زندگی بهتر با فرزند کمتر یا بیشتر

زندگی بهتر با فرزند کمتر یا بیشتر

مهرداد خدیر
گروه جامعه: بیم سال‌خوردگی جمعیت در ایران در حالی است که شعار »فرزند کمتر- زندگی بهتر« هنوز در حافظه ایرانیان است. شعاری که در دهه ۵۰ و پیش از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ تبلیغ و ترویج شد و بعد از انقلاب خاصه در دهه ۶۰ کنار گذاشته شد و شاهد رشد بی سابقه موالید در این دهه بودیم.
نخست‌وزیر وقت در آن زمان در واکنش به این پرسش که آیا افزایش جمعیت با وجود تنگناهای دولت در شرایط جنگ نگران‌کننده نیست، پاسخ داد: »هر نوزادی که به دینا می‌آید یک الله اکبرگو اضافه می‌شود«.این الله‌اکبرگوها اما نیاز به آموزش و بهداشت و شغل و همسر داشتند و دولت بعد با نگاه توسعه‌گرا افزایش جمعیت را مغایر سیاست‌های توسعه‌ای دانست و شعار »فرزند کمتر زندگی بهتر« را احیا کرد، (مثل تغییر ساعت و حالا هر دو ملغا شده است.) بدین ترتیب وزارت بهداشت در دوران دکتر علیرضا مرندی در دولت سازندگی در نیمه اول دهه ۷۰ خورشیدی اجرای آن را با هماهنگی نهادهای بین‌المللی بر عهده گرفت و چون حال و هوای جامعه و سبک زندگی هم تغییر کرده بود نرخ رشد جمعیت رو به کاهش گذاشت.
کاهش جمعیت اگرچه ازاقتضائات توسعه بود اما جمعیت به مثابه ابزار قدرت هم شناخته می‌شود و به همین خاطر دو دهه بعد در این سیاست تجدید نظر شد. حالا دیگر سیاست رسمی تبلیغ فرزندآوری شده هر چند هنوز شعاری که جامعه را مانند »فرزند کمتر – زندگی بهتر« تحت تأثیر قرار دهد ارایه نشده است.جالب این که اجرا کننده سیاست کاهش جمعیت به خاطر تعلق به اردوگاه اصول‌گرایان هیچ گاه آماج اتهام قرار نگرفته در حالی که همتایان او به سبب اجرای سیاست های اقتصادی و فرهنگی ذیل نئولیبرالیسم نواخته شده‌اند.راهکار اصول‌گرایان در مجلس و دولت برای افزایش جمعیت مشوق‌های اقتصادی بوده اما در عمل همه جا به یک شکل مورد استقبال قرار نگرفته و در شهرهای بزرگ کار از فرزند کمتر هم گذشته و گاه به فرزند نیاوردن هم رسیده است.
هر قدر مجلس و دولت سرگرم مشوق های اقتصادی در این باره‌اند تا بگویند »کاری کرده‌ایم« رهبری اما از زاویه‌ای فراتر نگریسته و به »فرهنگ سازی در فضای عمومی« توصیه کرده‌اند. در پیام آیت‌الله خامنه‌ای به نشست ستاد ملی جمعیت که دیروز منتشر شد از »تلاش برای افزایش نسل و جوان شدن نیروی انسانی کشور« به عنوان »فریضه ضروری مسؤولان و آحاد مردم« یاد شده است.
به جز مشوق‌های اقتصادی راهکارهای دیگر هم البته اندیشیده شده از جمله شناسایی دلایل سقط نوزادان (یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در سال) و کاهش مواردی که قابل پیش‌گیری است یا درمان سه میلیون خانواد? نابارور با افزایش مراکز درمان ناباروری و بیشتر شدن دانش آموختگان فلوشیب نازایی.
در عالم واقع اما رشد جمعیت تنها در مناطق مشخصی بالاست و جدای دلایل اقتصادی به فرهنگ آنان و البته انگیزه افزایش جمعیت به قصد بالا ر‌فتن نفوس به نسبت پیروان مذهب رسمی هم در آن دخالت دارد. درباره مشوق های اقتصادی این یادآوری خالی از لطف نیست که بهمن ۱۳۹۷ یعنی کمتر از ۴ سال قبل مرکز پژوهش های مجلس پیشنهاد کمک ۳ میلیون تومانی داد و حالا اعدادی به مراتب بیشتر به خاطر تغییر شرایط زیست مردم ایران نیز مگر در مناطقی که اشاره شد انگیزه مورد انتظار را ایجاد نکرده است.
