سیاه‌نمایی یا واقع‌گرایی در رابطه با مشکلات رشد جمعیت

سیاه‌نمایی یا واقع‌گرایی در رابطه با مشکلات رشد جمعیت

صالح قاسمی
گروه اجتماعی:مسئله بحران آب و کمبود منابع آبی سال‌هاست در رسانه‌ها و محافل علمی و عمومی بازگو می‌شود و حتی گاهی ادعای محوریت آب در جنگ‌های آینده جهان مکررا مطرح می‌گردد که البته پر بیراه نیست. اما آنچه به نظر غیرواقعی می‌رسد، بزرگنمایی این گذاره و سیاه‌نمایی بیش از حد شرایط کنونی منابع آبی در جهان است که البته در مناطق مختلف آب و هوایی جهان، تعاریف و ابعاد متفاوتی دارد. تردیدی نیست که در ایران اسلامی نیز باید یک راهبرد کلان و تخصصی در باب مدیریت منابع آبی تدوین شود و آینده پژوهی شرایط آبی کشور از مدنظر کارشناسان و خصوصا سیاست‌گذاران این حوزه خارج نشود.آنچه انگیزه نگارش این نوشتار شد، اظهارات عجیب و غیرکارشناسی یک جمعیت‌شناس و انتشار آمار کذب و مغرضانه مبنی بر ادعای وجود رابطه بین بحران آبی مورد ادعا با میزان جمعیت کنونی و نرخ رشد آن در ایران است که متاسفانه مبتنی بر هیچ یک از اصول علمی و اطلاعات آماری موجود نبوده و به یک اظهارنظر ژورنالیستی و رسانه‌ای شبیه‌تر است تا ارائه گزارش از یک همایش تخصصی و تحلیل آمارهای کارشناسی از شرایط کنونی و آینده جمعیت کشور.
دکتر محمد میرزایی رئیس انجمن جمعیت‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی، طی اظهاراتی مدعی شده‌بود، جمعیت کشور طی کمتر از پنجاه سال آینده به میزان دو برابر یعنی به بیش از یکصد و پنجاه میلیون نفر خواهدرسید. در ادامه تغییر آشکار آمارهای جمعیتی اعلام کرده است که جمعیت کشور تا سال ۱۴۰۴ به یکصد و پنج میلیون نفر می‎رسد و همچنین در ادعای شگفت‌انگیز دیگری اظهار داشته‌است که یکی از اصلی‌ترین علل بروز بحران آبی موجود و آینده کشور، همین جمعیت و نرخ رشد آن است. قابل تامل و تاسف بیشتر اینکه این اظهارات غیرمستند و غیرکارشناسانه بهانه راه‌اندازی یک جریان خبری و رسانه‌ای ضدجمعیتی توسط افراد غیرمطلعی اعم از برخی هنرمندان و خبرنگاران گشته و سازمان های بین المللی مرتبط نیز در حال دامن زدن به فرضیه مشکل کمبود منابع آب در ایران بوده و در این مورد بزرگنمایی هم می‎کنند که به نظر می‎رسد که مطرح کردن بیش از حد این مباحث به خاطر مقابله با سیاست‎های جدید جمعیتی است.
در بررسی این ادعاها در می‌یابیم که این گذاره‎های فرض شده، بر سه پایه و مبنا استوار شده‌اند. اول اینکه؛ جمهوری اسلامی ایران درحال حاضر دچار بحران آبی عمیقی است که طی سال‌های آینده گستره این بحران تشدید خواهدشد. دوم اینکه؛ نرخ رشد کنونی جمعیت کشور به گونه‌ای است که تا کمتر از ۵۰ سال آینده جمعیت در ایران به بیش از یکصد و پنجاه میلیون و تا سال ۱۴۰۴ به عدد یکصد و پنج میلیون نفر خواهدرسید، و سوم اینکه؛ این میزان از نرخ رشد جمعیت مورد ادعا، از اصلی‌ترین علل بروز و تشدید بحران منابع آب در کشور بوده و خواهدبود. به این ترتیب هدف از این نوشتار بررسی صحت و سقم ادعاهای فوق بر اساس اطلاعات و آمارهای مستند ملی و بین‌المللی موجود است که در ادامه به اختصار می‌خوانیم؛
با توجه به اقلیم گرم و خشک حاکم در اکثر مناطق کشورمان، هر عقل سلیمی تصدیق می‌نماید که مقوله منابع آب و مدیریت آن باید در صدر توجهات کلیه سیاست‌گذاران این حوزه باشد و هر اقدامی در حفظ منابع آبی کشور، جزو وظایف بدیهی همه اقشار و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی قرارگیرد. اما آنچه مهم‌تر است اینکه باید برای نیل به هدف اتخاذ سیاست‌گذاری‌های دقیق و علمی در این عرصه، باید از ارائه هر تحلیل غلط و آدرس انحرافی به اذهان عمومی و نهادهای تصمیم‌ساز کشور اکیدا اجتناب نمود.
