4 نکته درباره اعتراضات اخير//

سهم مردم را بدهید، همه چیز درست می شود

سهم مردم را بدهید، همه چیز درست می شود

جعفر محمدی
گروه جامعه: مسؤولانی که از بام تا شام می_گویند معترضین صف شان را از اغتشاشگران جدا کنند، خودشان هم چنین کنند و صف معترضین را به رسمیت بشناسند، نه این که همه را اغتشاشگر بنامند و عصبی تر کنند و بحران را عمیق تر و گسترده تر… بهترین راه مواجه شدن با اعتراضات خیابانی این است که اساساً اعتراضات به خیابان نکشد و این کار با به رسمیت شناختن “سهم همه ایرانی ها در اداره ایران” میسر است خاصه در برخورداری از کرسی های پارلمان و تریبون های عمومی.
حوادث بعد از مرگ غم انگیز مهسا امینی، موضوع روز ایران است و محور توجه جهانیان به ایران.
در این باره هر چند سخن زیاد است و اندوه فراوان، اما باز به قدر وسع و امکان، نکاتی را می نگارم. (نوشتم به قدر وسع و امکان، یاد شعار هفته نامه طنز گل آقا افتادم که این بود: یک دهان دارم دو تا دندان لق
می زنم تا “زنده هستم” حرف حق
و بعد روی “زنده هستم” را خط کشیده و بالایش نوشته بود “می توانم” و شعر و شعارش شده بود:
یک دهان دارم دو تا دندان لق
می زنم “تا می توانم” حرف حق”)
۱ – در آینده که تاریخ رسانه های ایران را بررسی خواهند کرد، از دوران کنونی رسانه در ایران به نیکی یاد نخواهد شد.
چنان که افتد و دانی، رسانه های مستقل واقعاً نمی توانند اطلاع رسانی دقیقی از آنچه در کشورشان می افتد داشته باشند و اگر وقایع امروز ایران در مثلاً پاکستان یا فرانسه روی می داد، اخبار و تصاویر بیشتری در رسانه های ایران منتشر می شد تا اکنون که کشور درگیر حوادث خونبار شده است.و باز چنان که افتد و دانی حساب رسانه های حکومتی هم که جداست.
البته که وضعیت فشل رسانه ای در داخل کشور، باعث نشده است مردم از اتفاقات بی خبر باشند و هم اکنون به مدد شبکه های اجتماعی – ولو فیلتر شده – همه می دانند که کجا چه اتفاقی افتاده است و تنها شرمساری است که برای رسانه های ایرانی می ماند و تنها دلخوشی های مستقل ها این است که “می زنم تا »می توانم« حرف حق” و این که “مردم درک شان می کنند” و در “جریان اخبار هستند”.
۲ – اکنون تقریباً همه متفق القول هستند که اکثر معترضان این دو هفته، جوانان و نوجوانان هستند. این واقعیت یادآور حدیثی از حضرت علی علیه السلام است:»لا تکرهوا أولادَکُم عَلى آدابِکُم فَإِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمانٍ غَیرَ زمانِکُم‏«(فرزندان خود را به رعایت آداب و رسوم روزگار خودتان مجبور نسازید، چون آنان براى روزگارى غیر از روزگار شما آفریده شده‌اند).
وقتی آقایان و خانم های مسؤول که دم از پیروی از علی علیه السلام می زنند، هیچ کدام از آموزه های ایشان را رعایت نمی کنند و از جمله این دستور جامعه شناسانه را نادیده می گیرند، نتیجه همین می شود که این روزها در کف خیابان ها و شبکه های اجتماعی می بینیم.
اجبار نسل نو به آداب نسل پیشین، نتیجه ای جز شکاف بین نسلی و خشم و طغیان ندارد.
البته که منظور حضرت علی علیه السلام، واگذاشتن آداب و رسوم و اخلاق نیست بلکه همان گونه که فرموده اند آنها را “مجبور نکنید” (لاتکرهوا) چرا که سخن گفتن و اقناع محترمانه یک اصل عقلی و دینی است ولی اگر در انتها، اقناع حاصل نشد، نباید به اجبار متوسل شد؛ چرا؟ چون نسل جدید برای زمانی دیگر آفریده شده اند نه برای زمان ما و گذشته.
تحمیل باور و سبک زندگی به نسل جدید، خلاف آموزه های مولا علی علیه السلام است، هر چند که عده ای تحت لوای دین این کار را انجام دهند و با پدیده هایی مانند گشت ارشاد، خلاف این دستور دینی و عقلی عمل کنند.
مسؤولان حکومت دینی!به این دستور دینی پیشوای دینی عمل کنید.
۳ – در این که “دشمنان جمهوری اسلامی” از اعتراضات اخیر سوء استفاده می کنند شکی نیست. هر اعتراض خیابانی می تواند محملی برای غارتگران اموال عمومی و خصوصی هم باشد و مگر در حوادث سال ۹۶ مغازه های بسیاری از شهروندان معمولی غارت نشد و مالکان شان به خاک سیاه ننشستند؟ حتی در آمریکا و فرانسه هم عده ای اوباش، از فضای اعتراضات مردمی برای اغتشاش و سرقت از فروشگاه های بزرگ استفاده کردند.
