سیر حضور مؤلف زن در ادبیات دفاع مقدس ( دوران جنگ تحمیلی)
علی رزم آرای
جنگ بخشی از حافظه تاریخی نسل ما را از آن خود کرده است. پس طبیعی است که جای پای دورانی را که به دفاع مقدس میشناسیم، در ادبیات ببینیم. نویسندگان زن نیز به سهم خود در این وادی، آثاری را عرضه کردند. این آثار را میتوان از دو منظر مورد توجه قرار داد. بخشی که به سالهای دفاع مقدس میپردازد و بخشی که دوران پس از جنگ و بازتاب آن را بر نسل بازمانده در نظر میگیرد.
دوران جنگ تحمیلی: دراین دوران بیشتر با نهضت خاطرهنویسی روبهرو هستیم که تلاش میکنند تاریخ شفاهی ما را که بخشی از هویت این سرزمین را شکل میدهد، به صورت ماندگاری ثبت نمایند. در این میان تعداد اندکی از این آثار، توانستهاند قابلیت داستانی بیابند و از روایتگویی محض فراتر بروند و درک و شناخت و تصویر ملموسی از آن دوران و مناسبات و روابط جاری در آن در اختیار مخاطب نهند. از آنجا که در این مقاله فقط به آثاری از نویسندگان زن میپردازیم که در قالب داستان بلند، رمان و یا مجموعه داستان درباره حضور زنان در دفاع مقدس ارائه شدهاند، چند نمونه از خاطرات و زندگینامه داستانی هم که قدرت تأثیرگذاری و ماندگاری بیشتری دارند، مورد بررسی قرار میگیرد.
زندگینامه داستانی: یکی از نمونه های آن در این زمینه دا نوشته سیده اعظم حسینی براساس خاطرات سیده زهرا حسینی است. در این اثر فضاسازی به واسطه جزئیات و ظرایف، سمت و سویی کاملاً داستانی یافته و اشیاء، بوها، صداها رنگها و خوابها و هر چیز معمولی که دور و برمان است، کارکردی معنادار را در روایت مییابد. به همین دلیل ما را به درون آن موقعیت هولناکی میکشد که هرگز آن را تجربه نکردهایم ولی پس از خواندن کتاب، دیگر نمیتوانیم آن را فراموش کنیم؛ مخصوصا که مدام چیزی در درونمان به ما یادآوری میکند که تمام این اتفاقات تکاندهنده، بخشی از زندگی و جوانی یک زن است. زنی که مرگ را در صدای آژیر خطر یا بمباران هوایی تجربه نکرده است، بلکه با آن چشم در چشم مواجهشده و سردی و تلخی آن را تا عمق جان حس کرده و زندگی را از دل مرگ بیرون کشیده است.
یکشنبه آخر نوشته معصومه رامهرمزی نیز روایتی زنانه و موفق از جنگ را به واسطه حضور دختر جوانی که جنگ از او آدم دیگری میسازد ارائه میدهد. یکی از جنبههای خاص کتاب این است که داستان را با پرداختن به گذشته شخصیت در پیش از جنگ آغاز میکند و نویسنده به مخاطب اجازه میدهد تا به حریم زندگی خصوصیاش راه یابد و از دغدغهها آرزوها و رویاهای او باخبر شود. همین موضوع سبب میشود که ما خود را با شخصیت دختر نوجوان غریبه ندانیم و به راحتی با سیر تحول و تکامل او در دوران جنگ همراه شویم و مراحل دگردیسی و تغییر یک دختر نوجوان ساده و معمولی به یک قهرمان را باور کنیم. نویسنده تلاش کرده است تا بین خاطره و روایت داستانیاش پیوند لازم را ایجاد کند، هرچند در بعضی قسمتها از آنجا که مستند بودن خاطرات برایش اهمیت بیشتری داشته است، با کمرنگ کردن عناصر داستانی، بافت تاریخی و اجتماعی وقایع را برجستهتر کرده است.
عروس جنوب نوشته شمسی خسروی نیز از حضور دختر جوانی به عنوان پرستار برای بازگویی ناگفتههای دوران اشغال خرمشهر بهره میبرد. نویسنده با انتخاب روایت اول شخص این امکان را فراهم کرده است که ما احساسات پنهانی او را به عنوان زنی که به ناگه زندگیاش به چیز هولناکی چون جنگ گره میخورد، درک کنیم. البته نویسنده همواره سعی دارد جنبههای واقعی و تاریخی داستانش را حفظ کند، از این رو مجال کمتری برای شخصیتپردازی مییابد و بسیاری از جزئیاتی که میتواند فضای آن دوران را برایمان ترسیم کند، از یاد میبرد.