برخی از دلایل کاهش میل به فرزند‌آوری به رغم تغییر سیاست در سال‌های اخیر را می توان از این قرار برشمرد و چندین پنجره را رو به این مقوله گشود:
اول: سطح دانش عمومی و آگاهی مردم نسبت به حقوق اولیه انسانی که با اراده آنها به دنیا می‌آید بالا رفته و بیم دارند این حقوق را می‌توان تأمین کنند یا نه.به عبارت دیگر تا ۵۰ سال پیش پدر نگران نبود که در معرض این پرسش قرار گیرد که چرا مرا به دنیا آوردی و چنین گفت و گویی اساسا در نمی‌گرفت. در دوران مدرن اما این پرسش اگر هم به زبان نیاید در ذهن شکل می گیرد. نکته دیگر این که اکنون زن و مرد با هم تصمیم می گیرند فرزند بیاورند یا نه. در دنیای ماقبل مدرن زن سنتی در این زمینه چندان تصمیم‌گیر نبود. دوم: مسایل اقتصادی و تنگناهایی که هر از گاهی تشدید می‌شود و در دولت فعلی به رغم تصورات و تخیلات تشدید شده مردم را در فرزند‌آوری میانه‌رو کرده و با وام و مشوق به هر میزان حل نمی‌شود. چرا که هیچ تضمینی برای ادامه آن نیست. به عبارت دیگر فرزن دبیاورند به امید حمایت و فردا که حمایت کافی نبود چه کنند؟
سوم: درنگاه بخشی از مردم مزایای یک امر تبلیغاتی به یک امر عینی تبدیل شده به این معنی که این دسته از مردم مشکلات اقتصادی چند فرزندی را چشیده‌اند. از این رو تنها انگیزه‌ای که می‌تواند آنان را به فرزند‌آوری تشویق و در واقع تشجیع کند این است که آنچه را که مزیت می‌پندارند مزیت ندانند. به نظر می رسد مراد از فرهنگ‌سازی همین باشد. یعنی گمان نکنید فرزند کمتر برای شما مزیت است. به همین خاطر اعلام شده خانواده‌های پر فرزند در اولویت واگذاری خانه‌های سازمانی‌اند. اما آیا برای متقاضیان واحدهای غیر سازمانی هم چنین است؟ به زبان ساده‌تر: به خانواده تک فرزند یا دو فرزند راحت‌تر خانه اجاره می دهند یا پرجمعیت؟
چهارم: یکی از انگیزه‌های فرزند‌آوری در همه ادوار »جانشینی پدر و مادر« بوده است. بهبود چشم‌گیر وضعیت بهداشت در دهه های اخیر و کاهش نرخ مرگ و میر کودکان به پدر و مادرها این اطمینان را بخشیده که یک و نهایتا دو فرزند برای جانشینی کافی است.
پنجم: فرزند، دیگر نیروی کار به حساب نمی‌آید. در زندگی کشاورزی تعداد بیشتر فرزندان احساس اقتدار بیشتری می‌داد حال آن که در زندگی های امروزین چنین نیست.دیروزد پسر به مزرعه می‌رفت و در تولید و کسب درآمد یاری می‌رساند. امروز در زندگی شهری جوان ۳۰ ساله از پدر پیر و بازنشسته پول تو جیبی می‌گیرد و کمک درآمد به حساب نمی‌آید.
ششم: هر نسل نسبت به نسل قبل وسایل جلوگیری از فرزند‌آوری بیشتری در اختیار دارد و از این رو اصطلاح »فرزند ناخواسته« را کمتر می‌شنویم و گاه در واقع یکی از دو طرف می‌خواسته اما تظاهر به ناخواسته بودن می‌کند. دست‌رسی به وسایل جلوگیری را دشوار کرده‌اند ولی هر کالایی در فضای مجازی قابل دست‌رسی است و محدود سازی‌ها تنها قیمت را بالا می برد و مثل مشروبات الکلی هم نیست که کور کند و بکشد.
