روزگار تلخ سانسور مطبوعات در دوران استبداد
گروه تاریخی : روز ۱۲ اسفند ۱۲۹۹ نه روز پس از کودتای رضاخان ، دولت سیدضیاءالدین طباطبایی به روزنامه »ایران« اجازه انتشار داد.
روزنامه ایران تنها روزنامه ای بود که پس از کودتای رضاخان اجازه فعالیت یافت. فرمان تعطیل شدن همه مطبوعات در فردای کودتای رضاخان به موجب ماده چهارم اعلامیه وی موسوم به »حکم می کنم« منتشر شد.
در این ماده از فرمان ۹ ماده ای که امضای »رئیس دیویزیون قزاق ، اعلی حضرت اقدس شهریاری و فرمانده کل قوا ، رضا« را در پای خود داشت، تاکید شده بود که »تمام روزنامه جات اوراق مطبوعه، تا موقع تشکیل دولت به کلی موقوف و بر حسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد، باید منتشر شوند « با این حال روزنامه ایران به مدیریت »زین العابدین تجدد« تنها روزنامهای بود که اجازه انتشار یافت.
با کودتای رضاخان فصل تازهای از دوران سیاه سکوت آغاز شد که تا شهریور ۱۳۲۰ ادامه یافت. در این دوره، سایه ارعاب و وحشت رضاخانی نه تنها بر دستگاه سیاسی ـ نظامی که در حوزهی اندیشه نیز سنگینی میکرد.
زمانی که رضاخان در تلاش بود تا ضمن سلطه و کنترل کامل بر فرهنگ و سنن جامعه آن را به گونهای دلخواه شکل دهد، با بسط مبانی تئوریک و قلمرو علمی مدرنیته، ایمان و معنویت مردم را به چالشی نابرابر فراخواند.
این سلسله اقدامات، از کشف حجاب تا مجالس خطابه و عزاداری را در بر میگرفت. به علاوه، از آن جا که در پی واکنشهای مطبوعات قدرت این نهاد برای رضاخان معلوم شده بود کوشید تا این رسانه را به عنوان ابزار تبلیغ و تحکیم دولت استبدادی درآورد.
*دوره وزارت جنگ
آن گاه که در شب ۲۰ فوریه ۱۹۲۱ (۱۲۹۹ شمسی) کودتای سوم اسفند صورت گرفت ایران و به تبع آن مطبوعات، وارد عهد جدیدی گردیدند.
در این برهه سیدضیاء عضو مؤثر سیاسی کودتا ـ که تا سالهای قبل، برای آزادی مطبوعات مبارزه میکرد! ـ به مدد این پیشآمد، به نخستوزیری رسید.
نخستین برخورد میان رضاخان و مطبوعاتیان در اولین سالگرد کودتای ۱۲۹۹، هنگامی رخ داد که شماری از روزنامهها به انتقاد از کودتا و دستاندرکاران آن پرداختند و جویای مسبب اصلی کودتا شدند. ۳ این موضعگیری مطبوعات شدیداً وزیر جنگ را برآشفت تا آن جا که در سوم اسفند ۱۳۰۰ اعلامیهای منتشر کرد و خود را مسبب اصلی کودتا خواند و صریحاً به روزنامهنگاران هشدار داد که چنانچه روزنامهای مطلبی را در این زمینه منتشر کند، مدیر و نویسندهی آن را مجازات خواهد کرد.
در پی انتشار این اعلامیه، مطالبی در مطبوعات کشور از جمله روزنامه نجات ایران در رد اولتیماتوم نگاشته شد، و همین کار باعث شد که بار دیگر ، سردار سپه در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۰۰ ابلاغیه شدیداللحنی صادر نماید و در آن تهدید کند که بعدها قلم مخالفین را میشکنم و زبان میبرم. ۴ هر چند پس از این اقدام، حکومت نظامی عرصه را بر اهل قلم تنگ و تاریک ساخت؛ با وجود این، گروهی از روزنامهنگاران بیباک، نه تنها خاموش ننشستند بلکه اقدامات سرکوبگرایانهی سردار سپه را مورد اعتراض قرار دادند. اما از آنجایی که آنها فاقد هرگونه امنیت جانی بودند، به ناچار به همراه عده دیگری از آزادیخواهان و منتقدین سردار سپه، در سفارت روس متحصن شده، علیه وی شروع به فعالیت نمودند.
