زندگی با مردانی که بدون اجازه مادرشان آب نمی خورند

زندگی با مردانی که بدون اجازه مادرشان آب نمی خورند

فریبا حسین پور
گروه خانواده وسلامت: ازدواج بخشی از زندگی است که نیاز به بلوغ عاطفی دختر و پسر دارد و هر دو پس از این پیوند، عنوان های جدیدی به نام زن و شوهر را بدست می آورند.
این روزها بعضی از دامادها پس از ازدواج همچنان نسبت به خانواده شان وابسته هستند و این موضوع مشکلاتی برای عروس خانم ها ایجاد می کند. با دانستن چند نکته کاری کنید که دخالت های خانواده همسر و وابستگی ها در زندگی مشترک تان کمرنگ شود.
اما در این میان یکی از بزرگترین گله های خانم_ها در زندگی مشترک، وابستگی و حرف شنویی بیش از حد شوهرانشان از خانواده خود به خصوص مادرشان است.این موضوع باعث ایجاد اختلاف بسیاری از زوجین در زندگی می شود که حتی برخی از شوهران بدون اجازه مادر خود کوچکترین کاری انجام نمی دهند و به اصطلاح “آب هم نمی خورند.” زوجین این نکته را نباید فراموش کنند که یک زندگی مشترک موفق باید عناصر و ارکان هایی مانند استقلال هر یک از آنها را داشته باشد. استقلال زوجین به این معنی است که می توان از افراد دیگر مانند خانواده ها نظرات مشورتی را گرفت ولی در نهایت فرد باید به میزانی از پختگی رسیده باشد که بتواند بهترین تصمیم را از بین تصمیم های دیگر انتخاب کند.
فرد باید پس از انتخاب، تصمیم خود را اجرایی کند و آن را به مرور زمان انجام دهد. سمیرا درویشی کارشناس ارشد روان شناسی بالینی نیز یکی از مشکلات شایع همسران را وابستگی زن یا مرد به خانواده خود دانست و اظهار کرد: این وابستگی ها تاثیر خود را به صورت دخالت خانواده ها در زندگی مشترک نشان می دهد.
در روانشناسی حالت شدیدتر از این وابستگی، اختلال شخصیت وابسته نامیده می شود که در این حالت فرد نمی تواند تصمیم های مستقل و جداگانه ای برای خود بگیرد و به طور مدام باید منتظر نظر افراد دیگر از جمله مادر یا پدر خود باشد. شخصیت وابسته به خصوص در آقایان می تواند احساسات منفی بیشتری را به وجود آورد و اگر مرد تحت تاثیر دیگران قرار بگیرد، نمی تواند این احساسات روانی مفید را به همسرش منتقل کند و احساسات روانی منفی را جایگزین آنها می نماید. خانم ها باید سعی کنند با درایت خوب، روشنگری و ایجاد جاذبه های متفاوت همسرشان را به سمت خود بیشتر جلب کنند تا در مواقع اتخاذ تصمیم و مشورت شوهرشان از نظر آنها بیشتر استفاده کند. همه توصیه های مادرشوهرتان را دخالت در نظر نگیرید. همچنین گاهی شوهری با نظر مادرش موافق است و این که در برابر آن موضع نمی گیرد، نشان دهنده استقلال نداشتن او نیست. معمولا توصیه های مادرها به پسر و عروس شان از روی خیرخواهی و منطقی است، ولی بعضی دخترهای جوان همین توصیه های درست را هم نمی پذیرند. با این حال و اگر یکی از همین توصیه ها را مادر خودشان یا زن همسایه به آن ها داشته باشد روی آن حساسیتی ندارند ولی با شنیدن یک نصیحت از مادرشوهرشان احساس می کنند که در زندگی شان دخالت شده و به استقلال شان ضربه خورده است.
اگر مادرشوهرتان نصیحتی کرد که از نظر شما درست نبود، این مسئله باید مدیریت شود. در این مواقع لازم نیست که زن و شوهر این مسئله را خیلی بزرگ جلوه دهند و با یکدیگر اوقات تلخی کنند. زوج ها باید با یکدیگر هم اندیشی کنند و این گونه هم فکر نکنند تصمیماتی که خودشان می گیرند قطعا درست و نصیحت های دیگر قطعا اشتباه است. باید علاوه بر سپاسگزاری از مادر برای این توصیه، از او عذرخواهی کنید و بگویید که نظر ما در حال حاضر یک مقداری متفاوت است. اگر با فاصله سنی معکوس ازدواج می کنید، یعنی خانم از آقا بزرگتر است باید در نظر داشته باشید که در هنگام ازدواج نباید سن پسر کمتر از ۲۵ سال باشد. می توان گفت از ۲۵سالگی به بعد، مردها به پختگی و استقلال می رسند و می توانند شخصا انتخاب کننده همسر آینده شان باشند و اگر همسری بزرگتر از خود را برگزیده اند، دلایل منطقی برای این کار داشته و مستقل تصمیم بگیرند. آقایان باید بدانند وابسته بودن با جلوگیری از رشد آنها احساسات ناخوشایندی در همسرشان به وجود می آورد که باید با رشد دانش و شعور خود، افزایش تجربه و اعتماد به نفس تلاش کنند تا وابستگی بیش از حد به خانواده را از خود دور کنند. خانواده ها نیز باید بپذیرند، زمانی می توانند از لحاظ روانی خانواده خوبی باشند که از فرزندان خود حمایت درستی انجام دهند و این حمایت، به معنی حمایت افراطی و اینکه همیشه و در همه مسائل در ارتباط با فرزند خود باشند نیست که می توانند با درک آنها و ارائه نظرات مشورتی خود از آنها حمایت کنند.
