اختصاصي آرازآذربايجان؛

رویکرد سه گانه اقتصاد

رویکرد سه گانه اقتصاد

وحید حاج سعیدی
گروه اقتصادی: فارغ از اینکه بزرگان علم اقتصاد یا همان اقتصاد دانان چه تعاریف و پارامترهایی برای مقولات اقتصادی در ‏نظر گرفته‌اند، اقتصاد در بین عامه مردم ‏دارای تعاریف و تعابیر جداگانه‌ای است. این تعاریف و ویژگی‌های ‏خودساخته در ساختار ذهنی افراد نیز رسوخ پیداکرده‌اند و به بیان فصیح‌تر و ساده‌تر ‏مردم اوضاع اقتصادی ‏جامعه را بر اساس محتویات جیب خود می‌سنجند و تجزیه ‌و تحلیل می‌کنند. ‏
به‌عنوان‌مثال اگر در دنیا کاهش ارزش پول در قبال تولید واقعی را تورم بنامند، عامه مردم تورم را همان ‏گرانی قلمداد می‌کنند! اگر در کشورهای ‏پیشرفته با اعمال سیاست‌های مختلف، زمینه برای ایجاد اشتغال در ‏بخش‌های مختلف تولیدی، صنعتی، خانگی و … فراهم شود، اشتغال از دیدگاه ‏مردم ما استخدام در یک ‏شرکت دولتی یا خصوصی یا همان پشت‌میزنشینی تعریف می‌شود و تا برای فرد حقوق ثابت ماهیانه واریز ‏نشود، اساساً او را ‏فاقد شغل رسمی می‌دانند! ‏
البته این رویکرد تنها مختص عامه مردم نیست و در بدنه دولت نیز چنین تضادها و ناساز نماهایی به‌وفور به ‏چشم می‌خورد و معمولاً آمارهای ‏اقتصادی دولتی‌ها در خصوص عبور از رکود، کاهش نرخ تورم، کاهش ‏میزان نقدینگی و درمجموع بهبود اوضاع معیشتی جامعه با واقعیت‌های موجود ‏در جامعه و آمارهای ارائه‌شده ‏توسط کارشناسان مستقل تفاوت‌های معناداری دارند! این اختلاف ساختاری در سایر لایه‌های مختلف ‏اقتصادی ‏نیز به چشم می‌خورد. به‌عنوان نمونه اگر یک کارگر ساده خیاطی با بی‌احتیاطی در اطو کشیدن، ‏باعث براق شدن کت‌وشلوار مشتری شود، علاوه بر ‏پرداخت غرامت و تاوان این سهل‌انگاری، از کار اخراج ‏شده و یا در معرض اخراج از کار نیز قرار می‌گیرد؛ اما مدیری که به دلیل سهل‌انگاری و سوء تدبیر ‏در اجرای ‏یک پروژه میلیاردی باعث ایجاد خسارات هنگفت و در مواقعی جبران‌ناپذیر به اموال و جان مردم می‌شود، ‏نه‌تنها بازخواست و برکنار نمی‌شود، بلکه در شرایطی با ارتقاء درجه نیز روبرو می‌شود.
دزدی از نگاه مردم ‏برداشتن مال غیر بدون اجازه است که با لحاظ شرایط منجر به قطع دست دزد ‏خواهد شد، درحالی‌که ‏برداشت‌های چند هزارمیلیاردی از بیت‌المال در قالب اختلاس یا وام‌های بی‌بازگشت عمدتاً از مصادیق دزدی ‏محسوب نمی‌شود و تابه‌حال دست هیچ اختلاس کننده‌ای قطع نشده است!‏
ماحصل چنین نگاه و رویکردی سه‌گانه (اقتصاد مردمی، اقتصاد دولتی و اقتصاد واقعی)، در کنار تصمیمات ‏شتاب‌زده و درعین‌حال احساسی، سیاسی و ‏انتخاباتی، نبود انجمن‌های صنفی، بنگاه‌داری دولت به ویژه‌ها ‏بانک و نهادهای بزرگ دولتی، دست‌کاری آمارها یا عدم شفافیت در ارائه آمارهای ‏اقتصادی، جزیره‌ای عمل ‏کردن مجموعه‌های اقتصادی بزرگ کشور، قاچاق گسترده و سیستماتیک کالا و ارز، فرار مالیاتی در حجم ‏گسترده، انحراف از ‏قانون بودجه، حضور برخی افراد خاص در اقتصاد، اختلاس‌های کلان، فقدان نظارت ‏مستمر بر عملکرد مجموعه‌های اقتصادی و … منجر به شکل‌گیری یک اقتصاد شکننده و زیان ده شده است ‏که تبعات آن در همه لایه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … به چشم می‌خورد. به‌بیان‌دیگر این ‏رویکرد ‏باعث شده تا اقتصاد کشور دچار یک آنارشیسم و هرج‌ومرج لحظه‌ای شود تا جایی که یک عده “برای به ‏دست آوردن حداقل درآمد” و عده‌ای ‏برای “خرج کردن ثروت بادآورده ” با چالش‌های اساسی مواجه ‏هستند.
