- آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی - http://www.araznews.ir -
سخنان جناب مولانا طنین صدای حضرت شمس تبریزی است
Posted By admin On آذر ۲۷, ۱۳۹۸ @ ۱۰:۴۰ ق.ظ In فرهنگ و هنر | No Comments
محمدجواد اعتمادی
گروه فرهنگی: طنین صدای شمس را به وضوحِ تمام در بسیاری از سخنان و تعابیر مولانا میتوان شنید. هم در بخش حکایات و روایات، هم در حیطهی ترکیبات و تعابیر هم در قلمرو اندیشهها و معارف، مولانا تأثیر فراوانی از کلام شمس پذیرفته است.
حتی پارههایی از سخنان مولانا را میتوان شرحِ اشارات نقل شده از شمس در مقالات دانست. شمس خود را همچون آفتابی میخواند که نورش را به ماه وجود مولانا بخشیده و آن نور معانی، از دریچهی کلام مولانا قابل دیدن و دریافتن شده است. مطالعه و بررسی مقالات شمس با نظر به شعر مولانا، هم در فهم عبارات شمس و هم در فهم درستتر اشارات مولانا، فایدههای بسیار دارد. از مهمترین فواید و نتایج چاپ متن تصحیحشدهی مقالات شمس، امکان رجوع به کتابی است که میتواند در میان آثار موجود برای شرح و فهم سخنان مولانا، به عنوان متن درجه اول و مهمترین منبع به کار گرفته شود. مولانا خود گفته است: »مفخر تبریزیان، شمس حق و دین بگو/ بلکه صدای تو است این همه گفتار من«.
اگر مولانا نبود ما شمس تبریزی را نمیشناختیم
مولانا خودش را قمری یا ماهی میخواند که از همسایگی شمس نوری یافته از همنشینی او روشنی یافته و این اقیانوس معانی و معارف که در آثار مولانا از زبان او جاری شده و برای ما به یادگار مانده حاصل آن همسایگی است. اینکه مولانا خود را همسایه شمس میداند و خودش را قمری میخواند که از نور وجود شمس نور یافته است، فقط یک تعبیر شاعرانه نیست بلکه سخنی پرشور است. چقدر کتاب مقالات شمس میتواند به این مساله کمک کند. نقصی که پارهای از شروح مثنوی پیشین دارند این است که این کتاب را پیش چشم نمیداشتند چقدر اشارات شمس و سخنان او در مثنوی ظهور یافته و مولانا گاهی عینا تعابیر او را نقل کرده و به شرح آنها سخن گفته است.یکی از عجایب و شگفتیهای این ماجرا و این دو تن از طریق همدیگر و در وجود همدیگر برای ما شناخته شده و به یادگار ماندهاند. اگر مولانا نبود ما شمس تبریزی را هم نمیشناختیم. ما از طریق مولانا وی را میشناسیم و اگر مولانا از او سخن نمیگفت شمس در غبار تاریخ محو شده بود. اگر هم شمس تبریزی نبود مولانا، مولانا نمیشد. اگر شمس تبریزی نبود شاید مولانا عالم و فقیهی در تاریخ بود. شمس تبریزی بود که مولانا ناطقهاش گشوده شد و شرشر در جان او افکنده شد و شد مولانایی که مثنوی و غزلها را آفرید. شمس تاکید میکند که از برکات مولاناست اگر کسی از من این کلمات را میشنود. اینکه شمس سخن خود را در مقالات شمس خُمی از شراب ربانی میخواند که سر این خم بسته بود و به سبب مولانا سر این خم گشوده شد و شمس زبان به سخن گشود.
آفتابی که مولانا در سرودن مثنوی یاد شمس میافتد
شمس تبریزی پیش از مولانا سفرها داشته و با بزرگانی همنشین بوده است. با ابن عربی، اوحدالدین کرمانی، شهابالدین و… اما شمس میگوید کسی که باعث شد این گوهر آشکار شود مولانا بود. شمس میگوید: من در پی این بودم که کسی قبله جانم شود و اکنون یافتهام آنکه من گویم فهم کند و دریابد و مولانا میگوید: زبان من از شمس سخن یافت. سرایش مثنوی در سال ۶۵۸ آغاز شده است، یعنی ۱۳ سال بعد از غیبت بیبازگشت شمس. بعد از ۱۳ سال ابیاتی مشهور داریم از مولانا که شمس را به آفتاب مثل میزند. مولانا در حال سرودن مثنوی از کلمه آفتاب به یاد شمس میافتد سخن او این جهت را پیدا میکند و با این شور و تپش و حرارت از شمس میگوید. دفتر دوم نیز سال ۶۶۲ سروده شده است.برای مولانا شمس حضور زنده و یک جان جاری در لحظاتش است و حتی در مناقبالعارفین نوشتهاند که مولانا در واپسین روزهای عمرش این تعبیر را بهکار برد که مولانا شمسالدین مرا صدا میزند. مولانا دیوان را به نام شمس کرده است و میگوید اگر این کلمات از زبان من جاری میشود به خاطر حضور شمس است. سخنان مولانا طنین صدای شمس است و صدای شمس تبریزی است که از طریق کلمات و الفاظ او جاری میشود. شمس تبریزی خوی و خصلت ویژهای دارد و آدمی نیست که اهل ستایش کردن باشد. تندی زبان او گاهی پدرش را هم میآزرده است. شمس میگوید: عمر ساعتی است که در خدمت مولانا بودم و یک ستایش شگرفی که شمس از مولانا دارد میگوید: چشم محمد به تو روشن که حضرت حق فخر کند.