قابل‌توجه اینکه بر اساس تحلیل آمارها و داده‌های ملی و بین‌المللی، قویا قابل فهم است که آنچه امروز در ایران وجوددارد، بحران آب و فقر منابع آبی نیست، بلکه ناکارآمدی و سوءمدیریت منابع آب در صدر معضلات و بحران‌های موجود کشور است. در اثبات این نظریه باید به گذاره‌های زیر بیشتر دقت نمود؛
منطبق بر گزارش‌ها و آمارهای ارائه شده از سوی سازمان غذا و کشاورزی ملل‌متحد(فائو) ملاک وجود یا عدم‌وجود بحران آب در کشورها میزان سرانه ذخیره آب‎های تجدیدپذیر آن کشور است. به‌عبارت دیگر اگر میزان سرانه ذخیره آب کشوری کمتر از یک هزار مترمکعب(m3 1000) باشد، می‌توان آن کشور را مبتلی به بحران آب دانست.(۵) در نتیجه روشنگر خواهدبود اگر بدانیم سرانه ذخیره آب در ایران بر اساس اطلاعات منتشرشده فائو و تایید نهادهای مرتبط در داخل کشور، حداقل ۱۶۴۴ مترمکعب است که در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان میزان مطلوب و قابل‌قبولی است و فاصله خوبی با استاندارد اعلان بحران آب تلقی می‌گردد. این در شرایطی است که بعنوان نمونه هند با جمعیت ۱٫۲۶ میلیارد نفری، نرخ رشد ۱٫۳ درصد، سرانه ذخیره آب ۱۱۱۶ مترمکعب و با وجود اینکه مردم این شبه‎قاره روزانه ۲۰ دقیقه آب آشامیدنی و یک ساعت آب غیرشرب برای استحمام و غیره در اختیار دارند و اگر کسی بخواهد بیشتر از این مقدار تعیین شده مصرف کند، باید هزینه واقعی آن را پرداخت نماید، هیچگاه اعلام بحران آب نکرده است و مهم‌تر اینکه جمعیت و نرخ رشد آن را مسبب شرایط منابع آبی خود ندانسته و هیچ اقدام ضدجمعیتی را در دستور کار ندارد.(۶)
لذا با توجه به آنچه گذشت بدیهی است آنچه کشور عزیزمان در شرایط کنونی از آن رنج می‌برد بحران کمبود منابع آب نیست، چراکه آمارها و داده‌های پژوهش محور، وجود فقر و بحران منابع آب در ایران را حداقل درعصرحاضر تایید نمی‌کند.
عجیب است که یک کارشناس جمعیت در ادعایی غیرکارشناسانه و با ادبیاتی نگران‎گونه، بر این باور است که جمعیت کشور طی کمتر از پنجاه سال آینده به بیش از یکصد و پنجاه میلیون نفر افزایش خواهدیافت و عجیب‎تر اینکه روزنامه¬ای با دستکاری مشهود در آمارهای رسمی، جمعیت کشور را در سال ۱۴۰۴ حدود یکصد و پنج میلیون نفر اعلام می‎کند. اگرچه نیل به افق جمعیت ۱۵۰ میلیونی، یک آرزوی راهبردی و شیرین و مطلوب همه دلسوزان ایران‌اسلامی است، اما باید دانست این ادعاها برهیچ پایه و مبنای علمی استوار نیست و متاسفانه این ارقام در ۱۴۰۴ یا در نیم قرن آینده با هیچ‌استدلال و استنتاجی محقق نخواهدشد.
در واقع طرح آمار و ارقامی همچون پیشگویی جمعیت یکصد و پنجاه میلیونی ایران در نیم قرن آینده، تنها یک اظهار نظر ضدجمعیتی، سیاه‌نمایی رسانه‌ای و مقابله با سیاست‌های نوین جمعیتی کشور و با اغراض تبلیغاتی خواهدبود. به این ترتیب نادرست بودن دومین مبنای ادعاهای مورد بررسی نیز ثابت می‌گردد.
تا کنون دانستیم که نه وجود بحران آب در شرایط کنونی و نه پیشگویی جمعیت ۱۰۵ میلیونی در افق ۱۴۰۴ و یا جمعیت ۱۵۰ میلیونی در پنجاه سال آینده در ایران، قابل‌اثبات و مستند به اسناد موثق نیست. حال با این وجود اگر به فرض بپذیریم درحال‌حاضر در کشور بحران منابع آبی داریم و اگر بپذیریم جمعیت ایران در پنجاه سال آینده از مرز ۱۵۰ میلیون نفر خواهدگذشت می‌خواهیم بدانیم با این فرضیات، آیا مسبب وجود بحران آبی مفروض، جمعیت و نرخ رشد آن است.در سالیان اخیر میزان کلیه ورودی‌های منابع آب کشورمان حدود ۴۲۱ میلیارد مترمکعب در سال است که از این میزان حدود ۲۶۰ میلیارد مترمکعب تبخیرشده و ۳۲ تا ۳۳ میلیارد متر معکب از آب‎های قابل استحصال نیز از مرزهای کشور بیرون می‌رود و لذا درنتیجه حدود ۱۲۹ میلیارد مترمکعب مورد بهره‌برداری قرارمی‌گیرد.
