روزگار طلایی عشاق کتاب‌ سپری شده است

روزگار طلایی عشاق کتاب‌ سپری شده است

مولود پاکروان
گروه فرهنگی: به نظر می‌رسد مانند مطبوعات سینما، تئاتر و بسیاری دیگر از نوآوری‌ها که دورانی طلایی داشتند و حالا در برابر زرق و برق دنیای مجازی از جلوه افتاده‌اند، روزگار طلایی کتاب و عشاق کتاب‌خوانی هم سپری شده است.
»عادت کردن به مطالعه، همچون ساختن پناهگاهی است که بتوانید از ناملایمات زندگی به سوی آن بگریزید.«
»سامرست موآم«، نویسنده شهیر فرانسوی اگر در قید حیات بود درمی‌یافت که این روزها مردم برای گریز از مصائب زندگی پناهگاه‌های دیگری پیدا کرده‌اند، آنقدر که دیگر به کتاب پناه نمی‌برند. به نظر می‌رسد مانند مطبوعات، سینما، تئاتر و بسیاری دیگر از نوآوری‌ها که دورانی طلایی داشتند و حالا در برابر زرق و برق دنیای مجازی از جلوه افتاده‌اند، روزگار طلایی کتاب و عشاق کتاب‌خوانی هم سپری شده است.
مردمی که برای پیدا کردن کتاب مورد علاقه خود، کتابخانه‌ها را زیر و رو می‌کردند، ساعت‌ها فارغ از دنیا در کتاب‌فروشی‌ها می‌چرخیدند و با ورق ورق کتاب‌ها گفت‌وگویی عاشقانه داشتند حالا جای خود را به آدم‌های بی‌حوصله‌ای داده‌اند که در بهترین حالت به نسخه صوتی یک کتاب بسنده می‌کنند یا عضو یک کانال می‌شوند تا روزانه برایشان چند پاراگرافی از آثار نویسندگان مشهور دنیا را به اشتراک بگذارد. همه در توهم خواندن غرق‌اند اما کسی به راستی نمی‌خواند. اهالی مطبوعات از روزنامه‌نخوانی مردم شاکی‌اند و اهالی نشر از بازار کساد کتاب و کتاب‌فروشی. از نسلی که برای خریدن کیهان بچه‌ها از صبح خروسخوان سه‌شنبه، مقابل کیوسک‌های مطبوعاتی صف می‌کشید، یا آنها که کتاب‌های مذهبی و فلسفی پیش از انقلاب را چون جان عزیز می‌داشتند و از ترس، زیر خاک باغچه پنهان می‌کردند، آنها که خط به خط کتاب‌های نویسندگان شهیر دنیا را از بر بودند و با یادآوری‌اش روحشان صیقل پیدا می‌کرد، اندکی بیش باقی نمانده‌اند. نسل بی‌حوصله امروز، پرسه در خلسه شبکه‌های اجتماعی را به در دست گرفتن یک کتاب کاغذی و مغازله با کلمات مکتوبش ترجیح می‌دهد. دوران طلایی »شبکه‌خوانی« است!
چرا نمی‌خوانیم؟
همه برای کتاب نخواندن عذر و بهانه‌های زیادی دارند. برخی می‌گویند فرصت نداریم. اما اگر چند ساعتی در روز زندگی‌شان را رصد کنید درمی‌یابید که برای هر کار بی‌قدر و ارزشی وقت می‌گذارند به جز کتاب خواندن؛ از پرسه زدن در شبکه‌های اجتماعی بگیرید تا لم دادن مقابل تلویزیون و مشاهده بی‌هدف برنامه‌های تلویزیونی. بچه‌ها از حجم زیاد تکالیف مدرسه شاکی‌اند که فرصتی برای مطالعه باقی نمی‌گذارد.
تردیدی نیست که دانش‌آموزان در محاصره کتاب‌های درسی و کمک‌درسی و تست‌زنی موسسات خاص! گرفتار شده‌اند اما حتی در فشرده‌ترین شرایط، برای چرخیدن در وب و بازی‌های کامپیوتری وقت پیدا می‌کنند. گروهی می‌گویند دیگر کتاب‌ها برایشان جذابیتی ندارد. وقتی مالتی‌مدیا می‌تواند در کوتاه‌ترین زمان، بیشترین پیام و محتوا را منتقل کند، صفحات سیاه و سپید کتاب، جذابیت خود را از دست می‌دهد. اما آیا کارکرد مالتی‌مدیا یا تصاویر جذاب اینترنتی همانند کتاب است؟ سبک زندگی هم تغییر کرده. در روزگاری نه‌چندان دور خانه‌ها پر بود از کتاب و مجله و روزنامه و تنها رسانه رقیب کتاب تلویزیون بود که آن هم از نیمه‌شب برفکی می‌شد. حالا شبکه‌های ماهواره‌ای تا خود صبح سریال‌های رنگ و لعاب‌دار پخش می‌کنند و شبکه‌های اجتماعی برای ربودن وقت و فکر و توان افراد با هم مشغول رقابت‌اند.