درحالی‌که تعدادی از افراد همین جامعه برای سیر کردن شکم زن و فرزند تا ‏کمر در سطل‌های زباله ‏خم می‌شوند، در برخی خیابان‌های کشور صف‌های طویل برای ثبت‌نام خودروهای چند صدمیلیونی شکل ‏می‌گیرد. با وجود ‏ثبت بیش از چند هزار خانه خالی در کشور، جماعت کثیری از مردم هنوز خانه‌به‌دوش، ‏بنگاه‌های معاملات ملکی را در پی یافتن خانه‌ای متناسب با ‏درآمد شکننده‌شان زیرورو می‌کنند. درحالی‌که ‏میانگین درآمد سالانه یک مکانیک ماهر در تهران به ۵۰۰ الی ۶۰۰ میلیون تومان می‌رسد، میانگین ‏حقوق ‏فرهنگیان در ماه دو میلیون و ۶۰۰ هزار تومان اعلام می‌شود! و مواردی عدیده‌ای ازاین‌دست پرداختن به ‏آن‌ها از حوصله خوانندگان خارج ‏است. ‏
در ضمن به نظر می‌رسد با وجود چنین تنگناها و شرایطی، حل مشکلات اقتصادی با برنامه‌های فانتزی و ‏سلبریتی پسند نظیر ساخت کارتون و کلیپ، ‏توزیع سهام عدالت و یارانه، بالا و پائین کردن نرخ سود بانک‌ها، ‏راه‌اندازی پویش‌های »سلبریتی پسند!« درحالی‌که در سال چندین میلیارد ‏دلار کالا به‌صورت قاچاق یا به ‏زبان ساده‌تر از مبادی غیرقانونی وارد کشور می‌شود، حل نخواهد شد. در واقع توقع بهبود اوضاع اقتصادی در ‏دولت ‏فعلی و حتی دولت‌های آتی در یک بازه زمانی کوتاه توقعی غیرمنطقی است؛ چراکه ساختاری که در ‏طول چند دهه دچار اختلال و نابسامانی شده ‏است، یک‌شبه اصلاح نخواهد شد و نیاز به زمانی طولانی‌تر ‏ازآنچه تصور می‌کنیم، دارد. شاید روزی اراده‌ای عملی و علمی برای حل مشکلات ‏اقتصادی مردم در ‏دولت‌مردان دیده شود و با برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت، حذف مدیران ناکارآمد و تعارفی ‏از بدنه اقتصاد، ‏مبارزه جدی با فساد اقتصادی و قاچاق کالا، آموزش مبانی اقتصاد در مدارس و در اصلی‌ترین ‏گام قطعید غارتگران بیت‌المال و دشمنان اصلی مردم و ‏نظام که مقام معظم رهبری نیز همواره در مبارزه با ‏آن‌ها تأکید داشته است، زمینه برای بهبود اقتصادی و معیشتی مردم فراهم شود. ‏دراین‌بین نبود دانش اقتصادی در بین آحاد جامعه هم به یکی از دلایل نابسامانی اقتصادی فعلی تبدیل شده ‏است. چراکه قاطبه مردم در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی با مشکلات عدیده روبرو هستند و بی‌اطلاعی از ‏مفاهیم و رویکردهای اقتصادی باعث می‌شود ناخواسته در بروز یا تشدید برخی تبعات ‏اقتصادی سهیم شوند. ‏با داشتن چنین رویکردی با گران شدن یک کالا حمله به‌سوی مغازه‌ها و فروشگاه‌ها آغاز می‌شود و خریدی ‏معادل مصرف یک ‏سال ولو بیشتر نشان از نبود سواد اقتصادی یا عدم توان در تصمیم‌گیری صحیح در ‏اقتصاد خانوار است. در کشور ژاپن با گران شدن شکر افرادی که از ‏قبل شکر خریداری کرده بودند، شکر ‏مازاد را به فروشگاه‌ها برگرداندند و نرخ شکر در بازار از قیمت قبلی نیز کمتر شد.
در واقع با آگاهی از قانون ‏عرضه ‏و تقاضا مردم به‌صورت خودجوش معضل گرانی یا کمبود شکر را مدیریت نمودند. ناگفته نماند توسعه ‏چنین فرهنگی در جامعه نیازمند آموزش و صرف ‏هزینه و زمان است و شاید وقت آن فرارسیده باشد که در ‏کتب درسی بخشی از فرهنگ اقتصادی و مقولات مربوط به آن گنجانده شود. ‏