این تحصن اگر چه به بار ننشست، لیکن رضاخان را نسبت به تأثیر و نفوذ مطبوعات هوشیار کرد. از آن به بعد او کوشید به نحوی از انحاء ـ خصوصاً با توسل به تهدید و تطمیع تعدادی از مدیران ـ جراید را به سوی خود جلب نموده، آنگاه به مدد آنها به قبضه قدرت بپردازد.
از جمله وقایعی که حساسیت رضاخان را نسبت به مطبوعات نشان می دهد، واکنش وی به مندرجات روزنامه «حقیقت» درباره اختلاسهای سردار اعتماد، رئیس قورخانه و انتقاد و اعتراض به سوءاستفاده افسران از موقعیت خود میباشد.
با توجه به این اعتراض و انتقاد، رضاخان از رئیس الوزرا خواست تا روزنامه مزبور را توقیف کند. او به مشیرالدوله (رئیسالوزرا) پیغام داد که یا روزنامه حقیقت را توقیف کنید یا میسپارم که دیگر به دربار راهتان ندهند. مشیرالدوله هم که بجز کنارهگیری راهی در مقابل خود نمیدید، استعفا داد. سردار سپه، پس از استعفا، با مانورهای متقلبانه وانمود کرد که وجود او برای اثبات و امنیت کشور لازم و ضروری است. با توجه به این اقدامات، محمدحسن میرزا ولیعهد و قوام السلطنه از رضاخان خواستند که در مجلس حاضر شود و متعهد گردد که بعد از این، مطابق قانون اساسی رفتار نماید. به این ترتیب، برای نخستین بار سردار سپه در مجلس حاضر شد و ضمن نطقی به خواستههای نمایندگان تن در داد.
این شکست رضاخان ـکه وی آن را از تحریکات قوام میدانست ـ منجر به تحولاتی در سیاستهای وی گردید که از آن جمله کنار آمدن با فراکسیون سوسیالیست مجلس به رهبری سلیمانمیرزا اسکندری بود.
در پی این اتحاد، روزنامههای وابسته به سوسیالیستها و سردار سپه، قوام را مورد حمله قرار دادند. قوام نیز بار دیگر به تصویب طرح قانون هیئت منصفه مطبوعات در مجلس پای فشرد، لیکن مجلس در این باره اقدام قابل توجهی انجام نداد. بدین مناسبت،جمعی از روحانیون در برابر مطبوعات هتاک و وابسته به سردار سپه مواضعی را اتخاذ نمودند که در نتیجه، دکانها بسته شد و عدهای از روحانیون در مسجد جامع اجتماع کردند.
*دوره نخستوزیری
رضاخان در دوره نخستوزیری نیز همچون گذشته از مطبوعات استفادهی ابزاری مینمود. او به واقع دریافته بود که روزنامه مهمترین وسیلهای است که میتواند موجبات شکست یا پیروزیش را فراهم سازد. از این رو، به انحای مختلف میکوشید تا تمامی جراید را با خود همصدا سازد. او طبق عادت همیشگی از طریق مطبوعات فرمایشی و وابسته به خود، موج گستردهای از تبلیغات جهتدار را علیه احمدشاه آغاز کرد و وانمود ساخت که مردم خواهان جمهوری هستند، اما هوشیاری مدرس، بار دیگر خواب را از چشم رضاخان ربود. مدرس با بسیج اقلیت در داخل مجلس و مردم و روحانیون در خارج، شروع به مقابله با جریان جمهوری رضاخانی کرد. این مخالفت باعث شد تا جراید همچون گذشته به دو دسته تقسیم شدند: یک گروه آنها که از ترس زور، طرفدار سردار سپه و جمهوری قلابی او بودند، و دسته دیگر با اقلیت مجلس و مرحوم مدرس در مبارزه علیه جمهوری، متفق بودند.
یکی از جراید مخالف جمهوری سردار سپه، روزنامهی فکاهی »قرن بیستم« به مدیریت میرزادهی عشقی بود، که او نیز سرانجام، پس از سانسور شمارههایی از این روزنامه، به دستور رضاخان ترور شد.
