به مناسبت روز جهاني مطبوعات ( 13 ارديبهشت-3 آوريل)
ذائقه شناسی عمومی و خاص مطبوعات در ارومیه
علی رزمآرای
گروه فرهنگی: مطبوعات واژهای برخاسته از ریشه طبع به معنای انتشار و چاپ است. درست به همین دلیل به چاپخانهها قدیماً مطبوعه گفته میشد. این اصطلاح بار عام دارد و به هر نوع وسیله و ابزاری (رسانه) که با نوشتن و انتشار به هر صورت سر و کار دارد، اطلاق میشود. پس کتاب، روزنامه، ماهنامه و مجله، هفتهنامه و دو هفتهنامه، فصلنامه و از سویی هر گونه پایگاه نوشتاری و حتی غیرنوشتاری مجازی و همچنین مراکز خبرپراکنی و نشر خبر یعنی خبرگزاریها و شبکههای خبری و… را نیز شامل میشود. هر چیزی که نشر شود و حاوی پیام باشد (با توجه به این سخن مک لوهان که میگوید رسانه عین پیام است) به هر شکل و صورتی مطبوعه بوده و زیر اصطلاح مطبوعات طبقه بندی میشود. پس نشر معنا، اثرگذاری از یک سو و در مقابل صاحب اثر پیام و مخاطب.
البته قابل ذکر است که طبع را به معنای ذائقه و روحیه نیز معنا میکنند. شاید بتوان گریزی زد و از این معنا به نفس و انگیزه شخصی، جمعی مردم و اهالی یک منطقه اشاره کرد و ارتباطی فی ما بین نشریات آن منطقه، و ویژگی مردم و اهالی آن برقرار کرد.برای حضور ملموس درعمق موضوع این نوشتار یعنی ذائقه¬شناسی مطبوعات ارومیه ابتدا چهرهای از زبان و زبانشناسی در حوزه مطبوعات داده می¬شود تا درگاهی مناسب و مساعد برای طرح موضوع ایجاد شود. روح و جان مطلب اینکه زبان دغدغه بشر در جهان امروز است. (زبان خانه امن بشری است – مارتین هایدگر) به شکلی خاص مقوله زبان در حوزه علمی خود یعنی زبان شناسی سه صورت عمده از خود بروز میدهد: گفتاری، دیداری، شنیداری. حوزه مطبوعات به شکل مستقیم با صورت دیداری زبان در ارتباط است.
صورت دیداری زبان، خود را به دو شکل نوشتاری و خوانش ( به معنای خواندن و دیدن به وسیله چشم نه قرائت و نظریه) بروز میدهد. در واقع نوشتن از سوی مولف و خواندن از سوی مخاطب. از سویی ذات زبان جدا از بعد مفاهمه و معنا، صورت هویت انسانی فرد را در ارتباط با موجودیت فرهنگی و تاریخی او تعریف میکند: زبان مادری و شخصیت هستی یافته او در ناخودآگاه این زبان و خودآگاه آکنده از پیرامون او. به طور خلاصه مطبوعات نوشتاری، در سه لایه عمده زبان یعنی نوشتار (دیدار) مفاهمه (معنا و پیام) و موجودیت فرهنگی و تاریخی آن، دست خوش حرکت و جریان میشوند. یا به عبارت دیگر مطبوعات در ساحت زبان تولید پیام و معنا میکنند و زنجیره اطلاع رسانی و به طبع اثرگذاری را ایجاد و تکمیل مینمایند.