مردان و زنان وابسته، به خانواده های خود اجازه می دهند در تمام امور زندگی مربوط به خود دخالت کنند که این وابستگی عاطفی با تاثیر منفی بر روی عملکرد افراد، استقلال و خلاقیت را از آنها می گیرد. در رابطه زناشویی سالم پیوند عاطفی عمیقی بین دو طرف حاکم است و سهیم شدن ارتباط عاطفی هر یک از زوجین با فرد دیگری در هر مقطع زمانی، موجب بروز رابطه زناشویی ناسالم می شود.
در صورتی که همسرتان به خانواده خود وابستگی زیادی دارد، باید وی را متوجه این موضوع کنید که این وابستگی سبب بروز اختلاف و فاصله بین شوهرتان و شما شده که به عنوان یک زوج باید توانایی تصمیم های قاطع را در زندگی داشته باشید که با مشورت و استفاده از راهنمایی والدین، در نهایت تصمیم نهایی را خود بگیرند.باید با ایجاد صمیمیت بیشتر در زندگی مشترک، اعتماد شوهر خود را جلب کنید تا با وجود وابستگی شوهرتان به خانواده خود تصمیمات شما را در زندگی اجرا کند.
او را تشویق کنید تا خود تصمیم گیری کند و تابع نظر دیگران نباشد، هیچ گاه در مقابل شوهر خود از خانواده اش بدگویی نکنید و پیشنهاد قطع ارتباط با آنها را ندهید زیرا این کار باعث موضع گیری و لجاجت بیشتر وی می شود. بدگویی موجب سلب اعتماد شوهرتان به شما می شود اما به خاطر داشته باشید به وابستگی شوهرتان با خانواده اش بیش از اندازه حساسیت نشان ندهید زیرا ممکن است این وابستگی طبیعی باشد. وی با اشاره به اینکه توصیه های والدین در اغلب اوقات از روی خیرخواهی و منطق است، افزود: اگر پدر و مادر شوهرتان تجربه و دانش بیشتری دارند، با آنها مشورت کنید و با مدیریت نظرات آنها و هم اندیشی با همسرتان، از والدین شوهر خود تشکر و عذرخواهی کنید و به آنها بگویید که تصمیم خود را گرفته اید. با وجود این صحبت ها همسران با شناخت یکدیگر و افزایش اعتماد در زندگی مشترک می توانند وابستگی بیش از حد طرف مقابل به خانواده خود را کاهش دهند و به پیدایش یک زندگی شاد و به دور از تنش کمک کنند.
در صورتی که همسرتان به این نتیجه رسید که وابستگی بیش از حد او برای زندگیتان مشکل‌ساز شده است و خواست در رفتار خود تجدید نظر کند باید در درجه اول با هم به یک تفاهم اولیه برسید. تفاهم را به صورت گفتاری و بعد در عمل ایجاد کنید. با موارد کوچک شروع کنید و استقلال خود را به خانواده نشان دهید. با استقلال حاصل شده رابطه شما نیز محکم‌تر خواهد شد. در واقع حالا نوبت به عمل رسیده است؛ حرف‌هایی را که با هم زده‌اید در عمل پیاده کنید. با هوشیاری برنامه‌ریزی کنید. برای مثال زمانی که یکی از اعضای خانواده همسرتان در کاری مداخله کرد بگویید: «حتما به این موضوع نیز فکر می کنیم.» به این ترتیب خانواده او نیز از شما دلگیر نخواهند شد. خانواده‌ها با دیدن خوشبختی و سعادتمندی شما شکایتی نخواهند داشت. در این حالت عزت نفس، رشد و استقلال در شما و همسرتان تثبیت می‌شود.در چنین شرایطی، به عنوان یک همسر بهترین کاری که می توانید انجام دهید نزدیک شدن به والد همسرتان است. اگر رابطه شما با والد همسرتان خوب باشد، او شما را رقیب خود نمی بیند و کم کم استقلال فرزند خود را می پذیرد.
اگر همسرتان نیز دریابد که شما مورد تأیید والدش هستید، به شما اطمینان بیشتری پیدا می کند و به مرور زمان وابستگی اش را به شما منتقل می کند. از آن جا که این وابستگی برای وی لذت بخش تر است، چون احساس دینی در آن وجود ندارد، به سرعت افزایش می یابد و فرزند را از وابستگی شدید به والدش رها می کند.نکته مهم دیگر این است که اغلب این افراد معمولاً همیشه وابسته هستند، چه به والدین و چه به همسر و اعتماد به نفس زیادی ندارند حتی اگر خلاف آن را وانمود کنند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۴:۳۳ ق.ظ

دیدگاه


2 − دو =