مثنوی نه آغاز دارد و نه پایان و ناگهان به پایان میرسد
شمس میگوید هر که بیشتر میکوشد از این جهت برای یافتن خدا از طریق مو از ماست بیرون کشیدنها دورتر میشود. »شمس تبریزی میگوید قصه آنکه گنجنامهای یافت که به فلان دروازه بیرون رَوی« قصهای مشهور است. حکایتی که شمس در مقالات گفته و مولانا آن را در مثنوی عینا روایت کرده حکایت»توکل ابراهیم ادهم« است. مولانا علاقه بسیاری دارد به قصههای تحول و آدمی دگرگون و مبدل شده زیرا خود مولانا دگرگون شده بود و مولانا زیر و زبر شدن و قیامت شدن را در سر خود گذرانده بود. مولانا قصه کسانی که مبدل شده بودند، خوش میدارد. از پیر چنگی در دفتر اول تا پایان مثنوی. قصههای عارفان ناظر به این تحولات و مبدل شدنهای درونی آنهاست. مولانا در مثنوی چهار حکایت درباره ابراهیم ادهم آورده است.داستان بعدی که حکایت شیرینی دارد مولانا به خلاصه در دو بیت قصه را گفته اما روایت شمس تبریزی از نمونههای درخشان هنر قصهگویی شمس است. یکی از اندیشههای محوری شمس تبریزی در مقالات این است که میگوید کثیری از ما آدمها عمر بر سر یافتن علوم و دانستن چیزهایی میکنیم که گرهی از کار ما باز نمیکند. یکی از اصطلاحات مکرر شمس تبریزی اصطلاح »تو را چه« است. هر وقت که بر تو مطلبی عرضه میشود زبان حال جوینده حقیقت این است که »مرا چه« و نقد میکند و بسیاری از عالمان که عمر بر سر گشودن گرههایی میگذارند که خیری از آن حاصل نمیشود.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از مهر ، این داستان نقد کسانی است که سخن درستی میگویند اما موضع سخن درست نیست. داستان «سوراخ دعا» معروف است و شمس در کتاب مقالات روایت کرده است. کسانی که علم بسیار میدانند اما صلاح کار خود را نمیدانند. داستان «توبه نصوح» اوج شاهکار مولانا است در روایت وضعیت اضطرار که چگونه آدمی در آن شرایط دعا میکند و توبه او آنِ دیگری مییابد. این داستان را مولانا از شمس تبریزی گرفته است. همچنین آخرین داستان مثنوی داستان »قلعه دژ هوشربا« یا قلعه ذاتالصور است که مولانا از شمس تبریزی گرفته است که مرحوم علامه همایی در شرح این دژ نقل کرده که شمس داستان را چگونه گفته و مولانا آن را چگونه روایت کرده است و این قصه نیمهکاره است و به پایان نمیرسد. مثنوی نه شروع دارد نه آغازی دارد مثل منظومهها و کتابهای دیگری و نه پایان دارد نه موخره و نه سخنی در اختتام و ناگهان به پایان میرسد.
.AZazarbaiijan.farhangi@gmail.com
Article printed from آراز آذربایجان – روزنامه خبری آذربایجان غربی: http://www.araznews.ir
URL to article: http://www.araznews.ir/%d8%b3%d8%ae%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%ac%d9%86%d8%a7%d8%a8-%d9%85%d9%88%d9%84%d8%a7%d9%86%d8%a7-%d8%b7%d9%86%d9%8a%d9%86-%d8%b5%d8%af%d8%a7%d9%8a-%d8%ad%d8%b6%d8%b1%d8%aa-%d8%b4%d9%85%d8%b3-%d8%aa%d8%a8/
Click here to print.
Copyright © 2013 آراز آذربایجان - روزنامه خبری آذربایجان غربی. All rights reserved.