سینمایی که بی قهرمان مانده و مردمی که هویتشان در خطر است

سینمایی که بی قهرمان مانده و مردمی که  هویتشان در خطر است

هنگامه ملکی
گروه فرهنگی: جذابیت فیلم‌های سینمایی دهه‌های پنجاه، شصت و حتی هفتاد شاید به دلیل قهرمانانی بود که در این آثار حضور داشتند؛ قهرمانانی که حضورشان در سینمای ایران آهسته‌آهسته کم‌رنگ شده است.
قهرمانان دهه پنجاه، شصت یا هفتاد سینمای ایران کسانی بودند که اکثر مردم با آنها همذات‌پنداری می‌کردند و در ساخت هویت افراد مؤثر بودند. مردم با تقلید از این قهرمانان برخی اخلاقیات و رفتار جوانمردانه را می‌آموختند و با دیدن این‌گونه فیلم‌ها، احساس غرور می‌کردند و به ایرانی بودن خود می‌بالیدند.
قهرمانانی که هنوز عکسشان بر دیوار برخی خانه‌ها و مغازه‌های قدیمی دیده می‌شود. بهروز وثوقی در اثری مانند »قیصر»، جمشید هاشم‌پور برای فیلم‌هایی مانند »تاراج«، »عقاب‌ها« و »فرار از اردوگاه« یا هادی حجازی‌فر برای نقش‌آفرینی در »ایستاده در غبار« و فریبرز عرب‌نیا در نقش شهید چمران از بازیگران قبل و بعد از انقلاب هستند که نمونه‌هایی از قهرمان در فیلم‌های ایرانی هستند.
اما رفته‌رفته قهرمانان سینمای ایران کمتر شدند، تا جایی که در حال حاضر خلأ آنها حس می‌شود. در حالی که در فیلم‌های خارجی توجه ویژه‌ای به این جریان وجود دارد و حتی مثلاً کره‌ای‌ها با ساختن قهرمانان خیالی در سریال‌ها و فیلم‌هایشان درصدد هویت‌سازی و ایجاد غرور ملی در مردم کشورشان هستند.
با مهدی صباغ‌زاده، کارگردان پیشکسوت و قدیمی سینما و جابر قاسمعلی یکی از نویسندگانی که معمولاً آثار نگاشته‌ شده‌اش قهرمان مشخص دارد، درباره دلایل به وجود آمدن این خلأ در سینما صحبت کردیم.
قهرمانی که در فیلم‌های خارج از کشور وجود دارد، در اینجا نداریم
مهدی صباغ‎زاده، کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده سینما درباره عدم حضور قهرمان در آثار سینمایی به خبرنگار ایرناپلاس گفت: فیلم‌های قهرمان‌محور را در سینمای فعلی کشور بسیار اندک می‌بینیم. مانند گذشته نیست که فیلم‌های قهرمان محور ساخته شوند و مردم هم استقبال کنند.
مردم در حال حاضر به این مسئله خیلی توجه ندارند؛ بلکه به فیلم خوب توجه دارند که قهرمان هم به‌نوعی در آنها وجود دارد. اما محتوا و جذابیت خود فیلم برای مردم ارزشمند است. جای قصه‌هایی که به شکلی قهرمان در آنها وجود داشته باشد به‌شدت در سینمای ایران خالی است. قهرمان به آن شکل که در فیلم‌های خارجی وجود دارد، در اینجا نداریم.
باید سراغ فیلم‌های شاد و فانتزی برویم
وی در پاسخ به این پرسش که افزایش ساخت آثار سینمایی با مضامین اجتماعی تا چه اندازه می‌تواند در نداشتن قهرمان در سینما تأثیرگذار باشد، بیان کرد: البته فیلم‌های اجتماعی هم که ساخته می‌شوند، در حال تکراری شدن هستند. مردم روحیه شادتر و تازه‌تری می‌خواهند که زندگی‌شان تا حدودی متنوع شود. تقریباً همه این آثار شبیه هم هستند یا سیاسی‌اند یا اجتماعی یا به هر حال آثار تندی هستند که تماشاگر را اذیت می‌کند و با روحیه و شرایط مردم جور درنمی‌آیند.
به هر حال باید سراغ فیلم‌های شاد و فانتزی، اجتماعی یا خانوادگی برویم که مردم به هر حال لحظاتی را در سینما شاد باشند.
کارگردان فیلم »خانه خلوت« در پایان افزود: به هر حال نباید غفلت شود. قصه و داستان اساس و اصلش همین است. یعنی بتواند قهرمان‌پروری کند و شخصیت مثبت و منفی را در کنار هم قرار دهد. اگر این اتفاق بیفتد برای تماشاگر بسیار جذاب است. البته الان مردم دنبال این هستند که فیلم‌های کمدی سرگرم‌کننده ببینند. اما به هر حال آن هم جزو اساسی سینما است؛ یعنی داشتن شخصیت مثبت و منفی. قهرمانان مثبت یا منفی وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند، مطمئناً جذابیت ویژه‌ای ایجاد می‌کنند.
قهرمان در همین مناسبات اجتماعی هم وجود دارد