در چنین شرایطی انجام جراحی‌های اقتصادی و تلاش در جهت سروسامان دادن به مقوله اقتصاد بر اساس ‏شرایط اقتصاد جهانی یا علم حقیقی اقتصاد ‏میسر نخواهد بود. چراکه اساساً انجام هر فعالیت اقتصادی نوین و ‏ایجاد رونق در اقتصاد، به‌ویژه در بحث ایجاد اشتغال الزاماً با برخی تبعات و سطحی از ‏تورم همراه است و ‏این اصل پذیرفته‌شده در اقتصاد به «منحنی فیلیپس» مشهور است‎.‎‏
این منحنی نشان‌دهنده ارتباط مستقیم ‏ایجاد اشتغال با افزایش ‏تورم است. بر همین اساس دولتمردان که خود غالباً تحت تأثیر فشارها یا تبعات ناشی ‏از تحولات اقتصادی قرار نمی‌گیرند در تلاش‌اند تا با اجرای برنامه‌های اقتصادی، منشأ تحول شوند و از ‏سوی دیگر قاطبه جامعه که تاب کمترین فشار اقتصادی را ندارند، به همان وضع موجود راضی هستند و ‏هیچ ‏طرح جدیدی را برنمی‌تابند. ‏
در واقع تفاوت در نوع نگاه مردم و دولت به مقوله اقتصاد و کاهش چشمگیر میزان تحمل‌پذیری مردم در ‏برابر فشارهای اقتصادی، باعث شده تا انجام ‏تغییرات اساسی اقتصادی پایدار در کشور به‌کندی صورت پذیرد ‏یا حتی انجام این تغییرات به آینده‌ای نامعلوم موکول شود. ‏
در این شرایط دولت‌ها با اجرای طرح‌های موقتی نظیر توزیع یارانه، سهام عدالت و سبد کالا، کاهش دستوری ‏نرخ برخی اقلام نظیر ارز، صدور بخشنامه‌های متعدد اقتصادی، مسدود کردن برخی حساب‌ها، اعطای وام به ‏بیکاران، راه‌اندازی بنگاه‌های زودبازده و یا حتی استفاده از نیروی انتظامی برای ‏برقراری نظم و انضباط ‏اقتصادی در جامعه تلاش می‌کنند که تأثیر چنین رویکردی قطعاً موضعی و موقتی خواهد بود و ممکن است ‏در آینده منجر به ‏تشدید وخامت اوضاع و به هدر دادن سرمایه‌های ملی نیز شود. ادامه این سیکل معیوب و ‏تجویز مسکن‌های موقتی و احساسی و به زبان ساده‌تر اداره ‏دستوری اقتصاد، روزبه‌روز کلاف سردرگم ‏اقتصاد را پیچیده‌تر و باز نشدنی‌تر می‌کند. افزایش شکاف طبقاتی ایجادشده، بالا رفتن خط فقر، روند ‏صعودی ‏شاخص فلاکت ناشی از بیکاری، کاهش ارزش پول ملی در سال‌های اخیر و …، حجت گفتار فوق است. ‏
بااین‌وجود مقصر خواندن دولت در به وجود آمدن شرایط اقتصادی کنونی کمی دور از انصاف است و عوامل ‏متعددی در به وجود آمدن چنین شرایطی ‏دخیل هستند. ولی باید بپذیریم اندک وعده‌های دولت فعلی نیز در ‏مقولات اقتصادی به دلایل مختلف سیاسی و غیرسیاسی تاکنون محقق نشده است. ‏وعده‌هایی نظیر ‏تک‌نرخی کردن ارز، واگذاری شرکت‌های دولتی و آزاد شدن دولت از نقش بنگاه‌دار، جلوگیری از قاچاق کالا، ‏مقابله با فرار مالیاتی کلان ‏افراد، بنگاه‌ها و نهادها، هدفمندسازی یارانه‌های غیرهدفمند و حذف یارانه ‏ثروتمندان، واقعی کردن بهای سوخت و نهایتاً ایجاد رونق اقتصادی از وعده‌های این دولت بوده که به نظر ‏رسیدن به آن‌ها دشوارتر نیز شده است.
هرچند بخشی از این دشواری‌ها ممکن است ریشه در تصمیمات ‏دولت‌های ‏گذشته، توطئه‌چینی مخالفان دولت در لایه‌های مختلف، یا حتی شرایط لامحاله اقتصادی و ‏سیاسی داخلی و بین‌المللی داشته باشد، ولی ضعف عملکرد ‏و برنامه‌ریزی دولت نیز در تشدید بحران شرایط ‏پیش رو بی‌تأثیر نبوده و نیست. تا جایی همین هفته از جانب رئیس اتاق بازرگانی ایران اعلام شد ‏‏»۷۰‌درصد ‏اقتصاد در اختیار کسانی است که جز ضرر چیزی برای اقتصاد نداشته‌اند!«‏
arazazarbaijan.aghtesadi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۹ ق.ظ

دیدگاه


− سه = 2