زمینه های جامعه شناختی و روانشناسی محرومیت زدایی

زمینه های جامعه شناختی و روانشناسی محرومیت زدایی

گروه اجتماعی:کارگری مرزی یا کولبری کاری است سخت، زیان آور، بی آینده و خطرناک در مناطق غربی کشور که محروم ترین اقشار جامعه را به سوی خود جلب می کند. به طور کلی کارگر مرزی یا کولبر در مناطق غربی ایران به کسی گفته می شود که برای امرار معاش و رهایی از بیکاری در نقطه صفر مرزی با بستن بار بر پشت خود اقدام به انتقال کالا و عبور دادن آن از مرز می_کند. کارگران مرزی فقط وسیله ای برای انتقال کالا هستند که از روی اجبار و نبود فرصت های شغلی مناسب به این شغل کاذب روی می آورند. آنها علاوه بر تقبل مسئولیت باری که بر دوش می کشند که بیشتر اوقات حتی از محتوای آن نیز آگاهی ندارند، باید کیلومترها راه را تار سیدن به مقصد بپیمایند و با چالش های متعددی از قبیل برخورد نیروهای انتظامی، مین های بر جای مانده از دوران جنگ تحمیلی، وضعیت سخت آب و هوایی منطقه، طغیان رودخانه، بهمن و… دست و پنجه نرم کنند؛ به طوری که هر ساله تعداد زیادی از این افراد در مواجهه با خطرات فوق یا جان خود را از دست می دهند یا دچار نقص عضو می شوند. کار این افراد فقط و فقط جا به جایی محموله های قاچاقچیان مادر و مرفه به دو طرف مرز است. تمرکز اصلی این فعالیت کاذب به مناطقی همچون استان آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه معطوف می شود که با توجه به موقعیت منطقه ای خاص خود و عدم رشد و شکوفایی کافی به خصوص در حوزه اقتصادی، تمایل بیشتری از سوی افراد به فعالیت در چنین عرصه ای نشان داده می شود.
ساختار پدیده کارگر مرزی بسی متفاوت از ساختارهای به وجود آورنده قاچاق است و اصولا ارتباطی به یکدیگر ندارند. ساختار پدیده کارگری مرزی به گونه ای است که عوامل اقتصادی در کنار عوامل روانشناسی و جامعه شناختی قرار می گیرد و در نهایت آن را گسترش می دهد. در اینجا یکسری عوامل به صورتی دست به دست هم می دهند که افراد (کارگران مرزی) از روی ناچاری به این مسیر وارد می شوند و خود عملا شوقی برای آن ندارند. نتایج مطالعات میدانی نگارنده نشان می دهد انگیزه و علاقه ای در میان افراد برای کارگری مرزی وجود ندارد و مشخص است تنها انگیزه کارگری مرزی چیزی جز اجبار و ناچاری برای کسب درآمد نیست. مهم ترین دلایل گسترش کارگری مرزی را می توان در سه عامل فقر، بیکاری و عدم توسعه یافتگی مناطق مرزی جست و جو کرد.فقر به معنای ناتوانی در تامین نیازهای اساسی زندگی است که برحسب زمان و مکان متفاوت بوده و از حداقل نیازها برای زنده ماندن تا متوسط سطح زندگی را در بر می گرد. ابعاد فقر در مناطق غربی کشور آنچنان گسترده است که در موارد بسیاری دانش آموزان و دانشجویان را نیز به سوی کارگری مرزی سوق داده تا بتوانند در تامین معیشت خانواده یا حداقل تامین برخی مایحتاج خود سهیم باشند، کما اینکه در حادثه اخیر سقوط بهمن در دره قره دان بیوران سردشت یکی از جان باختگان دانش آموزی با ۱۸ سال سن بود.
نتایج اولیه یک پژوهش در ارتباط با شدت فقر که هنوز به اتمام نرسیده است، نشان می دهد در شهری مانند سردشت حدود ۵۰ الی ۶۰ درصد جامعه روستایی زیر خط فقر زندگی می کنند.
بی شک بیکاری مهم ترین دلیل گسترش روزافزون کارگری مرزی در مرزهای شمال غرب کشور است. نبود زمینه های مساعد برای اشتغال، نه تنها در مناطق غربی؛ بلکه در شهرهای جنوبی، شرقی و حتی شمال کشور به عنوان یکی از عامل های اصلی ناامنی و رویکرد مرزنشینان به داد و ستد غیرقانونی کالا به شمار می رود. وقتی برنامه ای مناسب برای کارآفرینی وجود نداشته باشد، وقتی حمایتی از صنایع نیست، وقتی برنامه ریزی براساس طبیعت و سرشت منطقه صورت نمی گیرد، بیکاری گسترش یافته و تشدید می شود و مردم مجبور خواهندبود برای گذران زندگی و تامین معیشت خانواده به شغل های کاذب روی بیاورند. درواقع کاهش اشتغال در اقتصاد رسمی، باعث افزایش نرخ اشتغال در اقتصاد غیررسمی می شود و از این رو می توان اذعان داشت بیکاری در اقتصاد رابطه مستقیمی با گسترش کارگری مرزی دارد؛ کما اینکه مشاهده می شود با گسترش نرخ بیکاری به دلیل عدم اشتغالزایی و همچنین تعطیلی کارخانجات موجود در این مناطق و توجه نامناسب به سایر بخش های اقتصادی عملا گسترش کارگری مرزی را شاهد هستیم.
