دولت کنونی و میراث نیم میلیون استخدام شده غیر قانونی

دولت کنونی  و میراث نیم میلیون  استخدام شده غیر قانونی

سروش بامداد
گروه اقتصادی: در دولت گذشته ۴۲۲ هزار نفر بدون رعایت هر گونه تشریفات مانند آگهی استخدامی و برگزاری آزمون استخدام شدند. – ۶۵۰ هزار نفر در چند سال گذشته استخدام شده‌اند و جذب حدود ۴۵۰ هزار نفر از این افراد بدون ضوابط و بر اساس رابطه‌ بوده است. – ۲ درصد از ۷۶ هزار نفری که در دو سال گذشته در وزارت آموزش و پرورش استخدام شدند، بی‌سواد هستند. ۱۴ درصد تحصیلاتی تا مقطع ابتدایی، ۱۹ درصد راهنمایی، ۱ درصد دیپلم و ۳۳ درصد بالاتر از دیپلم هستند. – از سال ۸۳ تا ۹۱ حدود ۳۳۲ هزار نفر در آموزش و پرورش استخدام شده‌اند. – متأسفانه در دولت گذشته عمده اطرافیان و خانواده‌های مسئولان، فرمانداران، استانداران و وزرا بدون هیچ قانونی استخدام شدند، به طوری که دختر یکی از فرمانداران که الفبای زبان عربی را بلند نبود در آن دوران به عنوان معلم عربی استخدام شد و هم‌اکنون در حال تدریس درس جغرافیا است! عبارات ۵ گانه بالا بخشی از آمار و اطلاعات تکان دهنده ای است که غلامعلی جعفر زاده ایمن آبادی نماینده رشت و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی در گفت و گوی اخیر با شبکه خانه ملت بیان کرده است. نخست باید صراحت و درک این نماینده را ستود که در روزگاری که شماری از نمایندگان دغدغه‌هایی چون ممنوع البیان کردن یک چهره مشهور سیاسی یا منع وازکتومی مردان یا ساپورت پوشی بانوان را دارند بر روی موضوعی انگشت گذاشته که بسیار قابل تامل و بلکه تکان دهنده است. در واقع همان ۵ عبارت کفایت می‌کند و نیاز به تحلیل و حاشیه نیست. اما به جز اشاراتی که در قیاس دغدغه این نماینده محترم با شماری دیگر آمد نکات دیگری نیز قابل ذکر است:
۱-استخدام بیش از ۱۵۰۰ نفر بی سواد در وزارتخانه متولی سواد آموزی قضیه ای به غایت طنزآمیز است. شاید گفته شود این افراد برای امور خدماتی استخدام شده‌اند که نه نیاز به سواد الفبایی دارد و نه مهارت خاصی. در پاسخ می‌توان به ستونی از صفحات نیازمندی‌های پر شمارگان ترین روزنامه ایران ارجاع داد که گاه زن و شوهر لیسانسه را آماده سرایداری در یک ساختمان معرفی می‌کند. ضمن این که برای هر کاری هم استخدام شده باشند در وهله نخست »استخدام« شده‌اند و اگر قرار بر مبارزه با بی سوادی است و نهاد زیر مجموعه آموزش و پرورش متولی این کار است با استخدام بی سوادان نقض غرض انجام داده است. تنها می‌توان حدس زد که برخی »از ما بهتران«که مملکت را مِلک طِلق خود می‌دانند احساس کرده‌اند استخدام برادر و خواهر و پسر عمویشان کافی نیست و برای بستگان بی سواد خود نیز کاری دست و پا کرده‌اند. ۲- گفته‌اند دختر یکی از فرمانداران که الفبای عربی هم بلد نبوده به عنوان معلم عربی استخدام شده و هم اکنون در حال تدریس جغرافیاست! این هم استعبادی ندارد. چون همان گونه که پدر که لابد فرمانداری بلد نبوده ولی فرماندار شده احساس کرده دخترش هم می‌تواند عربی و جغرافیا تدریس کند. وقتی وزیر کشور (وقت) می‌توانسته دکترای واقعی