اما جابر قاسمعلی فیلمنامه‌نویس درباره تأثیر ساخت فیلم‎های اجتماعی بر عدم حضور قهرمان در آثار سینمایی و نمایشی به خبرنگار ایرناپلاس گفت: اینکه فیلم‌های ما به سمت مسائل اجتماعی پیش می‌رود، الزاماً معنی‌اش این نیست که این آثار نتوانند قهرمان داشته باشند. در شرایط حال حاضر و در همین مسائل اجتماعی امروز هم قهرمان بسیار می‌بینید.
قهرمان الزاماً به معنای یک انسانی که بخواهد واجد یک قدرت عجیب و غریب باشد یا یک هوش سرشار و توانایی عجیب داشته باشد، نیست. قهرمان در همین مناسبات اجتماعی هم وجود دارد. زنی که سرپرست خانوار است، قهرمان است. مردی که به‌تنهایی فرزندانش را بزرگ می‌کند یا جوان دانشجویی که درگیر مسائل خودش است و به اتکای همت، غیرت و توانمندی خود می‌خواهد مشکلات را حل کند.
بنابراین به این شکل نیست که بگوییم اگر آثار نمایشی و سینمایی به سمت موضوعات اجتماعی بروند، معنی‌اش این است که ما قهرمان نخواهیم داشت. در همین شرایط اجتماعی هم قهرمان‌های زیادی می‌بیند که زندگی عادی و معمولی‌ خود را ادامه می‌دهند. وظیفه ماست که به این شخصیت‌ها بپردازیم. یعنی این توانایی یا قدرت قلم نویسنده است که بتواند به‌گونه‌ای بپردازد که آن شخصیت را تبدیل به قهرمان کند. ما می‌توانیم در همین شرایط قهرمان‌هایی داشته باشیم. مهم این است که نگاه ما به‌عنوان نویسنده قهرمان‌محور باشد و بخواهیم با این رویکرد به آنها نگاه کنیم.
رویکرد مدرن؛ دلیل اصلی نبود قهرمان
نویسنده سریال وارش، دلیل اصلی این رویکرد را چنین عنوان کرد: در عین حال در سینما و به‌خصوص در فیلم‌های سینمایی رویکردی را می‌بینید که دوست دارد به‌جای قهرمان، شخصیت داشته باشد. شخصیت می‌تواند جذاب باشد یا نباشد. اما به‌جای قهرمان شخصیت می‌آورند که یک رویکرد مدرن است. قهرمان‌سازی و قهرمان‌پروری یک گرایش کلاسیک در فیلمنامه‌نویسی یا داستان‌نویسی است. طراحی این شخصیت در سینما همراه با ویژگی مدرن است که می‌تواند ویژگی قهرمانی نداشته باشد. هر چه آن کلاسیک است، این مدرن است. بنابراین قبول دارم که سینمای امروز به‌واسطه رویکرد به مسائل اجتماعی در حالی که می‌تواند قهرمان‌سازی یا قهرمان‌پروری کند، این کار را نمی‌کند و بیشتر تصمیم به طراحی شخصیت دارد که رویکرد مدرن است.
نزدیک شدن به مردم و سلب قهرمانی
وی در پاسخ به این پرسش که آیا عدم حضور قهرمان در آثار سینمایی نوعی غفلت کارگردانان است یا خیر، افزود: این غفلت نیست. درواقع نوعی زیبایی‌شناسی در سینماست. موج فیلم‌سازانی که اخیراً آمده‌اند و فیلم می‌سازند به دلیل نگاه مدرنشان به سینما، داستان، ادبیات و شرایط اجتماعی اتفاقاً تلاششان این است که تا حد امکان با تعریف خود به مردم نزدیک شوند. بنابراین ویژگی قهرمانی را از آنها سلب می‌کنند. این یک دیدگاه است. من نمی‌توانم بگویم غفلت است. فیلمساز دوست دارد به این شکل نگاه کند.
در همین مردم عادی هم قهرمان وجود دارد. بارها خانمی را دیده‌ام که بساط پهن می‌کند و ترشی می‌فروشد؛ حتماً این انسان خانواده دارد، ممکن است متأهل باشد که شوهر مریضی داشته باشد یا سرپرست خانواده باشد یا … . حتماً که نباید یک انسان عجیب و غریبی باشد که مختصات و فردیت قهرمانی داشته باشد و به‌واسطه آن کارهای عجیب و غریبی انجام ‌دهد. این زن کارهای عجیب و غریبی نمی‌کند، اما می‌تواند قهرمان باشد. این به نوع نگاه نویسنده برمی‌گردد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا ، ما نمی‌توانیم فیلم‌سازان را وادار کنیم الزاماً نوع سینمایی را که انتخاب می‌کنند، قهرمان‌محور باشد. وقتی واکنش‌ها نسبت به فیلمی خوب باشد، به‌تدریج چند فیلمساز و نویسنده دیگر هم تشویق می‌شوند سراغ قصه‌هایی که در آن قهرمان‌ وجود دارد بروند و اگر هم استقبال نشود به سمت دیگری می‌روند.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۱ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱:۴۱ ب.ظ

دیدگاه


+ 4 = سیزده