دیگر خبری از خلاقیت و جسارتِ نوآورانه در تئاتر نیست
گروه فرهنگی:شیوا مسعودی که یکی از اعضای هیات انتخاب آثار بخش صحنهای چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است، بخش زیادی از آثار این دوره را در سطح »متوسط« ارزیابی کرده و میگوید: »بد« بودن، از میانماندگی بهتر است؛ چون وقتی میبینی تماشاچی برای یک تئاتر متوسط دست میزند و ایستاده تشویق میکند، با خودت میگویی یا در رودربایستی همدیگر ماندهاند و دارند تشویقاش میکنند یا نمیدانند تئاتر خوب چیست.
جشنواره تئاتر فجر همیشه و گاهی کمتر و گاهی بیشتر، با حاشیههایی مواجه بوده که بر ماهیت آن اثر گذاشته است؛ مهمترین حاشیههایش هم اغلب به چالش انتخاب آثار بخش مسابقه صحنهای برمیگردد. از دعوا بر سر حذف یک اثر و نادیده انگاشتناش از سوی اعضای هیات انتخاب و داوران، تا راهیابی آثاری با کیفیت نازل از دید منتقدان به مرحله نهایی. چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر که به زودی با دبیری حسین مسافرآستانه آغاز به کار میکند هم از این حاشیهها و نقدها مصون نمانده است؛ اما تعداد قابل توجه اعضای هیات انتخاب آثار بخش صحنهای، تا حدودی از آتشِ این نقدها کاسته است چراکه پایِ سلیقه بیست و چند هنرمند را به میان میکشد. هرچند که تعدادی از اعضای هیات انتخاب هم، از لیست نهایی ناراضی باشند. »شیوا مسعودی« کارگردان تئاتر و مدرس دانشگاه یکی از اعضای هیات انتخاب این بخش در جشنواره چهلم است که در گفتگو درباره کیفیت آثار صحنهای این دوره توضیح میدهد. مشروح این گفتگو را میتوانید در ادامه بخوانید.
در روزهای اخیر نقدهایی نسبت به لیست نهایی آثار راه یافته به مسابقه بخش صحنهای جشنواره وارد شد؛ جدای از بهحق یا ناحق بودن این اعتراضها و نقدها، ارزیابی شما بهطور کلی از آثار بخش صحنهای چهلمین جشنواره تئاتر فجر چطور بود؟
به نظرم جواب به این سوال سخت است، چون تعداد کارها بسیار زیاد بود. صادقانه باید بگویم که در ارزیابی آثار بخش صحنهای، کار خوب دیدم، ولی نه خیلی زیاد. یعنی تعداد کارِ خوب، کم و تعدادِ کارِ متوسطی که ویژگی خاصی ندارد، فقط آدمها را میخنداند یا یک موقعیت بسیار معمولی را به تصویر میکشد، بسیار زیاد بود؛ تئاترهای متوسطی که یکسری از آنها تکراری محسوب میشدند و هیچ اثری از خلاقیت نداشتند و یکسری متن بد، کارگردانی نادرست یا بازیهای غیر حرفهای داشتند. اما آنچه بیش از همه من را اذیت کرد، مقدارِ بالای تکرار بود؛ تکرارِ چیزهایی که ۳۰ سال است داریم در مقام تماشاگر تئاتر میبینیم و میفهمیم که حرف جدیدی برای گفتن ندارند. اما نباید خلاقیت و اتفاقهای درخشانی که در تعدادی از آثار هنرمندان جوان و دانشجو به چشم میخورد را نادیده گرفت. بهجز اینها، من روی آثار شهرستانها خیلی دقت میکنم، چون برایم خیلی هیجانانگیز است که کارهای خوبی از شهری به غیر از تهران ببینم و واقعا هم دیدم.