حتماً هم اکنون اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق در میان معترضین نفوذ می کنند تا آنها را به سمت خواسته های گروهم خودشان منحرف کنند و حتماً رسانه هایی که از بریتانیا و عربستان سعودی و امریکا بودجه می گیرند بر شایعات و اخبار جعلی و تایید نشده و … دامن می زنند. همه این ها طبیعی است و اگر غیر از این باشد جای تعجب دارد و مگر زمانی که جنبش وال استریت در آمریکا شکل گرفته بود، جمهوری اسلامی نمی خواست بر دامنه نارضایتی های بیفزاید؟ کسی که این واقعیت ها را نپذیرد، از واقعیت جهان امروز بسیار دور است و گفته های مسؤولان ایرانی درباره “اغتشاشگران” و “نفوذی هایی که از خارج خط می گیرند” درست است اما این تمام ماجرا نیست و اتفاقاً خود فریبی یا خودی فریبی اینجاست که این بخش از واقعیت را معادل همه واقعیت می بینند و از ابعاد دیگرش غافل می شوند یا تغافل می کنند.
آن روی سکه “مردم معترض”ی هستند که از سوء مدیریت ها، رانت خواری ها، اختلاس ها، آقازاده گری ها، بی عدالتی ها، سانسور، ندیده شدن و نشنیده شدن، ریا کاری ها، دروغ ها و … به ستوه آمده اند و خواستار یک زندگی عادی اند. این که این مردم را که همه بار انقلاب در ۴۳ سال گذشته بر دوش آنها بوده است را اغتشاگر بخوانند، ظلم مضاعفی است که اتفاقاً بر این آتش دامن می زند چرا که مردم احساس می کنند نه تنها این بار هم دیده نشدند و صدایشان شنیده نشد، بلکه به آنها انگ اغتشاشگر و عامل بیگانه و منحرف و … هم زده شد!خطاب به مسؤولان باید گفت که اصلاً به این نکته مهم توجه کرده اید که اغتشاشگر و عامل بیگانه نامیدن همه معترضان، معنایش چیست؟ معنایش این است که آنقدر در تامین امنیت کشور ناتوان هستید که این همه عامل بیگانه و اغتشاشگر در کشور داریم که از کلانشهرها تا شهرستان های کوچک حضور دارند و بخش بزرگی از آنها هم در دانشگاه های دولتی و آزاد ایران در حال تدریس و تحصیل اند!
قطعا این گونه نیست و اینان، مردم ایران هستند و اغتشاگران و نفوذی های بیگانه واقعاً این حجم از کثرث و پراکندگی را ندارند که اگر داشتند، منافقین تروریست، به جای آن که در آلبانی مزدوری کنند، تهران را تصرف کرده بودند!
پس بهتر است برای حفظ آبروی نظام و نهادهای امنیتی هم که شده، این همه مردم و جوانان معترض را در عداد دشمنان و نفوذی ها و … محاسبه نکنید و به رسمیت بشناسید. این گام اول آرام سازی محیط سیاسی و اجتماعی است.
مسؤولانی که از بام تا شام می گویند معترضین صف شان را از اغتشاشگران جدا کنند، خودشان هم چنین کنند و صف معترضین را به رسمیت بشناسند ، نه این که همه را اغتشاشگر بنامند و عصبی تر کنند و بحران را عمیق تر و گسترده تر.
۴ – اگر اصل اعتراض به رسمیت شناخته شود، آنگاه تلاش می شد با اصلاح نحوه حکمرانی، اعتراضات به حداقل برسد. مهم ترین نکته در این اصلاح گری، مشارکت هر چه بیشتر شهروندان در تمشیت امور کشور است.
فرض کنیم که افرادی که به نحوه اداره کشور اعتراض دارند (اعم از آنانی که به خیابان آمده اند یا در فضای مجازی اعتراض می کنند یا به هر دلیلی اعتراض شان را علنی نمی کنند) اقلیت هستند و مثلاً تنها ۱۰ درصد ایرانی ها ناراضی اند (هر چند که آمارها چیز دیگری می گویند) ؛ حال سوال اینجاست که همین اقلیت ناراضی ۱۰ درصدی، به اندازه ۱۰ درصد در پارلمان و امکانات عمومی مانند صدا و سیما و روزنامه ها و خبرگزاری های متعلق به بیت المال مانند همشهری و جام جم و ایران و ایرنا و فارس و مهر و ایسنا و برنا و… سهم دارند؟
آیا اگر اینان نمایندگانی در مجلس داشتند که با صدای رسا مطالبات شان را پیگیری کنند یا به اندازه وزن شان در جامعه، صدایشان در رسانه های عمومی و به ویژه صدا و سیما شنیده می شد، اکنون شاهد این همه اعتراضات خیابانی و درگیری و کشته شدن ایرانیان (اعم از معترضین و نیروهای انتظامی و امنیتی) بودیم؟
نه! نبودیم.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از عصر ایران،بهترین راه مواجه شدن با اعتراضات خیابانی این است که اساساً اعتراضات به خیابان نکشد و این کار با به رسمیت شناختن “سهم همه ایرانی ها در اداره ایران” میسر است خاصه در برخورداری از کرسی های پارلمان و تریبون های عمومی.
سعدی -که رحمت خدا بر او باد- می گوید:
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت ، سد نشاید بست

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۸:۳۴ ق.ظ

دیدگاه


+ چهار = 12