رای گرفتن از مردم در انتخابات آینده دشوار خواهد بود

رای گرفتن از مردم در انتخابات آینده دشوار خواهد بود

حمید شجاعی
گروه سیاسی: ماجرای استعفای محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و به نوعی رفت و برگشت وی و واکنش‌های مختلف داخلی و خارجی به این مساله طی چند روز گذشته در صدر اخبار رسانه‌های داخلی و خارجی بود و همه تحولات دیگر را تحت‌الشعاع قرار داد، اما این مساله موجب نشد تا مردم از مشکلات خویش در حوزه اقتصادی و معیشتی غافل شوند و همچنان اعتراضاتی نسبت به تنگناهای اقتصادی موجود در جامعه وجود دارد.
در این راستا بسیاری معتقدند که اساس کار که براساس آن نارضایتی پیشامد می‌کند یا استعفایی صورت می‌پذیرد به موازی‌کاری در حوزه‌های مختلف باز می‌گردد. شاید عامه مردم تصور می‌کنند که تمام مقدرات اقتصادی کشور در اختیار دولت است، اما آنهایی که حتی مقدار کمی اطلاعات داشته باشند می‌دانند که دولت در بهترین حالت ۴۰ یا ۵۰ درصد اختیارات دارد و ۵۰ درصد بقیه در اختیار نهادهای موازی با دولت است که بعضا همسویی با رویکردهای دولت ندارند و از این جهت است که تحرکات آنها نیز به نام دولت تمام شده و همه مشکلات را از چشم دولت می‌بینند.
اگر متن استعفای دکتر ظریف را مرور کنیم می‌بینیم وی نیز از قرار نگرفتن وزارت امور خارجه در جایگاه قانونی و برخی موازی‌کاری‌ها در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی گلایه دارد و رئیس‌جمهور برای خروج از فشار افکار عمومی و حل و فصل این مسائل یا باید به طور شفاف با مردم سخن بگوید که تا چه حد اختیارات دارد و مطالبه از دولت باید چقدر باشد یا با نهادها به گفت‌وگو بنشیند و مسائل را حل و فصل کند تا دیگر شاهد چنین مسائلی نباشیم.
جریان دلواپس از سال ۹۲ که شکست غیر منتظره‌ای در انتخابات ریاست جمهوری خورد، تمام‌قد مقابل برجام ایستاد و تصویب آن شکست دومی برای این جریان بود، اما اوج این شکست انتخابات ۹۶ بود که به عبارتی یک رفراندوم برای نه به این جریان محسوب می‌شد. از این جهت با شروع به کار دولت جدید آنها شروع به کلنجار رفتن با وزرا و کشاندن آنها به مجلس مبادرت کردند.
باید پذیرفت که متاسفانه آقای روحانی و نزدیکانش برخی اوقات عملا در زمین همین جریان دلواپس بازی کردند که بارزترین نمونه آن استعفای آقای قاضی‌زاده هاشمی بود. چرا که پذیرش استعفای وی در این شرایط از لحاظ سیاسی منطقی نبود و حتما باید با تفاهم مشکلات وزیر بهداشت سابق را به گونه‌ای کمتر یا حل می‌کردند. از این موضوع که بگذریم نقطه درخشان و پر رنگ دلواپسان با دولت قصه آقای ظریف بود که می‌توان ۲ احتمال داد.
نخست اینکه واقعا رئیس‌جمهور آقای ظریف را از سفر رئیس‌جمهور سوریه بی‌اطلاع کرده یا پشت صحنه‌های جریان دلواپس بدون هماهنگی وزیر امور خارجه تدارک این سفر را دیده و پیش‌بینی می‌کردند که این اتفاق آقای ظریف را وادار به استعفا خواهد کرد و نیز می‌توانند آقای روحانی را برای پذیرش این استعفا متقاعد کنند.
البته دلواپسان نکته‌ای را در پشت این ماجرای اخیر جریان استعفای آقای ظریف نخواندند و اینکه هر کنشگری که به مناسبات کشور اشراف داشته باشد، خواهد دانست که حتی اگر آقای روحانی بخواهد استعفای وزیر امور خارجه را بپذیرد مقام معظم رهبری به این استعفا رضایت نخواهد داد. لذا به نظر من دلواپسان این نکته مهم را فراموش کردند چون در این شرایط حساس به رغم همه موانع پیش رو تنها کسی که بتواند کارها را پیش ببرد خود آقای ظریف است.