مردم در همین شبکه‌ها، تصاویری از کتاب‌های ویترینی می‌بینند که می‌توانند مطابق میل و سلیقه، همخوان با رنگ مبلمان منزلشان خریداری کنند و برای دکور، در کتابخانه بچینند. قیمت این فرهنگ‌های دکوری، بی‌تردید بسیار ارزان‌تر از کلیدر پنج‌جلدی محمود دولت‌آبادی است!
نه مشوقی؛ نه الگویی
بسیاری می‌گویند بچه‌ها کتاب نمی‌خوانند چون ابزارهای الکترونیک آنها را از کتاب و کتاب‌خوانی دور کرده است. آموزگاران شاکی‌اند که کسی برای شرکت در مسابقات کتاب‌خوانی اشتیاقی ندارد. استادان دانشگاه هم معترض‌اند که دانشجویان به جای مطالعه کتاب ترجیح می‌دهند به یک جزوه لاغر و بی‌محتوا اکتفا کنند. تکنولوژی‌گریزها معتقدند ما نسلی را پرورش داده‌ایم که قدر »ادبیات« را نمی‌داند.
اما سوال همچنان باقی است: مردمی که همواره در حال خواندن هستند، چرا کتاب نمی‌خوانند؟ این سوال فقط خطاب به نوجوانان نیست. بزرگ‌ترها هم کتاب نمی‌خوانند. حتی تکنولوژی‌گریزها که میانه‌ای با فضای مجازی ندارند هم کتاب نمی‌خوانند. پس مشکل از بچه‌ها نیست. مشکل از فرهنگ غالبی است که به آنها می‌گوید برای موفقیت باید به محفوظات کتاب‌های درسی متکی باشید و در بهترین حالت اطلاعات مورد نیازتان را در بانک داده‌های آنلاین جست‌وجو کنید. این در حالی است که مطالعات متعدد ثابت کرده است بچه‌هایی که کتاب‌های غیردرسی می‌خوانند موفق‌ترند.پژوهشگران می‌گویند خواندن کتاب مهارتی است که در سال‌های اولیه تحصیل کودکان باید به آنان آموخته شود و در طول زمان ادامه یابد. این مهم اما اغلب در نظام‌های آموزشی نادیده گرفته می‌شود. به علاوه در بسیاری از محیط‌های سنتی از جمله روستاها، مطالعه یک عادت معمول در زندگی روزمره نیست و تعداد اندکی از افراد می‌دانند که کتاب خواندن می‌تواند زندگی آنها را بهتر کند. به نبود مشوق‌های لازم در نظام آموزشی، وابستگی دانش‌آموزان به کتاب‌های درسی و نبود الگوهای اجتماعی، کتاب نخواندن والدین را هم اضافه کنید.تعداد کمی از والدین مطالعه می‌کنند و متقابلاً از راه‌های ایجاد انگیزه در فرزندانشان برای مطالعه آگاهند. آنها نه الگوهای مطلوبی هستند و نه می‌توانند مشوق‌های خوبی باشند. حاضرند به بچه‌های خود، گوشی موبایل و بازی کامپیوتری هدیه بدهند تا آنان را سرگرم کنند، اما نه برایشان کتاب می‌خرند و نه برای کتاب خواندن در کنار فرزندان خود وقت می‌گذارند. مطالعات بسیاری بر این اصل اتفاق نظر دارند: »والدین و نظام آموزشی می‌توانند الگو و مشوق کتاب خواندن باشند.« این مطالعات به ویژه، از رابطه‌ای قوی بین رفتارهای والدین و میزان مطالعه کودکان خبر می‌دهند. خرید کتاب همراه بچه‌ها نگهداری کتاب در کتابخانه‌های منزل، مطالعه در مقابل بچه‌ها، و خواندن کتاب همراه با آنها، همگی رفتارهایی هستند که می‌توانند عادت به کتاب‌خوانی را در بچه‌ها تقویت کنند. در نقطه مقابل به نظر می‌رسد والدین امروز جامعه ما، به الگوی کتاب‌نخوانی تبدیل شده‌اند!
»هیچ دوستی بهتر از کتاب نیست.« این جمله که روزگاری شعار طلایی عاشقان کتاب بود می‌رود که به تاریخ بپیوندد مگر آنکه برای حال بد بازار نشر و روزگار راکد اهالی قلم و اندیشه، چاره‌ای اندیشیده شود. به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا ، یادمان باشد کتاب، بهترین راه آموزش ذهن است اما، کتاب خواندن را هم باید آموزش داد. این اصلی است که به فراموشی سپرده شده، وگرنه گرانی کتاب و نداشتن وقت و غلبه دنیای دیجیتال، همگی بهانه است!
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۹:۵۳ ق.ظ

دیدگاه


× یک = 2