نداشته باشد و سر کلاس دانشکده حقوق خاطرات »اکسفورد« با »فتحه بر روی الف« را بازگوید از فرماندار فلان شهرستان که چندین مرتبه پایین‌تر از او بوده هم بیش از استخدام فرزند و گماردن او به تدریس عربی و جغرافیا برنمی‌آمده است! ۳- از دولت انتظار می‌رود با ارایه لایحه ای به خدمت این گونه افراد خاتمه دهد. بحث‌های نمایندگان هنگام بررسی این لایحه نیز بسیار شنیدنی خواهد بود تا بدانیم کدام نمایندگان از استخدام‌های غیر قانونی دفاع می‌کنند. در لایحه می‌توان تعیین ضوابط را به نمایندگان سپرد تا هیچ بهانه ای باقی نماند. ۴- دست آخر این که نقل می‌کنند در سال ۱۳۴۷ هنگامی که از پرفسور فضل الله رضا دعوت می‌شود ریاست دانشگاه تهران را بپذیرد تنها یک شرط تعیین می‌کند. این که اختیار داشته باشد کسانی را که بدون طی مراحل قانونی و صلاحیت علمی به عضویت هیئت علمی درآمده‌اند در هر جایگاهی باشند کنار بگذارد. در آن زمان این شایعه درگرفته بود که برخی – که البته مدارک دانشگاهی لازم را داشتند و صرفا از نظر رتبه – با سفارش بالا آمده‌اند. هنگامی که موافقت با این شرط را اخذ می‌کند ریاست دانشگاه تهران را می‌پذیرد و گفته می‌شود به خدمت ۱۰۰ نفر که بعضا شهرت و نفوذ هم داشتند پایان داد یا جایگاهشان را تنزل داد.
پرفسور رضا با این کار اعتبار دانشگاه تهران را چنان بازگرداند که دانشگاه مادر در ایران را به دو دوره قبل و بعد از او تقسیم می‌کنند و جالب این که پس از انجام این کار ترجیح داد از ریاست دانشگاه تهران کناره گیرد و وقت خود را تنها صرف امور علمی کند.
به عبارت دیگر مهم‌ترین کاری که پرفسور رضا در کمتر از یک سالی که رییس دانشگاه تهران بود (مرداد ۱۳۴۷ تا تیر ۱۳۴۸) انجام داد این بود که به خدمت این گونه افراد که وجاهت علمی را خدشه دار می‌کردند پایان دهد چون اینان مانع دیگران می‌شوند. کاش سال پیش که این دانشمند مهتر جهانی در آستانه ۱۰۰ سالگی به ایران آمد و از او تجلیل شد به این بهانه به این نکته هم می‌پرداختند و به جز جنبه های علمی خاطرات مدیریتی او خصوصا در این باره نیز باز گفته می‌شد. ۵- هر چند دکتر فرجی دانا به خاطر انگشت گذاشتن بر روی بورسیه های غیر قانونی آماج حمله قرار گرفته اما دولت با لایحه و نمایندگان با طرح می‌توانند به غصب غیر قانونی مناصبی که حق افراد شایسته بوده پایان دهند و عدالت را جاری کنند. خواه این شخص بی سوادی باشد که به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمده خواه عنوان »دکتر« بر ابتدای نام خود داشته باشد چنانچه استخدام به صورت غیر قانونی بوده باشد جای خود را باید به دیگران بدهند و این عین عدالت است. درباره حقوق و مزایایی که دریافت کرده‌اند نیز خودشان از مراجع تقلید استفتا کنند تا چگونه بخشی یا تمام آن‌ها به بیت‌المال بازگردد یا مصروف امور خیر شود. در این موضوع اخیر البته دولت چندان نمی‌تواند ورود کند چون قانونی هم تصویب شود عطف به ماسبق نخواهد شد و به میزان اعتقادات آنان بستگی دارد.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳ ساعت ۸:۳۰ ق.ظ

دیدگاه


− 1 = هشت