زنان شاغل؛ نبرد همزمان در چند جبهه
گروه گزارش: وقتی خسته و کوفته به خانه میرسم، ساعت از ۹ شب گذشته است و بچهها درس و مشقشان تمام شده و گرسنه منتظر من هستند. به خانه میرسم، کیفم را گوشه مبل میاندازم و هنوز لباس راحتی به تن نکردهام که روانه آشپزخانه میشوم و… این تنها بخشی از زندگی یک متخصص زنان و زایمان است که صبحها در دانشگاه تدریس میکند و عصرها در مطب بیماران را ویزیت میکند و شبها به شغل سوم خانه داری مشغول است.
او میگوید همسرم همیشه مشوق من برای تحصیل و کار بوده اما هیچ وقت نمیتواند مشکلات مرا داشته باشد. او که به خانه میرسد جلوی تلویزیون مینشیند یا روزنامه میخواند. در فرهنگ ما یک زن به طور ذاتی موظف به پذیرش مسئولیت خانه داری و بچه داری است چه یک کشاورز باشد، کارمند، دکتر و…«.
خروج زنان از خانه و تصدی مسئولیتهای مختلف را چه تابع تخصص و تقاضای آگاهانه آنان بدانیم یا ناشی از نیاز اقتصادی و مکمل معاش روزانه خانواده، با واقعیت واحدی روبه رو خواهیم شد و آن این که زنان امروز خواستار پذیرش مسئولیتهای بیشتری علاوه بر همسری و مادری هستند. متأسفانه در کشور ما از ۱۰ سال گذشته تاکنون نرخ مشارکت اقتصادی زنان از ۲ درصد فراتر نرفته و طبق آمارهای رسمی همچنان از ۱۱ تا ۱۲/۵ درصد متغیر است. این در حالی است که هر سال بودجه کلانی از خزانه دولت صرف آموزش زنان در مدارس و دانشگاهها در رشتههایی میشود که با نقشهای سنتی آنان فاصله زیادی دارد.
هرچند اشتغال و کار بیرون از خانه، تقاضای بسیاری از زنان جوان کشور است که در سن فعالیت اقتصادی هستند، اما در کنار نابرابریهای موجود در محل کار که فرصت ارتقای شغلی آنان را در حد نازلتری قرار میدهد، کمی فرصتهای شغلی و از همه مهمتر تعارض نقشها و فشار ناشی از کار خانه از عوامل بازدارنده برای ورود زنان به فعالیتهای اقتصادی است. این فشارها زمانی تمام توان زنان را برای ادامه اشتغال از آنان میگیرد که حس کنند خانه و خانواده از اشتغال آنان آسیب میبیند.همسرم بهانه جویی میکند?? سال است سابقه کار در یک سازمان دولتی دارم، بخشی از هزینه ۳ فرزندم را هم تامین میکنم. یعنی در مخارج خانواده با همسرم شریک هستم، اما شوهرم هنوز به کار من در بیرون خانه عادت نکرده است. شوهرم از ابتدا با کار کردنم مخالف بود، اما من کارم را خیلی دوست دارم و حاضر نیستم به هیچ قیمتی آن را از دست بدهم، اما او در این ۱۵ سال هیچ وقت همراه من نبوده و نیست. هدف او هم از فشار بر من، خانه داری و مراقبت از بچههاست. در روزهای سرد زمستان گاهی با یک بچه به بغل و یکی همراه صبحهای زود منتظر سرویس میماندم و او که شغل آزاد دارد تا ساعت ۳۰/۸ در خواب ناز بود. تمام این زحمتها را به جان میخریدم و بچهها را به مهدکودک اداره میبردم، اما او شب که به خانه میآمد باز هم بهانه جویی میکرد که چرا روی میز ناهارخوری خاک نشسته یا چرا فلان غذا را پختم و چرا در یخچال میوه نداریم و …
این مادر ۴۲ ساله، میترا. س نام دارد که میگوید: گاهی فقط ۴ ساعت در شبانه روز میخوابم. آنقدر خسته میشوم که نمیتوانم روی پا بایستم و شوهرم در برابر این خستگیها همیشه یک جمله را میگوید: خستهای، بیا خانه بنشین و به بچهها رسیدگی کن، ما به پول تو نیاز نداریم.جلیل اسعدی، پژوهشگر مسائل اجتماعی، در این باره توضیح میدهد: در گذشته به دلیل این که بیشتر مشاغل مانند کشاورزی، آهنگری، باربری و… یدی بودند و نیاز به قوای جسمانی داشتند، خود به خود و براساس یک توافق ضمنی تقسیم وظایف میشدند. به این ترتیب که زنان چون قوای جسمانی کمتری داشتند داخل خانه محدود میشدند و نگهداری از کودکان و انجام امور منزل به آنان واگذار میشد، مردان هم مسئولیتهای عمده و تامین اقتصاد زندگی را به عهده میگرفتند. در نتیجه بدون هیچ اعتراضی قرنها به این منوال گذشت تا این که توسعه علم و فناوری در ساختار اجتماعی و مشاغل، تغییراتی ایجاد کرد. ماشین جایگزین انسان شد و انسانها با آموزش مدیر ماشینها شدند، بنابراین داشتن قوای جسمانی در بسیاری از مشاغل فنی، تخصصی، اداری و دفتری بی معنا بود.