البته دلواپسان می‌خواستند سیاست خارجی را با دخالت‌ها هماهنگ کرده و خیالشان از وزارت خارجه آسوده شود، همچنان که وقتی آقای ظریف به وزارت امور خارجه رسید زمانی که درصدد بود آقای امیر عبداللهیان معاون عربی و آفریقایی خود را تغییر دهد، جریان مخالف آن را به آقای ظریف تحمیل کرد و وی نیز قریب به ۳ سال با آقای امیر عبداللهیان سر کرد. لذا این جریان مایل بود که وزارت امور خارجه دست کسی از این جنس افراد قرار گیرد و در واقع زیر اشراف دولت نباشد.
نکته مهم دیگر اینکه موقعیت اجتماعی و مدنی آقای ظریف تحلیل رفته بود، اما این اتفاق وی را دوباره به اوج رساند و طبیعتا می‌تواند آینده او را نیز در عرصه ملی و بین‌المللی تقویت کند. آقای زنگنه نیز از همین جنس است. ادامه حضور وزرای اصلاح‌طلب و تجربه پس داده آقای روحانی در دولت برای دلواپسان پر هزینه خواهد بود. مخصوصا آنهایی که درصدد بوده‌اند در شرایط تحریم امثال آقای بابک زنجانی تولید و تکثیر شوند.
همین الان نیز آقای روحانی و ظریف می‌توانند بنشینند با نهادهای بالادستی گفت‌وگو کنند و هماهنگی در دستگاه دیپلماسی را حل کنند. دولت و مجموعه حکومت مشکلاتی دارد که گره آن در منطقه و نظام بین‌الملل است و تا زمانی که وزارت خارجه با دست باز و اختیارات کامل اینها را حل نکند مشکلات اقتصادی، معیشتی و داخل کشور حل نخواهد شد. جریان دلواپس یا این مفهوم را نمی‌داند یا به روی خود نمی‌آورد که تا مسائل بین‌المللی را حل نکنیم نمی‌توان مشکلات داخلی و اقتصادی را حل کرد. البته تجربه نشان داده که دلواپسان در سایه تحریم و بهم‌ریختگی اوضاع بهتر می‌توانند منافع اقتصادی خود را تضمین کنند.
این رویکرد دلواپسان دقیقا مصداق «چون قافیه تنگ آید» است. حمایت اصلاح‌طلبان از آقای ظریف به هیچ وجه به معنای حمایت از استعفای دولت نیست. بلکه آقای ظریف در بزنگاهی استعفا داد که برای اصلاح‌طلبان اساسا گفتمان اصلاح‌طلبی در حوزه مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی بسیار فرصت طلایی بود. دلواپسان نباید از یاد ببرند این اصلاح‌طلبان بودند که این دولت را در سال‌های ۹۲ و ۹۶ روی کار آوردند و لذا با تمام انتقادات به عملکرد رئیس‌جمهور و دولت در برخی حوزه‌ها همچنان دولت را از آن خود می‌دانند و همانطور که گفته‌اند تا ۱۴۰۰ نیز از آن حمایت می‌کنند.
لذا اساسا طرح اختلاف‌افکنی میان اصلاح‌طلبان و دولت طرح نخ‌نما شده‌ای است که دلواپسان به آن چنگ می‌زنند و با هر اتفاقی که رخ می‌دهد این مساله را پیش می‌آورند. حمایت از استعفای آقای ظریف نیز به دلیل حمایت از ادله وی برای نادیده گرفتن جایگاه وزارت امور خارجه و لزوم بازگشت این وزارتخانه به جایگاه قانونی خویش بوده است. لذا خیلی اظهار نظر سطحی و پیش پا افتاده‌ای است که حمایت از استعفای ظریف را حمایت از استعفای دولت دانست.
جریان دلواپس اقلیتی است که در درون اصولگرایان رشد کرده و درک و شناخت درستی از مسائل داخلی ندارد و تعدادشان نیز از ۵۰ نفر بیشتر نیست. اینها نه تنها مسائل کشور که شناخت درستی از سیاست، اقتصاد، روابط بین‌الملل و دغدغه معیشت مردم ندارند. بنابر این از اینها نباید انتظار داشت که حتما نسبت به منتخب مردم یگانه رفتار کنند. چرا که رأسا جریان دلواپس قاعده بازی را قبول ندارد و معتقد است که اگر خود در انتخابات یا هر فرایند دیگری پیروز نشد نباید اجازه دهد دیگران نیز پیروز شوند.
بنابراین باید راهبردی برای جریان دلواپس در نظر بگیریم بدین معنا که این جریان نه برای مشارکت، نه رای مردم و نه برای مطالبات حقیقی مردم احترام و ارزشی قائل نیست. به عبارت دیگر آنچه را که به مصلحت تیم، حزب و جریان خودشان باشد مورد توجه آنها بوده و آن زمان است که صندوق رأی برای آنها اهمیت پیدا می‌کند.