فتم: اگر در گذشته شخصی فرزندان متعدد و پرشمار داشت به این خاطر بود که از چند همسر بود. تک همسری به کاهش فرزند‌آوری هم می‌انجامد. چند همسری در جامعه مردسالار تحقق می‌یابد و وقتی جامعه از این فرهنگ فاصله می‌گیرد در شمار فرزندان هم اثر می‌گذارد. به عبارت دیگر اگر واقعا افزایش جمعیت بر هر امر دیگری مرجح است چند همسری را هم باید تبلیغ کنند. حال آن که می‌دانیم فرهنگ ایرانی پس می‌زند و حتی مردانی که اهل روابط فرازناشویی هستند تأیید نمی‌کنند. هشتم: یکی از دلایل کاهش فرزند‌آوری این است که در دنیای مدرن جایگاه خانواده فروکاسته است. این می‌تواند از تبعات نفوذ فرهنگ غربی و حتی توطئه باشد اما چه بخواهیم و چه نخواهیم نهاد خانواده تضعیف شده است.
نهم: تعریف »دارایی«نسبت به گذشته تغییر کرده است. فرزند در گذشته بخشی از دارایی بود. مثلا شخص می گفت »سه پسر دارم« و فرزندان بیشتر می‌آورد تا دارایی او بیشتر جلوه کند. دوران ما اما به خاطر فضای مجازی عصر «نمود‌ها‌ست و جلوه کردن‌ها نه داشت‌هایی این‌گونه. دیگران نمی‌پرسند چند فرزند داری؟ می خواهند ببینند چه نمودی داری. به بیان روشن‌تر: فرزند دیگر دارایی به حساب نمی‌آید.
دهم: فرزند پسر برای خانواده فرزند اما برای حکومت سرباز است. هر قدر از اعتماد فی‌مابین مردم و ساختار سیاسی کاسته شود از علاقه به تأمین نیروی همان ساختار هم کاسته می‌شود. این گزاره البته عمومی و قطعی نیست و به نوع نگاه و باورها بستگی دارد. با این حال انکار نمی‌توان کرد تشویق به افزایش جمعیت در دوران جنگ از تریبون‌های رسمی از این نگاه هم ناشی می‌شد یعنی به سرباز برای جنگ نیاز بود. در زمان صلح هم ممکن است مرد یا زن از تشویق‌کنندگان به افزایش جمعیت بپرسد فرزند بیاورم که اگر پسر باشد ناگهان پشت سد دانشگاه سهمیه‌بندی شده و خدمت سربازی متوقف شود یا اگر دختر باشد ولو واجد عالی‌ترین مدارج تحصیلی هر هفته سوژه امام جمعه‌ها که چه بپوشد و چه نپوشد و با مأمور گشت ارشاد سر و کله بزند؟
یازدهم: مادر بزرگ من متولد ۱۳۰۰ خورشیدی بود. اولین فرزند او متولد ۱۳۱۸ و آخرین آنان ۱۳۳۴٫ یعنی از ۱۷ سالگی زاد تا ۳۴ سالگی.امروز اما وقتی زنی در ۳۵ سالگی ازدواج می‌کند چگونه انتظار دارند مثل مادربزرگ‌های قدیم فرزند بیاورد؟ یک راه این است که سن ازدواج را پایین بیاورند. به همین خاطر هر قدر تحصیلات دختران پایین‌تر باشد احتمال ازدواج زودتر و فرزند‌آوری بیشتر است. اما آیا دختران امروزی زبر بار می‌روند در حالی که اولویت آنان نیست؟دوازدهم: چند سال قبل یک مقام رسمی در همایشی گفته بود »سالانه ۲۰۰ هزار سقط جنین در ایران اتفاق می افتد.« در مقدمه اشاره شد که عدد امروز بسیار بیش از این است و با بحث فرزندآوری گره خورده است.
سیزدهم: سبک زندگی و سازه‌های مدرن بر پایه فرزندان بسیار طراحی و اجرا نشده است. در آپارتمان ۵۰ یا ۶۰ متری که نمی‌توان سه یا چهار فرزند را پرورش داد. نمی‌توان از یک طرف واحد_های کوچک ساخت و عرضه کرد و از سوی دیگر الگوهای جدید را نادرست دانست. به عبارت دیگر زندگی مدرن پیام فرزند‌آوری نمی دهد. وقتی کارشناسی در تلویزیون هشدار می‌دهد دو سال دیگر شاید شیر آب را باز کنید و آب نباشد یا قرار است نان را کوپنی کنند پیام فرزندآوری مخابره نمی‌شود.
