- آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی - http://www.araznews.ir -

سرزمین سوخته وامیدهای پینه بسته کشاورز آذربایجانی

Posted By admin On اسفند ۱۲, ۱۳۹۳ @ ۷:۰۹ ق.ظ In اقتصادی | No Comments

سهند سایین
گروه اقتصادی:اواخر دروه قاجاریه نطفه هایی از طرف کشورهای انگلیس و فرانسه در ایران شکل می گرفت که فراماسون هایی چون سرجان ملکوم و بقیه ی نخبگان ایران را برای اعمال سیاست های شوونیستی آماده می کردند. ماحصل آن پیدایش افرادی چون ایرج افشارها، یحیی ذکاها، جواد شیخ الاسلامی ها، کسروی ها، تقی ارانی ها و … در جامعه آن روز ایران شد که این نخبگان بعد از چالش ها و کوشش ها و نظریه پردازی های مختلف نتیجه را در این یافتند که برای استحاله و از بین بردن قومیت های غیر فارس در این جغرافیا از سیاست سرزمین سوخته استفاده نمایند.
سیاست سرزمین سوخته به مجموعه سیاست هایی اطلاق می شد که منابع مادی، حیاتی و درآمدی قومیت های غیر، از بین برده می شد تا این ملت ها برای ادامه حیات خود و امرار معاش سرزمین های سوخته را ترک گفته و مجبور به مهاجرت به شهرها و مناطق آبادتر (مناطق هدف گذاری شده) شوند و با ادامه زندگی در این مناطق، مجبور به استحاله و ترک زبان مادری و فرهنگ خود شده و هضم در فرهنگ حاکم شوند و علاوه بر این، اقتصاد ضعیف مناطق سوخته باعث خود کم بینی و احساس حقارت و ضعف ملت های غیر شده و تفکر ملت های غیر را برای استحاله آماده تر کند .
سیاست سرزمین سوخته که بیشتر بر مسائل اقتصادی تاکید داشت دو جنبه بسیار مشخص صنعتی و کشاورزی را برای ضربه زدن به مردم آذربایجان انتخاب کرده بود. با این که مقالات متعددی به مسائل صنعتی و تاثیر آن بر ملل غیر فارس پرداخته اند لاکن به مسائل کشاورزی و دامداری که پایه های اقتصادی و معیشتی بیشتر مردم آذربایجان است، کم تر پرداخته شده است . رژیم پهلوی برای اینکه اقتصاد مردم آذربایجان را که بیشتر مبتنی بر کشاورزی و دامداری بود تخریب کند اقدام به واردات بی رویه محصولات کشاورزی می کرد که در آذربایجان بیشتر تولید می شد و به این وسیله قیمت را در بازار به نحوی تنظیم می کرد که کاملاً به ضرر تولید کننده های آذربایجانی باشد تا علاوه بر اینکه تولید کننده آذربایجانی نتواند اقتصاد خود را سرپا نگه دارد از طرفی مردم مصرف کننده با قیمت کمتری محصولات تولید شده توسط آذربایجانی ها را مصرف کند. نمونه این گونه اقدامات که در دوره رژیم پهلوی به شدت تعقیب می شد، واردات بی رویه گوشت، گوسفند و پروتئین از کشور استرالیا به نحوی که قیمت گوشت و گوسفند و پروتئین در ایران همیشه در حد کمتر از نصف کشورهای همسایه حفظ شود.
از این رو بود که صنعت دامداری آذربایجان با رکود شدید مواجه شد، بسیاری از روستاها و شهرهای آذربایجان همانند میانا، سرسکند ( هشترود )، تیکان تپه ( تکاب ) و … که دامپروری قسمت عمده تولیداتشان را تشکیل می داد تبدیل به سرزمین سوخته شدند و اکثر جمعیت این شهرها سرازیر تهران ، قم و مناطق دیگر برای امرار معاش شدند.
به گونه ای که امروزه بیشتر از خود جمعیت شهرستان میانا در تهران سکونت دارند ( بر اساس امارهای غیر رسمی بیش از هفتصد هزار نفر جمعیت و یا شهرستان تیکان تپه بیش از یکصد هزار نفر، هشترود بیش از دویست هزار نفر ) و یا بسیاری دیگر از شهرهای آذربایجان نیز وضعی مشابه دارند.
جوان آذربایجانی که در روستا سکونت داشت وقتی میدید که با کارهای ساده تر ( حتی سیگار فروشی ) می تواند درآمد و آینده ای بهتر از تولید پروتئین و دامداری در روستا و محل خود داشته باشد ، مهاجرت را ترجیح داده و راهی تهران و … می شد.
صدا و سیمای حاکمیت وقت نیز همصدا با این سیاستها اقدام به تخریب چهره دامداری، دهقانی و روستایی برای تسهیل در مهاجرت این تولید کنندگان به سایر شهرها می کند که دامدار و روستایی همیشه از شغل خود ( که در ممالک دیگر از قشرهای مرفه و قابل احترام جامعه محسوب می شوند ) خجالت کشیده و مهاجرت را بهترین شیوه برای تغییر وضع موجود حساب می کند.
رژیم پهلوی علاوه بر واردات گوشت و محصولات پروتئین برای از بین بردن تولید گندم در آذربایجان علاوه بر واردات بی رویه این محصول از خارج اقدام به وضع قیمت تضمینی به میزانی کمتر از قیمت تمام شده محصول برای کشاورز نمود و واردات را به شدت ادامه داد به صورتی که همیشه مبلغ هنگفتی از سرمایه های کشور را به صورت سوبسید به محصول گندم اختصاص می داد.