بسیار مطرح می‌شود که چرا با وجود عضویت آقای روحانی در مجمع تشخیص وی در جلسات مجمع حضور نمی‌یابد و نظرات خود را از پشت تریبون بیان می‌کند. گزارشاتی که اعضای اصلاح‌طلب مجمع داده‌اند، اتفاقاتی در جلسه اخیر مجمع افتاده و افرادی که قبلا با امضای این کنوانسیون‌های مالی موافق بودند تعداد قابل توجهشان از جمله آقای توکلی بلافاصله در عرض ۱۵ روز مخالف سرسخت شده‌اند. معلوم است که در این ۱۵ روز اتفاقی رخ داده است. یعنی جریان قدرتمندی یا اینها را قانع کرده که من بعید می‌دانم اقناع‌سازی صورت گرفته باشد یا موضوعات دیگری در میان است. ضمن اینکه لوایح ?گانه مثل برجام است تردیدینیست که FATF تصویب و امضا خواهد شد و این امری است که باید مقامات عالیه نظام به امضای آن رضایت دهند.
البته برخی از دستگاه‌ها که کاملا مساله را روشن می‌دانند آنچنان بی‌تدبیری می‌کنند که هزینه سنگینی بر ملت تحمیل شود، سپس به امضای آن بپردازند. به احتمال فراوان آقای روحانی نیز براساس یک برداشت در جلسات شرکت نکرده و احتمالا خبر داشته که در جلسات اخیر این لوایح امضا نخواهد شد و صحبت‌های او نیز فایده نخواهد داشت و لذا حضور پیدا نکرده است.
اصلاح‌طلبان باید به تحولاتی که در داخل کشور رخ داده توجه کنند. امروز در کنار دو جریان سیاسی قدیمی یک جریان اجتماعی قدرتمند قرار گرفته که مطالباتش همه‌جانبه است در راس آن مطالبات معیشتی و اقتصادی است. از این جهت نه اصلاح‌طلبان، نه اصولگرایان اگر بخواهند آینده سیاسی داشته باشند بدون توجه به این جریان قدرتمند سوم و اقناع آنها نمی‌توانند در انتخابات میدان‌داری کنند. به عبارت دیگر شرایط مانند سال‌های ۹۴ و ۹۶ نیست که با یک ویدئو یا یک کار تشکیلاتی حزبی بشود موج فراگیر انتخاباتی شکل داد.
لذا هر نهاد تشکیلاتی برای اصلاح‌طلبان تصمیم‌گیر باشد نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن منویات احزاب اصلی و تاثیرگذار اصلاح‌طلب و شخصیت‌های بزرگ و کاریزماتیک اصلاح‌طلب حرکت کند. لذا این هماهنگی باید ایجاد شود. نکته مهم این است که اتفاقا اینجا برای دو انتخابات پیش رو موفقیت اجتماعی بسیار حساسی برای جریان اصلاح‌طلب است که می‌تواند آینده خود را شکل دهد. یعنی اگر اصلاح‌طلبان تحت هر شرایطی با حذف برخی چهره‌های اصلاح‌طلب با فیلترهای نظارتی بخواهند لیست امیدی ببندند که آقای X یا Y در آن قرار بگیرند و پس از آن معلوم شود که مثل مجلس نهم اینها نیز به دنبال منویات و مطالبات اقتصادی و حزبی خودشان بوده و به دنبال مصالح مردم نیستند، رویکرد افکار عمومی به طور کامل از آنها باز خواهد گشت. از این جهت است که می‌گویم این اتفاقی خواهد بود که آینده اصلاح‌طلبان را رقم خواهد زد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سرپوش گفتمان اصلاح‌طلبی، گفتمان ادامه‌دار و ماندنی در ایران است، اما اصلاح‌طلبان و جریانات اصلاح‌طلب نمی‌توانند بدون همسو شدن با مردم بدین معنا که مردم را قانع کنند که صندوق رای دوباره کار‌ساز است و مردم با آنها همراهی کنند، در انتخابات موفق شوند. چون بخش اعظمی از این جریان اجتماعی معتقدند که رأی ما در صندوق‌ها هیچ کارکردی ندارد. امروز مهم‌ترین کارکرد برای اصلاح‌طلبان این است که این جریان اجتماعی را قانع کنند که رأی هنوز می‌تواند کارکرد داشته و تاثیرگذار باشد.
Arazazarbaijan.siyasi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۹:۱۷ ق.ظ

دیدگاه


چهار − = 3