بههرحال مخاطب میتواند درک کند که با اتکای به تعداد بالای اعضای هیات انتخاب، نتیجه نهایی هم نمیتواند سلیقه تمام داوران باشد…
بله، سلیقهها متفاوت است. چند نمایش به خصوص از کارهای شهرستانها در میان متقاضیان حضور داشتند که به نظرم آثاری قابل توجه و مستحق دفاع کردن بودند اما متاسفانه به هر دلیلی در لیست نهایی نیامدهاند. ممکن است سلیقه من که هم تئاتر کار کردهام و هم در دانشگاه درس میدهم با یک نفر دیگر که تنها مدرس یا تنها کارگردان است، فرق داشته باشد که بحث مجزایی است. ولی پیرو بحث قبلی، با تکیه بر تجربه شخصیام از تماشای تئاتر در سال گذشته، باید بگویم که به اعتقاد من تئاترها دارند به سمت آثار متوسط میروند؛ یعنی تئاتری که مردم از آن خوششان بیاید.
فکر میکنید این دوره رکود و احتیاط، موقتی خواهد بود؟
یادم است ماهها پیش با اصغر دشتی حرف زدم و گفتم فکر میکنم خوب است کارهای جوانها را بیاوریم جلو و ببینیم اینها چه راههایی رفتهاند، تا یکسری راه نو گشوده شود. یا هنرمندانی داریم که بنا به دلایل مختلف، سالهاست کار نکردهاند؛ کسانی که از یک جسارت، نوآوری یا خلاقیتی برخوردارند که اگر دوباره کار کنند، روح تازهای به تئاتر تزریق میکنند. آن روح خلاقیت و جسارتِ اجرای یک تئاتر نو نیاز به تقویت دارد. بسیاری از هنرمندان ما امروز محتاطانه کار میکنند و البته دلیل آن شاید قابل قبول هم باشد و نتوان خرده گرفت. چون شرایط اقتصادی به همه ما فشار میآورد و میخواهند کاری کنند که اثرشان بفروشد. ولی من فکر میکنم همیشه خط مرز و نقطه بینابینی وجود دارد، که با آن اثری کار کنیم که هم سویه تماشاگر را داشته باشد و هم در عین حال حرف جدیدی بزنیم. هرچند قبول دارم که پیدا کردنش دشوار اما امکانپذیر است. کما اینکه در سینما تجربه فیلمهایی مانند »مهمان مامان« یا »یک حبه قند« این موضوع را ثابت کرده است؛ کاری که هم یک تماشاگر عادی از دیدنش لذت میبرد و هم یک آدم روشنفکر میتواند آن را ببیند و هر بار با یک خوانش جدید، آن را تعبیر و تفسیر کند. در هر صورت امیدوارم با حضور جوانها، یا بازگشت برخی چهرههای نامآشنا و خلاق، از این مرحله متوسط و میانماندگی بگذریم. چون حتی »بد« بودن، از متوسط بودن بهتر است. میانماندگی بد است. اینکه ببینی تماشاچی برای یک تئاتر متوسط دست میزند و ایستاده تشویق میکند، احساس عقبماندگی را بر تو غالب میکند؛ چون با خودت میگویی یا در رودربایستی همدیگر ماندهاند و دارند تشویقاش میکنند یا نمیدانند تئاتر خوب چیست. به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایلنا،تئاتر خوبی که توی مخاطب را از درون و بیرون تکان دهد. چیزی که پیش از این نمونههای فراوانی از آن را داشتهایم. ما در پیشینه تئاتریمان اثر محکم و خوب بسیار داشتهایم که از شدت اقناع شکلی و معنایی مخاطب، و تکان دادنش میخکوب کننده بودهاند. با نگاه به همین سابقه و آثاری که در سالهای نه چندان دور در صحنههای تئاتر و در جشنواره تئاتر فجر ما به صحنه رفتهاند است که میگویم در جشنواره چهلم، تعدادِ کارهای خیلی خوب، به نسبت سیصد و خردهای اثر شرکت کننده در جشنواره خیلی کم بود و درصدِ آثاری با کیفیت متوسط؛ خیلی زیاد.
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۵ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۹:۰۱ ق.ظ