این کارشناس چنین پدیدهای را در کنار سایر واقعیتهای تاریخی هر جامعه عامل خروج زنان از مسئولیتهای صرف خانه داری و افزایش آمار اشتغال آنان دانسته و توضیح میدهد: در حال حاضر قراردادهای جدیدی در جوامع ایجاد شده که نشان میدهد خانوادهها باید با در نظر گرفتن شرایط جدید، تقسیم بندیهای وظایف را از نو میان خودشان انجام دهند و در مورد تعریف نقشها به تفاهم و تعامل صحیح برسند.ثریا حبیبی نسب که کارمند بانک است و همسرش نیز حسابدار یک شرکت است درباره تقسیم وظایف میگوید: همسرم یک فرشته است، بدون کمک او ادامه راه برایم ناممکن بود، من زمان ازدواج ۲۳ ساله بودم که بعد از آن درس خواندم و لیسانس اقتصاد گرفتم و در بانک استخدام شدم. حالا با گذشت ? سال زندگی مشترک یک دختر ۶ ساله دارم. شوهرم در تمام این مدت همراه من بود؛ از بچه داری گرفته تا نظافت منزل کمک میکرد و حتی بهتر از من در امور خانه نظارت داشت، او فوق لیسانس و حسابدار یک شرکت بازرگانی است.
به خاطر خانوادهام، به خاطر خودم
صحبت با زنان شاغل درباره انگیزه کار بیرون از خانه شنیدنی است، تقریبا جز عدهای اندک که به قول خودشان، فشار کار خانه و کار بیرون آنان را از پا انداخته، بقیه با تمام سختیها حاضر به رها کردن شغلشان نیستند.اکرم. م، دبیر ریاضی مدرسه راهنمایی دخترانه است که تابستانها هم در موسسات آموزشی آزاد تدریس میکند، ۸ سال سابقه کار دارد و دارای ۲ فرزند ۴ و ۹ ساله است. او میگوید: به نظر من هر چه بچهها بزرگتر میشوند، انتظاراتشان از مادر بیشتر میشود، آنها مادر را در خانه میخواهند، در حالی که چنین توقعی از پدرشان ندارند، اما به نظر من ذائقه و سلیقه بچهها باید تربیت شود آنها باید بپذیرند که مادرشان به استقلال فکری و مالی نیازمند است و این موضوع برای کل خانواده مفید است.این خانم معلم اضافه میکند: همسر من هم معلم است و ماهی ۵۲۵ هزار تومان حقوق میگیرد، شما بگویید آیا با این حقوق میتوان یک خانواده ۴ نفره را اداره کرد؟
از مادر فداکار تا کارمند وظیفه شناس
دشواری های زندگی زنان شاغل تنها به خانه و عدم همراهی همسران معطوف نیست، عوامل دیگری مانند دغدغه مادری در محیط کار و عدم انعطاف ساعات کار و رقابت نابرابر سایر کارکنان در افت و بهره وری زنان شاغل موثر است مبارزه با این عوامل گاهی آنان را به گلادیاتور تبدیل می کند، تعبیری که اشرف کیانی پژوهشگر مسائل اجتماعی از وضعیت حضور توامان زنان در محیط کار و خانه دارد.
ادامه از صفحه ۶:
این کارشناس می گوید: شرایط زندگی زنان امروز تغییر کرده است، حق داشتن شغل، حق ارتباط اجتماعی با افزایش تحصیلات زنان همبستگی مستقیم دارد، یعنی زنان ما پس از اخذ دیپلم در بسیاری موارد وارد دانشگاه و حتی محیط کار می شوند، در چند سال فاصله بین دبیرستان تا ازدواج، زنان تجربیاتی کسب می کنند که بدون پیشداوری درباره درست یا اشتباه بودن این تجربیات آنان را با انتظارات جدیدی از زندگی آشنا می کند.به گفته این محقق، بسیاری از دختران ما حتی اگر شغل ویژه ای نداشته باشند یا خانه دار باشند، بازهم نسبت به مادرانشان نگاه متفاوت تری به زندگی دارند.
کیانی توضیح می دهد: اما شرایط جدید از آنها گلادیاتور ساخته است. از یک سو زن فی نفسه دارای یک سری وظایف است مانند همسری مادری، خانه داری، رفت و روب خانه، آشپزی و … که همه از او توقع دارند این وظایف را به نحو احسن انجام دهد، از سوی دیگر او نقش های دیگری از کارمند و کارگر ساده گرفته تا پزشک،وکیل، مدیر و … را می پذیرد، به همین خاطر او دارای تعارض نقش هاست که فشار روانی و جسمی زیادی به او وارد می کند.
