زنگارزدایی از احساسات ناب زنان جامعه

زنگارزدایی از احساسات ناب زنان جامعه

گروه اجتماعی: دخترانی که از سیگار کشیدن در اماکن عمومی ابایی ندارند، زنانی که در روزگار به ظاهر مدرن، پا به پای مردان مخدر مصرف می کنند و بانوان معتادی که کارشان به کارتن خوابی رسیده و به شدت آسیب پذیرند هرچند برای همه این موارد ذکر شده می‌توان معادل مردانه‌ هم آورد، آیا یک زن معتاد و یک مرد معتاد با هم تفاوتی ندارند؟اعتیاد به مواد مخدر یکی از معضلات اصلی جامعه جهانی است. آمار رو به افزایش مصرف مواد مخدر در دنیای کنونی به گونه‌ای است که یکی از سم شناسان معروف دنیا به نام لودوینگ می‌گوید: »اگر غذا را مستثنا کنیم، هیچ ماده‌ای روی زمین نیست که به اندازه مواد مخدر اینچنین آسان وارد زندگی ملت ها شده باشد«. بنا بر گزارش های آماری، مصرف مواد مخدر در ایران نیز روندی افزایشی دارد و در میان انواع ناهنجاری ها، آسیب‌زاترین و گسترده‌ترین معضلات است.
این معضل زمانی تلخ تر می‌شود که از شیوع و گسترش آن میان زنان می‌شنویم، زیرا می‌دانیم خصیصه های ذاتی زنان موجب می‌شود هر بلایی که ریشه در اعتیاد دارد و رهاورد شوم این سیاهی است، میان این قشر اثرات شوم بیشتری از خود بروز دهد و تیرگی بیشتری به کالبد و روان زنان وارد کند.
کافی است نقطه قوت بانوان به نسبت مردان یعنی روحیه لطیف ایشان را مدنظر قرار دهیم و بعد تأثیرات اثبات شده و احتمالی اعتیاد را با این روح لطیف درآمیزیم تا دریابیم از دست رفته های زنان معتاد چقدر به نسبت مردان مبتلا به این بیماری سیاه بیشتر است، چون اگر مردان سلامت جسمانی خود را در راه اعتیاد می‌گذارند و روح خود را با مصرف مخدر خنج می‌کشند، زنان معتاد پا را فراتر گذاشته و عواطف و احساسات زنانه و مادرانه خود را هم به تاراج افیون می‌دهند.به این فهرست، آسیب هایی مانند تعرض جنسی به زنان معتاد و احتمال ابتلای ایشان به آلام فراوان و بیماری های سخت را هم می‌توان افزود و حتی از آن فراتر، به از دست رفتن قدرت باروری ایشان هم می‌توان اشاره کرد که هیچ یک یا در مردان معتاد رخ نمی‌دهد، یا میزان شیوعش اینقدر کم است که اولویت پایینی برای پرداختن دارند.با این حساب اغراق نیست اگر بگوییم زنی که به واسطه اعتیاد شوهرش معتاد شده، دختری که در سایه بی‌مبالاتی پدر و مادر یا حتی تحت تاثیر برادر به مصرف مخدر روی آورده، فرزندی که رهاورد زندگی نابسامان پدر و مادر یا حتی قربانی حماقت های انحصاری پدر معتادش است بیمارانی که با امثال ایدز دست به گریبان هستند و این درد بزرگ را از اعتیاد هدیه گرفته‌اند و امثال ایشان، تا حدود زیادی قربانی هستند تا مقصر یا خطاکار.
و اینجاست که یادمان می‌آید چقدر ساز و کارهای حمایتی از ایشان در جامعه مان کمرنگ است و به چه میزان از این امر مهم غافل مانده‌ایم از اعتیادی که بسیاری از کارشناسان از ارتباط تنگاتنگش با فقر می‌گویند اما کمتر توجه می‌شود که سهم امثال زنان در این فقر بیشتر است و به همین قرینه، باید ایشان را در صدر اولویت های حمایتی در این خصوص قرار داد.زنانی که از نقش بزرگشان در آینده کشور آگاهیم اما برایمان اهمیت ندارد گرایش به سیگار میانشان رشد چشمگیری داشته، اعتیاد در میانشان روز به روز قربانیان بیشتری می‌گیرد، میزان آسیب پذیری روحی و جسمی‌شان به نسبت مردان بسیار بیشتر است و قربانی بیماری های جنسی که با مصرف مخدر احتمال شیوعشان رشد چشمگیر می‌یابد هستند و لطمات بسیار شدیدتری از اعتیاد می‌بینند، ولی یک بار هم که شده، سعی نکرده‌ایم برای مراقبت ویژه از ایشان طرحی تدارک دیده و به کار ببندیم.