چهاردهم: در دنیای قدیم هر قدر تعداد اعضای خانواده بیشتر می‌شد و به ایل و طایفه می‌رسید قدرت آن خاندان رو به فزونی می‌گذاشت، اما در دنیای امروز فرد با عنوان »شهروند« تعریف می‌شود و نسبت شهروند با جامعه بر نسبت عضو خانواده با خانواده می چربد یا این گونه تصور می‌کنند.
پانزدهم:»هر آن کس که دندان دهد، نان دهد« باور عمومی بوده است. واقعا نیز انسان حیران می‌ماند که زندگی‌ها چگونه می گذرد و دستی بالاتر را احساس می‌کنیم. نکته اما این است که نان، کافی به نظر نمی رسد و امکانات بیشتر مطالبه می‌شود. تعریف نان تغییر کرده و تازه خود نان در این روزها داستان شده است. شانزدهم: نگاه مردم دیگر تنها به قاب تلویزیون داخلی نیست. در فیلم‌ها و سریال های خارجی هم فرزند زیاد تبلیغ نمی‌شود. تنها در سریال‌های ترکیه‌ای فرزند آوری تشویق می‌شود.
هفدهم: یکی از دغدغه‌های خانواده‌ها نهادهای ضعیف آموزشی و اجتماعی است. فرزند را باید در ۶ سالگی به نظام آموزشی فرسوده بسپاری و سال های طولانی درگیر این نظام آموزشی فرسوده شوی. هر بچه که به مدرسه می‌رود انگار خودت هم دوباره به مدرسه می‌روی و خاطرات آن تازه می‌شود! از دوستان بسیاری که در ایران امکانات خوبی داشته ولی مهاجرت کرده‌اند شنیده‌ام که انگیزه اصلی آنان تحصیل فرزندان در مدارس بهتر بوده است. در ایران هر قدر هم امکانات داشته باشی گرفتار این سیستم آموزشی استعداد‌کُش و فرسوده می‌شوی و چرا باید به جای یک یا دو نفر به خاطر سه یا چهار نفر درگیر شوی؟
هجدهم: قبح طلاق ریخته و این یک واقعیت است. برخی زنان یا مردان احساس می‌کنند هر قدر فرزند بیشتری داشته باشند هزینه جدایی بیشتر و امکان طلاق هم کمتر می‌شود. بنا بر این تصمیم می گیرند فرزند کمتری داشته باشند تا چنانچه نخواستند ادامه دهند مانع نداشته باشند یا سرزنش نشوند.
این چند گزاره اما به معنی تأیید کاهش فرزند‌آوری نیست چرا که با روند فعلی در آینده دچار مشکلات پرداخت صندوق‌های بازنشستگی هم خواهیم بود چرا که شمار ورودی ها به خروجی ها کاهشی تر می‌شود و اتفاقات دیگر.
راهکار چیست؟ ساده است. مردم احساس تعلق کنند و به آینده ایران بیندیشند.اگر ایران برای تمام ایرانیان باشد و برای انتخاب با سد نظارت استصوابی و در استخدام با گزینش ایدیولوژیک روبه رو نشوند و در دانشگاه تنها علم معیار باشد آنگاه با خود نمی‌گویند:
بر خاکی نشسته ام که از آن من نیست
از رنجی خسته ام که از آن من نیست….
حس تعلق امید به آینده می‌آفریند؛ ‌آن گاه است که به نسل بعد می‌اندیشی و به او می‌سپاری.به گزارش آراز آذربایجان به نقل از عصر ایران،هر قدر در گذشته بی آن که بدانند صاحب فرزند می شدند اکنون دانسته می خواهند صاحب فرزند شوند. پس یا باید جامعه را به ندانستن بازگرداند که شدنی نیست یا احساس مشارکت کند و به آینده امیدوار شود تا دانسته فرزند بیاورد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۹:۰۳ ق.ظ

دیدگاه


هشت − = 2