از طرف دیگر زیرساخت های اقتصادی مناسب و امکانات فنی، صنعتی و کشاورزی کافی در مناطق مرزی وجود ندارد و همین موضوع باعث شده بین شاخص های توسعه در این مناطق با مرکز کشور اختلافات فاحشی به وجود بیاید. متاسفانه مناطق مرزی ایران در شمال غرب اعم از آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام جزء توسعه نیافته ترین و محروم ترین مناطق ایران هستند. هر کدام از شاخص های توسعه از جمله درآمد سرانه، سهم در تولید ناخالص ملی، نرخ بیکاری، واحدهای صنعتی فعال و… را که نگاه می کنیم، حکایت از توسعه نیافتگی اقتصادی ساختاری در این مناطق دارد.سه عامل فوق مهم ترین دلایل اشتغال افراد به قاچاق و کارگری مرزی در مناطق غربی کشور است. اگر شغل و درآمد مناسبی وجود داشته باشد، افرادی که فط به منظور تامین نیازهای زیستی و روزانه خود به کارگری مرزی در مناطق مرزی مشغول هستند، طبیعتا هیچ گاه حاضر به انجام کاری نخواهندشد که خود و خانواده های شان از بازگشت سالم آنها به خانه های شان از بازگشت سالم آنها به خانه های شان مطمئن نیستند. واقعا امروز باید به این سوال پاسخ دهیم که چرا در ایران بخشی از مردم برای رفع نیازهای خود، انتخاب دیگری ندارند؟ اگر واقعا می خواهیم حوادث دردناکی که تاکنون برای کارگران مرزی شاهد بودیم که آخرین نمونه آن حادثه ریزش بهمن در منطقه قره دان بیوران شهرستان سردشت بود، تکرار نشود، باید چاره ای اساسی اندیشید. ضروری است که مسئولان برنامه ریز به دو موضوع توجه کنند، نخست ریشه کن کردن ریشه های اقتصادی گسترده تر شدن کولبری و دوم ریشه کن کردن ریشه های جامعه شناختی و روانشناسی کولبری. در بعد ریشه های اقتصادی می توان موارد زیر را مورد توجه قرار داد: ۱- تمرکز بر ایجاد اشتغال و مبارزه با فقر و بیکاری؛
۲- حمایت بیشتر از اقشار آسیب پذیر در مناطق فوق؛
۳- محرومیت زدایی از مناطق فوق با اجرای سیاست های مناسب و تسهیل قوانین سرمایه گذاری بخش خصوصی؛
۴- هدایت مبادلات به سوی کانال های رسمی، چرا که دیگر امکان حذف تجارت در مناطق مرزی وجود ندارد، به گونه ای که کرامت انسانی زیر سوال نرود.
اما برای ریشه کن کردن زمینه های جامعه شناختی و روانشناسی که منجر به گسترش کارگری مرزی و همچنین کاهش شدید سن کارگری مرزی شده اند، آموزش و آگاهی مناسب بهترین راهکار ممکن است که باید مورد توجه قرار گیرد که مسئولیت اصلی آن متوجه مدارس و دانشگاه های موجود در این مناطق است.
آنچه بسیار ناگوار است رواج بیش از پیش کارگری مرزی با وجود همه مخاطراتش است. باید قبول کنیم که اقدامات قهرآمیزانه ای که تاکنون شاهد بوده ایم، نه تنها تاثیری در کاهش کولبری نداشته است؛ بلکه آن را افزایش داده و بغرنج تر نیز کرده است که ثابت می کند این اقدامات راه حل پدیده کولبری نستند. ضروری است است به جای نگاه انتظامی با یک برنامه ریزی منسجم زمینه ای فراهم شود که افراد به سوی این کار سخت و طاقت فرسا سوق داده نشوند. بهتر است که برنامه ریزان و متصدیان امر به حذف ریشه های اصلی این پدیده که همان ساختار به شدت متمرکز اقتصادی و توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات در کشور است، همت گمارند. بهتر است مسئولان امر با قشرهای مختلف این مناطق اعم از کارگران مرزی، سرمایه داران، فعالان مدنی و به خصوص دوستانی که در حوزه فوق و توسعه مناطق مرزی کارهای پژوهشی انجام داده اند، به گفت و گو بنشینند و چاره اندیشی کنند.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۴ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۸:۰۰ ق.ظ

دیدگاه


6 × پنج =