با این حساب است که می‌توان پخش مستندی کوتاه و البته پر اشکال در این باره از رسانه ملی را به فال نیک گرفت و امید داشت سرآغاز دیده شدن دردی باشد که اگر به آن رسیدگی نکنیم، در آینده نه چندان دور اثرات شوم آن را با گوشت و پوستمان لمس خواهم کرد و رنج خواهیم دید آینده‌ای که در آن بسیاری از احساسات ناب زنانه دوده گرفته هستند و زدودن زنگارشان به سادگی ممکن نخواهد بود.اغلب افراد اعتیاد را در زنان یک موضوع غیر اخلاقی در نظر می‌گیرند تا یک بیماری. در واقع، نگرش‌های اجتماعی منفی موجود درباره رفتار غیر اخلاقی زنان معتاد مانعی بزرگ در راه درمان اعتیاد در زنان است، چرا که زنان با درونی کردن نگرش موجود در جامعه مبتنی بر اینکه اعتیاد در واقع نوعی تزلزل اصول اخلاقی در آن‌ها است از درمان خود اجتناب می‌کنند یا از معرفی خود به عنوان معتاد در انظار و مجامع عمومی شرمسار می‌شوند. با توجه به اینکه اقدامات درمانی اعتیاد برای زنان همپای مردان پیشرفت نکرده و هنوز مسئله اعتیاد زنان، تابویی است که مانعی برای راه درمان اعتیاد وی محسوب می‌شود، لذا شرم آن‌ها و ترس خانواده‌ها مانع مراجعه زنان به مراکز درمان اعتیاد می‌شود. یکی از عواملی که آسیب پذیری زنان در برابر اعتیاد را نسبت به مردان دو چندان می‌کند، ناتوانی زنان از تامین هزینه‌های زندگی و اعتیاد آن‌هاست.
زنان با توجه به مشکل درآمد و توانایی برای به دست آوردن مواد مخدر از راه‌های دیگر، گاهی تن به کارهای ضد اخلاقی می‌دهند و به راحتی مورد اسفاده سودجویان قرار می‌گیرند که این باعث افزایش تخریب آن‌ها می‌شود و برگشت آن‌ها به زندگی سالم را سخت تر می‌کند. با توجه به این مسائل، به نظر می رسد توجه نکردن به درمان اعتیاد زنان و رها کردن آن‌ها باعث آسیب بیشتر زنان معتاد و به تبع آن جامعه خواهد شد.
آسیبی که هر روز بیشتر می‌شود،‌ اما چون نهان است، کسی آن را بحرانی نمی‌داند. آموزش اعتماد به نفس، تاثیر به سزایی در گرایش یا عدم گرایش به آسیب‌های اجتماعی دارد. با تاکید بر اینکه دختران نسبت پسران از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند و در خانواده به نظرهای آنان کمتر بها داده می‌شود، می‌توان گفت اگر دختران در شرایط مساوی با پسران در معرض آسیب اعتیاد قرار بگیرند، احتمال گرایش آنان بیشتر است.
وابستگی مالی اکثر زنان به همسرانشان و بالا بودن هزینه درمان اعتیاد به طور قابل ملاحظه‌ای حضور آنان را در مراکز ترک اعتیاد پایین می‌آورد. زنان بیش از مردان قرص‌های آرام بخش و روان گردان مصرف می‌کنند، اما سهم خشونت‌های خانگی که آن‌ها را به سوی مصرف سوق می‌دهد پنهان می‌ماند.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۶:۳۳ ق.ظ

دیدگاه


+ 6 = چهارده