*دوره سلطنت
با آغاز سلطنت رضاشاه در سال ۱۳۰۴ (ه. ش) حلقهی نهایی سانسور مطبوعات کاملل شد و استبداد قبل از مشروطه، به نوعی شدیدتر، در جامعه حکمفرما شد. در آن هنگام هیچ روزنامهای جرأت نداشت علیه حکومت کوچکترین انتقادی داشته باشد؛ به طوری که میتوان گفت، حتی به کار بردن واژه کارگر در مطبوعات جرم تلقی میشد؛ چه آن که به تعبیر حاکمیت، کارگر وسیله تبلیغ کمونیسم بود. بنابراین،تنها روزنامههایی چاپ و منتشر میشدند که توجیهگر نیات و اهداف حکومت بودند.
در این مقطع، هر چند اثری از مطبوعات مخالف یافت نمیشد، لیکن حساسیت رضاشاه نیز نسبت به مندرجات و مطالب روزنامهها فزونی یافت و پایههای قدرتش محکم شد. به همین منظور نیز وظیفه نظارت بر امور مطبوعاتی به شهربانی واگذار گردید. البته، باید اذعان نمود که تا قبل از این اقدام، سانسور مطبوعات به عهدهی مدیران و سردبیران بود. آنها با سپردن تعهدنامه خود این کار را به عهده داشتند. اما پس از مدتی شهربانی خود رأساً کار سانسور را بر عهده گرفت و کلیه مدیران جراید مجبور شدند، برای درج هرگونه مطلبی در آغاز اجازه بازرسی مطبوعات را کسب نمایند.
در این دوره بسیاری از جراید به دلیل چاپ شعر و یا حدیثی که احیاناً از آن معنای مخالفی برداشت میشد، تعطیل شدند. به همین دلیل کمتر روزنامهای را میتوان سراغ گرفت که در این دوره حداقل یک بار توقیف نشده باشد، به علاوه همین شرایط در خصوص مطبوعات خارج از کشور که مضامین آنها به امور ایران مرتبط میشد نیز صادق است.
رضاخان از طریق نمایندگان سیاسی ایران در کشورهای خارجی، دامنه سانسور مطبوعات را گسترش داده بود. چنانچه مطلبی بر خلاف میل و منافع حکومت در یکی از روزنامههای خارجی به چشم میخورد، حکومت ایران، در جهت تکذیب و یا تقاضای توقیف و محاکمه مدیر روزنامه، و یا حتی قطع روابط اقدام مینمود. به طوری که به دلیل مندرجات مجله فکاهی »اکسلسیور« فرانسه، رابطه ا یران را با آن کشور قطع نمود. به هر روی، تنها مطبوعاتی ماندند که در جهت ثبات و تحکیم پایههای استبداد رضاخانی حرکت میکردند. پس از سلطه کامل سانسور و سایه سنگین سکوت در عرصه مطبوعات داخلی و خارجی مربوط به اوضاع ایران و نیز سرکوب ایلات و عشایر، همچنین حذف رجال قدرتمند و ذینفوذ کشور، گام بعدی استبداد در پیشبرد پروژه تکمیل دیکتاتوری برداشته شد.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از فارس،حذف مذهب و روحانیت،هدف اصلی این اقدام بود. زیرا او خوب میدانست دو مقوله مذهب و روحانیت، از اصلیترین موانع بازدارندهای است که بر سر راه او قرار دارند.
لذا در کنار اقدامات عملی چون بر کنار داشتن روحانیون از اداره امور مردم، از طریق ایجاد محدودیت در برگزاری مراسم مذهبی، کوشید با بهرهگیری از روشنفکران غربزده و از طریق ترویج و نشر مظاهر پوستهای تمدن غرب در قالب ادبیات، مطالب درسی، و یا از طریق ترویج لباس و مد غربی، به تدریج سنتهای فکری و رفتاری جامعه ایران را که براساس مذهب شکل گرفته بود، متحول سازد؛ زیرا انتظار داشت با رنگ باختن و سست شدن اعتقادات مذهبی جامعه، از نفوذ و قدرت حاملان و مروجین مذهب نیز در جامعه کاسته شود. ۱۵ پس از این رهگذر، از مطبوعات به عنوان ابزار تبلیغاتی برای نیل به اهداف، مدد گرفته شد. این دوره که شروع رواج برخی مجلات سبک و سرگرم کننده نیز بود، تا شهریور ۱۳۲۰ به طول انجامید و بار دیگر با سقوط استبداد، مطبوعات ایران توانستند تا مدتی در فضای نسبتاً آزادتری انتشار یابند.
EMAIL.agazadeh1@gmail.com
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۶ ساعت ۶:۴۶ ق.ظ