در ضمن لازم است بدانیم که علت تبخیر بسیار زیاد منابع آب در کشور به جهت عدم‌مدیریت و بهره‌برداری صحیح از آب‌های سطحی و همچنین روش ناسازگار نگهداری آب در پشت سدها و در فضای باز است که این عوامل در کنار اقلیم گرم و خشک حاکم بر کشور، باعث افزایش تبخیر منابع آبی کشور شده‌است.
در ادامه از حدود ۱۲۹ میلیارد مترمکعب منابع آبی مورد بهره‌برداری، به میزان ۸۹ تا ۹۱ درصد در مصارف کشاورزی، ۵ تا ۶ درصد در مصارف صنعتی و در حدود ۲ تا ۵ درصد به مصرف خانگی می‌رسد، که گویای سهم ناچیز مصارف انسانی و خانگی از منابع آبی کشور است. نکته قابل تامل این است، در حالی‌که تنها ۱۲ درصد مساحت ایران زیر کشت می‌رود، حدود ۹۱ درصد مصرف منابع آب مربوط به کشاورزی است و این در حالی‎است که تنها حدود ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی کشور از راه کشاورزی به دست می‎آید و تنها ۱۷ درصد نیروی کار کشور در این بخش مشغول هستند.حال اگر دقت شود که بر اساس اعلان مسئولین رسمی کشور، حدود ۲۵ درصد از آب شبکه خانگی کشور به جهت مستعمل‌بودن سیستم توزیع آب به هدر می‌رود و همچنین اگر بدانیم الگوی سرانه مصرف انسانی آب در ایران، نزدیک به دو برابر استاندارد سرانه مصرف جهانی است، آنگاه بیشتر به این واقعیت پی‌خواهیم‌برد که میزان واقعی سرانه مصرف انسانی و خانگی سهم بسیاراندکی از مصرف آبی کشور را داراست، لذا با اصلاح الگوی مصرف و مدیریت صحیح و کارآمد منابع آب کشور خصوصا در حوزه مصارف کشاورزی و صنعتی و همچنین با صرفه‌جویی تنها ۵ درصدی در این دو حوزه، در حدود دو برابر آب مصرفی جمعیت کنونی کشور، از منابع آب کشور آزاد خواهدشد. با این وجود آیا باز هم می‌توان مدعی بود که کشور دچار بحران منابع آبی است و جمعیت و رشد آن است که مسبب بروز بحران آبی مفروض در کشور شده‎است؟
با مرور بر مطالبی که گذشت، روشن می‎گردد آنچه امروز ایران اسلامی در حوزه منابع آب از آن رنج می‌برد نه فقر، کمبود و بحران منابع آب و نه جمعیت و نه نرخ رشد مورد ادعاست، بلکه سوءمدیریت و ناکارآمدی ساختار اداره منابع آب موجود در کشور است که متهم اصلی است.
با عرض تاسف آنچه امروز به روشنی گفته و شنیده نمی‌شود اینکه، اصلی‌ترین وظیفه کنونی متولیان منابع آبی کشور این است که در جهت تغییر و اصلاح جدی ساختار مدیریت منابع آب اهتمام ورزیده و بجای دادن نشانی غلط و متهم دانستن جمعیت و نرخ رشد آن، اصلاح فرهنگ الگوی مصرف و بهینه‌سازی روش‌های بهره‌برداری از منابع آبی کشور را در دستور کار خویش قراردهند.
همچنین شایسته و بایسته است که جمعیت‌شناسان و جراید کشور نیز در عوض اظهارات و ادعاهای تبلیغاتی، ژورنالیستی و ضدجمعیتی، درصدد شناخت واقعیت موجود و اتخاذ تدابیر لازم برای مقابله با بحران اجتناب‌ناپذیر و قریب‌الوقوع سالمندی در کشور باشند، چراکه آمارهای جمعیتی و الگوهای آینده‌پژوهی موجود، ابدا به نفع میهن عزیز و نظام اسلامی ما نیست.متاسفانه آمار سازمان بهداشت جهانی روشن می‎سازد که در حال حاضر حدود ۱۰ درصد جمعیت کشور یعنی حدود ۸ میلیون نفر بالای ۶۰ سال بوده و سالمند است و این در حالی است که در حدود ۳۵ سال آینده، یعنی سال ۲۰۵۰ میلادی، ۳۳ درصد جمعیت کشور سالمند خواهد بود.سوال اساسی این است که در شرایط کنونی به چه دلیل جمعیت کشور برای افق ۱۴۰۴ حدود ۲۰ میلیون نفر بیشتر از آمارهای رسمی نشان داده می‎شود. اینچنین به نظر می‎رسد، عده‎ای با دستکاری در آمار جمعیتی و انتشار آمارهای جعلی درصدد هستند تا القا کنند که کشور مشکل اضافه جمعیت دارد و باید برای حل مشکل منابع آبی کشور، باید از اعمال سیاست‎های نوین جمعیتی و رشد متناسب جمعیت جلوگیری کرد.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۶:۱۹ ق.ظ

دیدگاه


+ 2 = هشت