جالب اینکه در زمان پهلوی دوم سخنی بر سر زبانها افتاده بود که شاه به آمریکا ماسه می دهد و گندم می خرد ( شاه قوم وئریر بوغدا آلیر )، که تا آن زمان چنین چیزی سابقه نداشته و شاه برای تخریب بازار گندم آذربایجان اقدام به اختصاص سوبسید برای واردات می کرد که حکایتی بس شوم از دوران پهلوی داشت.
انچه در سالهای اخیر از طرف دولتهای نهم و دهم شدیدتر از گذشته اعمال می شد واردات محصولات باغبانی با عنوان تنظیم میوه شب عید بود و با این بهانه، اقدام به واردات فله ای سیب درختی می کرد که ضربه بسیار سنگینی به باغداران آذربایجانی وارد کرد.
باغدار آذربایجانی بی خبر، بهترین محصول را تولید می کند و نمی داند که در موقع فروش چه قیمتی خواهد داشت و مثلا در سال۹۱قیمت تمام شده یک کیلو سیب ( با احتساب بسته بندی ، پوشال ، کارگر و … ) به مراتب بیشتر از قیمت فروش آن بود که تمامی باغداران آذربایجانی را متحمل خسارت کرد. پرسش اساسی در این بین می تواند تشکیک در دنبال نمودن سیاست سرزمین سوخته باشد و اینکه هدف، تخریب کشاورزی سایر مناطق نبوده است.
در این صورت آیا نمی شد به جای پرتغال شمال و سیب آذربایجانی، میوه جایگزین دیگری را وارد کنند و چگونه است که قیمت موز همیشه به مراتب کمتر از سیب درختی می باشد و بسیار به ندرت دچار تغییر و نوسان می شود. این در حالیست که محصولات کشاورزی و صنعتی که در مناطق مرکزی تولید می شود به چندین برابر قیمت تولید شده به فروش می رسد و هیچوقت بلای ارزان سازی و میوه شب عید را کشاورزان مناطق مرکزی تجربه نمی کنند.
در سال ۹۱که قیمت فروش سیب درختی کمتر از هزار تومان بود، قیمت پسته بیش از پنجاه هزار تومان و قیمت زعفران که ارقام نجومی بود (در حالی که قیمت زعفران تولیدی در کشور پاکستان کمتر از یک سوم قیمت بازارهای داخلی ایران می باشد ولی هرگز اجازه واردات زعفران صادر نشده است.)
کارهای ترویجی و تحقیقاتی در خور توجهی در زمینه کشاورزی آذربایجان صورت نگرفت و تحقیقات در زمینه های گل محمدی کاشان و فراورده های آنها در شرایط مساوی در آذربایجان غربی و شهرهای خوی و ارومیه تکرار نشد و آنقدر که کوشیده شد رویداد عرق گیری گل در کاشان ثبت شود و زمینه ای برای جلب توریست و گردشگر باشد قطب پرورش گیلاس در آذربایجان غربی مورد توجه قرار نگرفت، گلهای محمدی استان اسیر بی توجهی شدند و سیب های مرغوب راهی کارگاه های آب گیری شدند تا با کنسانتره های وارداتی ترکیب شوند!
در اطراف شهرهای محلات ، جیرفت، قم و … با صرف هزینه های بسیار، گلخانه سازی و تامین آب و سایر ملزومات کشاورزی دنبال می شود اما در آذربایجان خشکی دریاچه ارومیه به چشم نمی آید و در شرایطی که با صرف یک دهم اینگونه هزینه ها می توانست در آذربایجان محصولاتی به مراتب بیشتر و با کیفیت تر از آن تولید کرد اما چنین حمایتهایی انجام نمی گیرد! ( برابر آمار، فقط در شهرستان جیرفت استان کرمان، بیش از ۴۰۰۰ هکتار گلخانه احداث شده است در حالی که در کل استان های آذربایجان غربی، شرقی، اردبیل و زنجان، کمتر از ۳۵۰هکتار احداث شده است!) در تولیدات صنعتی، وقتی که یک چراغ خودرو، بدنه خودرو و یا خود خودرو با چندین برابر قیمت تولید به مردم عرضه می شود، نه تنها هیچ برنامه ای در قبال آن انجام نمی گیرد و هرگز به فکر مصرف کننده نمی افتند، بلکه با وضع تعرفه های صددرصدی خودرو، از واردات خودرو و قطعات خودرو جلوگیری می کند! آیا تغییر جایگاه برخی از استان ها در رتبه بندی های شاخص های توسعه ای نیازمند تغییر در تفکر مدیران منطقه ای، پیگیری های ایشان در دولتی نیست که به تدبیرش امید بسته شده است؟


Article printed from آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی: http://www.araznews.ir

URL to article: http://www.araznews.ir/%d8%b3%d8%b1%d8%b2%d9%85%d9%8a%d9%86-%d8%b3%d9%88%d8%ae%d8%aa%d9%87-%d9%88%d8%a7%d9%85%d9%8a%d8%af%d9%87%d8%a7%d9%8a-%d9%be%d9%8a%d9%86%d9%87-%d8%a8%d8%b3%d8%aa%d9%87-%da%a9%d8%b4%d8%a7%d9%88%d8%b1/

Copyright © 2013 آراز آذربایجان - روزنامه خبری آذربایجان غربی. All rights reserved.