وی درک متقابل شرایط جدید را از سوی همسران و سایر اعضای خانواده، همراهی و مشارکت مرد در امور خانه و نگهداری از فرزند و از همه مهم تر تقسیم عادلانه وظایف را راه حل عبور زنان از چالش بین نقش ها عنوان می کند.
زنان شاغل؛ خسته و کم بازده!
در برابر شرایط خاص زندگی زنان شاغل و نبرد همزمان در دو جبهه محل کار و منزل بسیاری از برنامه ریزان اجتماعی، بهره وری آنان را پایین تر از مردان ارزیابی می کنند، این تصور در بسیاری از کارفرمایان و سیاستگذاران باعث شده که ورود زنان در بسیاری از حوزه ها و حتی ارتقای شغلی محدود باشد. سیمین قانعی، روان شناس خانواده در این باره توضیح می دهد: نمی>توان به طور مطلق درباره زندگی زنان شاغل چنین نتیجه ای گرفت، اما طبیعی است که دشواری شرایط در زندگی زنان شاغل باعث می>شود که آنها از دوسو مورد انتقاد قرار گیرند کارفرمایان زنان را نیروی کار نصفه نیمه به شمار می آورند که زندگی شغلی شان تابع شرایط خانوادگی شان است و اعضای خانواده نیز زنان شاغل را متهم می کنند که نیرو و انرژی لازم را برای انجام وظایف خانوادگی شان ندارند. در این شرایط زنانی که استقلال شغلی و مالی را حق خود می دانند و در عین حال به زندگی خانوادگی خود هم با بهترین کیفیت علاقه مندند، مجبورند بیش از ظرفیت عادی یک انسان، تلاش کنند تا هر دو طرف را راضی نگه دارند.
حقوق زن، خرج بچه ها
یکی از مشکلات خانواده هایی که زنان در آن به شغلی غیر از خانه داری می پردازند، هزینه شدن حقوق ماهانه آنان است؛ این زن با دستمزد خود چه می کند و این دستمزد در چه راهی هزینه می شود.
این موضوع در مواقع بسیاری، محل منازعه زن و شوهرهاست. بسیاری از زنان با توجه به پذیرش کارهای خانه و تحمل دشواری کار بیرون از خانه، حقوق پایان ماه را حق طبیعی خود می>دانند که ترجیح می دهند درباره هزینه کرد آن خودشان تصمیم بگیرند، در حالی که مردان این رویکرد را نمی پسندند. آرش شجاعی، کارمند اداره دارایی و امور اقتصادی که همسرش کارمند یک بانک خصوصی است، نظر متفاوتی دارد و می گوید: وقتی من و همسرم هر دو ساعت۴۵/۶ صبح از خانه خارج می شویم و هر دو ساعت ۱۷ به خانه برمی گردیم و باهم بچه ها را تر و خشک می کنیم، وقتی من خرید می کنم و همسرم غذا می پزد، وقتی به خانه می رسم و آرزوی یک چای داغ و عطر خوش غذا را دارم و باید ساعت ها صبر کنم تا چای و غذا آماده شود، چطور در آخر ماه، من نان آور هستم و خانم باید پولشان را در بانک پس انداز کنند؟
هومن مرادزاده هم کارگر بخش خدمات یک شرکت است که نظر مشابهی دارد و می گوید: »وقتی شما حرف از تساوی و حقوق می زنید مخارج زندگی هم باید نصف شود، من و همسرم باید با کمک هم کار کنیم و اجاره خانه بدهیم و خرج بچه ها را بدهیم، ولی خانمم فکر می کند که من چون مرد هستم، باید دو جا کار کنم، این چه زندگی مشترکی است؟«
از آن طرف برخی زنان هم معتقدند، براساس قوانین فعلی (عرفی و مدنی و شرعی) زنان مالک آن چیزی هستند که با زحمت خود به دست می>آورند و تامین مخارج و معیشت زندگی از وظایف همسران آنهاست. چنین امری باعث شده تا اغلب در فضای خانواده ها شاهد بگومگو بین همسران باشیم.
به هر حال موضوع اشتغال زنان این روزها به پدیده ای چندوجهی تبدیل شده است، در کشورهای پیشرفته حدود ?? درصد از نیروی کار به زنان اختصاص دارد، این میزان هرچند در ایران زیاد نیست، اما کارشناسان اجتماعی و اقتصادی پیش بینی می کنند، با توجه به رشد آمار زنان دانش آموخته و آموزش دیده، نرخ اشتغال و تلاش این زنان برای تصدی پست های بالاتر در موسسات، سازمان ها و سایر محیط های کاری افزایش یابد، در این میان توجه همزمان به کار و اشتغال و فضای خانه از هنرهای زنان محسوب می شود، اما تایید و همدلی همسران و مشارکت ثابت آنان به عنوان پدر یا همسر می تواند نظم تازه ای به خانواده ها ببخشد.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۴:۴۰ ق.ظ