اطلاع رسانی در شکل طبیعی خود خبررسانی و پیام رسانی صرف نیست. همانطور که تولید پیام و معنا، خبر سازی مطلق نیست. تولید اندیشه و ظرفیت فکری و سپس اثرگذاری و تغییر؛ این یعنی اطلاع رسانی! حال از زاویه دید پیرامونی به ساحت زبان در مطبوعات نظر میکنیم: مخاطب و فکر. اطلاع رسانی موفق ایجاد انتظار میکند ذهنیت خاص یا عام را در حوزههای مختلف (زمینه فعالیت، نوع و روش طرح دیدگاه¬ها) دچار چالش میکند و به طبع سطح انتظار مخاطب را بالا میبرد. این انتظار از سویی، هرچه گستره موضوعیت مطبوعات بیشتر باشد، سطحی بالاتر و خاصتر پیدا خواهد کرد. زیرا انتظار خاص ذهنیت خاص میسازد. درستتر اینکه وظیفه مطبوعات تبدیل ذهنیتهای عام به ذهنیتهای خاص است.رسانه دقیق، مخاطب را دقیق میکند. رسانه عمیق، مخاطب را عمیق میکند. رسانه به روز، مخاطب را به روز میکند. مخاطب قبل از اینکه عام یا خاص باشد، باید دقیق، عمیق و به روز باشد. در این میان مقوله زبان ارائه مطرح میشود. مطبوعات با گزینش زمینه فعالیت و نوع دیدگاهها و روش طرح آنها، مخاطب خود را برمی گزینند و در عین حال مخاطب را پرورش میدهند نه عادت. اینجاست که عمق و پردازش معنا و یا تحلیل و ارائه آن پیش کشیده میشود و بعد از آن اثرگذاری و عمق اثرگذاری. هر قدر زبان ارائه به زمینههای فعالیت، نوع و روش طرح آنها نزدیک باشد، اثرگذاری و عمق اطلاع رسانی و در نتیجه پرورش مخاطب و جذب آن با موفقیت عملی خواهد شد.در این میان نوع مطالبات مخاطبان عام و خاص نیز مطرح است گفتیم زبان دارای سه لایه عملکردی است به ویژه در مطبوعات. لایه سوم، زبان شخصیت جمعی و هویت فرهنگی مخاطب است. یعنی زبان مادری او. بخشی اعظمی از اطلاع رسانی با تکیه بر این لایه انجام میگیرد. (چه به شکل مستقیم و چه به شکل غیر مستقیم) مطالبات ذهن خاص و مطالبات ذهن عام در این مورد دارای مقطع مشترک هستند. زبان مادری مبداء مفاهمه و درونی شدن معنا است. در مطبوعات ارومیه زبان مادری خود حالت مطالبه دارد و زبانی تثبیت شده که در پی طرح دیگر مطالبات باشد، نیست.
مطالبات مردمی و منطقهای در مطبوعات ارومیه بینابین با طرح مطالبه میانی یعنی زبان، انجام میگیرد. زبانی که خود جزء مطالبات اصلی بوده و خود مطالبات اصلی در کنار آن طرح میشوند نه در عمق آن. در مطبوعات ارومیه بیشتر اطلاع رسانی حالت بالا دست دارد نه پایین دست. مطبوعات ارومیه از بدنه اصلی مدیریت استانی و میانی کشور تغذیه شده و یک طرفه عمل میکنند. مردم و اهالی شهر ارومیه ازجایگاه پایین دست هیچ آشنایی با ابزار طرح مطالبات خود یعنی مطبوعات شهر خود ندارند. از همین جا تفکیک ذهنیت خاص و ذهنیت عام مشکل میشود. در مطبوعات ارومیه سرعت انتقال مفهوم و پیام نسبت به ذهنیت عام سهم بیشتری دارد و طرح مفاهیم خاص (صنعت، اقتصاد کلان، حوزه فرهنگ و هنر، فلسفه و …) موضوعیت تخصصی ندارند. در مطبوعات ارومیه خبررسانی بر خبرسازی تقدم دارد.
ایجاد خبر و تحلیل آن از تخصصهای خاص است که ذیل مباحث تدریسی خبرنگاری و… لحاظ نشده است. چرا که در این گونه مباحث فقط و فقط نگارش و دستورشناسی خبر و تعریفات عام آن لحاظ میشود.در مطبوعات ارومیه فاصلهای میان روزنامه نگار و خبرنگار جزء فاصله اصطلاحی آن وجود ندارد. این یعنی حوزه تفکیک تالیف و خبر مشخص نیست؛ و یا خبرنگار خود را در آن واحد هم عکاس میداند وهم دبیر سرویس وهم نویسنده وهم طراح وهم …در مطبوعات ارومیه فاصله شغل و تخصص از میان برداشته شده و در عین حال شاغل بودن در این مطبوعات به دلایل اقتصادی، مالی و آینده حرفهای و… موجه نیست. و…
نگارنده این سطور معتقد است تا زمانی که رسانهها و مطبوعات ارومیه در وضعیت فعلی با سلیقههای شخصی و به اسامی گوناگون تخصصی و کارشناسی و یا زمینههای کلی خبری سیاسی اجتماعی و یا فرهنگی و… به فعالیت خود که نه به حیات نباتی خود ادامه دهند و نقش اساسی خود در تبدیل مخاطب عام به مخاطب خاص را عملی نسازد، در همین خیابان یک طرفه¬ای که امروز در آن گرفتار هستند به عقب و جلو شدن ادامه خواهند داد. دست آخر اینکه مطبوعات ارومیه تا به روز چهرهای جشنوارهای و نمایشگاهی از خود به نمایش گذاشتهاند و در هیچ حالت در ارتقاء کیفیت فرهنگ منطقهای خود و کشف ظرفیتهای آن ایفای نقش نکردهاند.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۶:۲۴ ق.ظ