پوتینهای مریم نوشته مریم امجدی به واسطه حضور فعال نویسنده در موقعیتهای مختلف امکان مرور و بررسی بسیاری از رویدادهای مهمی که در خرمشهر از اشغال تا آزادسازی روی داده است، فراهم میکند. در واقع وقایعی چون تشکیل گروه خلق عرب، درگیریهای عقیدتی و سیاسی با گروهک مجاهدین خلق، نفوذ منافقین در سپاه، مظلومیت و مقاومت مردم برای حفظ خرمشهر و… حلقههایی از زنجیره زندگی زنی هستند که برای دفاع از شهری که با خاطرات کودکیاش گره خورده است، کلت به کمرش میبندد و اسلحه ژسه در دست میگیرد.
رمانها ومجموعه داستانهای جنگی:بلقیس سلیمانی که سالها به عنوان منتقد ادبی فعالیت میکرد، در سهگانه خود شامل دو رمان بازی آخر بانو، خاله بازی و مجموعه داستان بازی عروس و داماد اشاراتی غیرمستقیم به جنگ تحمیلی دارد هر دو رمان در اوایل دهه مهم ۶۰میگذرد و سلیمانی به خوبی از عهده ترسیم فضای پیچیده آن دوران برمیآید، او درگیریهای عقیدتی انقلاب فرهنگی، درگیری در کردستان و جنگ با عراق را در بستری از روابط عاشقانه به نمایش میگذارد. در این آثار همواره بافت اجتماعی زیر متن داستان به حساب میآید و زندگی با رویدادهای تاریخی دوران معاصر درهم میآمیزد. درست است که داستان به بهانه رابطه عاطفی شخصیتها شکل میگیرد، اما توجه به طبقه اجتماعی و فرهنگی شخصیتها، دگرگونی نظام ارزشهای اخلاقی جامعه و دوران گذرا از روستا به شهر است که به این موضوع تکراری، هویت تازهای میبخشد و وضعیتی را که شخصیتها در آن گرفتارند، برایمان عمیق و جدی میکند. در هر دو رمان، زنان از نسلی هستند که ناخواسته سرنوشتشان با انقلاب، جنگ و تبعات حاصل از آن گره خورده است، به طوری که هیچ یک نمیتوانند در دورانی که آرمانگرایی، تعهد و تکلیف حرف اول را میزند، به خواستههای عادی خود برسند و ناگزیر وارد بازی میشوند که برآمده از شرایط بحرانی جامعه است.
مجموعه داستان بازی عروس و داماد نیز شامل ۶۳ داستانک است که در ترکیبی از طنز و جدیت به موضوع مرگ میپردازد. چند قصه از آن درباره شهادت است که ایدههای تازه و بکری را دارد که به دلیل بیتوجهی نویسنده به ساختار مینیمالیستی، از دست رفته است. در سرود اروند، نوشته منیژه آرمین ما با مهاجرت اجباری زنان و خانوادههایشان در دوران جنگ روبهرو هستیم. هر چند مهاجرت در ظاهر برای رسیدن به یک مکان امن و آرام است، اما در واقع سفری پالایشدهنده برای رسیدن به خودآگاهی است. دور شدن از محیط جنگ این مجال را فراهم میآورد که ما با تبعات و مصائب تلخ آوارگیها ویرانیها و از هم پاشیدن خانوادهها رویارویی صادقانهتری داشته باشیم.در چنین شرایطی است که زنان مهاجر در مواجهه با تناقضها و تضادهای زندگی در محیط جدید، به شناخت تازهای از خود میرسند. سلیمه مادر رنجکشیدهای که داغ همسر و زخم جنگ را بر تن دارد، به عنوان نقطه وصل و پیونددهنده تلاش میکند تا از فروپاشی حریم خانوادهاش جلوگیری کند. در مقابل ربابه، همسر شهیدی که جنگ امکان زندگی مشترک را از او سلب کرده است، در برابر موقعیتهای پیشآمده، نمیتواند به درستی عمل کند و دچار خطا میشود.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۳ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۹:۱۶ ق.ظ