جزء لاینفک روح خدایی انسانی است! مهر، محبت، عشق ، صله رحم و … همه و همه از جلوه¬های مختلف این نیاز بزرگ خدادادی است! اما چکیده زیر در ادامه و پایان این مقال گویاتر همه چیز است:
» اصولا نشاط و شادمانی را به عنوان بروز و ظهور عواطف و رفتارهای مثبت انسانی در فرایند اجتماعی شدن یا جامعه¬-پذیری تلقی می¬کنند. از بعد جامعه¬شناختی نسبت به نشاط و شادمانی در جامعه دو دیدگاه وجود دارد، دیدگاه منفی با کارکرد منفی¬ گرایانه و دیدگاه مثبت با کارکرد مثبت گرایانه. متاسفانه در جوامعی که دارای هرم سنی جوان هستند روی دیدگاه منفی¬ گرایانه تاکید بیشتری می¬شود. این دیدگاه معتقد است پتانسیل¬ها و ظرفیتهای نهفته در جوانان از طریق رفتارهای شادی¬ بخش و نشاط ¬آور می¬تواند به پدیده¬¬های مخل نظم عمومی و اجتماعی بیانجامد و در مواردی هم به خاطر اثر هاله¬ای از کنش¬های متقابل اجتماعی همسان گروهی به خوی وندالیسم و تخریب فیزیکی امکانات اجتماعی ختم شود.
بنابراین این گروه از متفکرین اجتماعی و سیاسی معتقدند بایستی دامنه و گسترده این نوع انفجار عواطف و احساسات مثبت را در جامعه کنترل و سرکوب کرد. دیدگاه دوم که با نگاه مثبت به پدیده نشاط و شادمانی در جامعه می¬ نگرد معتقد است که نشاط و شادمانی رمز و راز بقای جامعه سالم است و سلامت جامعه را با نشاط و شادمانی مردم آن جامعه، به ویژه نسل جوان آن مورد سنجش و اندازه ¬گیری قرار می¬دهند.
این گروه معتقدند که دامنه و گستره پدیده¬¬هایی آسیب ¬شناختی ارتباط و همبستگی شدیدی با نشاط و شادمانی اجتماعی دارد. هر قدر شادی و نشاط افزایش می¬یابد به همان میزان پدیده¬¬هایی مانند اعتیاد و طلاق، بزهکاری، وندالیسم و سایر رفتارهای مجرمانه کاهش می¬یابد. این گروه معتقدند جوانان نیاز به برون¬ریز بخش بزرگی از عواطف و انرژی¬های درون فردی دارند و جامعه باید امکان و بستر برون¬ریزی هیجانات و عواطف مثبت را ایجاد نماید. سرکوب این عوامل باعث می¬شود افسردگی در جامعه رشد یافته و افراد از مشارکت اجتماعی، وفاق اجتماعی و حرکت در راستای برنامه¬ های توسعه دور مانده، به عناصری منفعل، دل مرده و مایوس تبدیل شودند که چشم¬ انداز مثبت و امیدوارکننده¬ای ندارند.
این عوامل می¬تواند در بعد فردی و خانوادگی به انسان لطمه بزند. در بعد اجتماعی، افرادی که دچار یاس شده¬¬اند در هیچ حرکت اجتماعی مشارکت نمی¬¬نمایند و دوری گزیدن آنها از جامعه باعث می¬شود این افراد به مرور عناصری ضداجتماعی شوند و به تبع آن اعتماد اجتماعی شدیدا آسیب دیده و سرمایه اجتماعی مختل گردد…..؟! «

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۶:۲۳ ق.ظ

دیدگاه


4 − = دو