دریاچه ارومیه و پل میانگذر

دریاچه ارومیه و پل میانگذر

دکتر جمشید حقگو
دریاچه ارومیه و پل میانگذر در چندین سال گذشته مسئله فاجعه بار خشک شدن دریاچه ارومیه، موضوع بحث محافل مربوطه بوده و در باره آن سخن فراوان گفته شده، صدها مقاله نوشته شده، میزگردها تشکیل داده، کمپین جلو گیری از خشک شدن دریاچه و حمایت از آب رسانی به دریاچه از طرف گروه‌های مختلف راه انداخته شده، مسئولان و فعالان محیط زیست هر کدام به نوعی در این مرثیه همگانی شرکت کرده و هر یک به زبانی سخن از علت این معضل لاینحل دریاچه ارومیه گفته‌اند. صدها کنفرانس و سمینار و مناظره راه انداخته و ده‌ها مجلس کارشناسی در داخل و خارج آراسته‌اند، نشسته و گفته و برخاسته‌اند و هنوز هم ادامه دارد، در این میان آن چه بی نصیب مانده، دریاچه بوده است که حکایت غم انگیز آن همچنان باقی است، و این همه پیگیری‌ها و وعده و وعیدها، هنوز ره به جایی نبرده است. گفته می‌شود که ۴۰۰ کارشناس روی آن کار می‌کنند و از اظهار نظر های غیر کارشناسانه ابراز نگرانی کرده‌اند! (همشهری ۶۲۳۷). صاحب این قلم نیز به نوبه خود به عنوان یک شهروند دغدغه‌مند ایرانی، در آذر سال ۱۳۹۰ مطلبی در این مقوله به عنوان»کویری دیگر در راه است« ارائه کرده و نظر خود را داده‌ام. (چشم انداز شماره ۷۰ ) : آن چه لازم به تکرار است تاکید این نکته می‌باشد که»آنچه در وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه بر حسب اولویت لازم بوده که به فوریت انجام گیرد (البته از سال‌ها پیش)، این بود که با استفاده از منابع موجود آبی که از طرف کارشناسان منطقه عنوان می‌شود – مثل رها کردن ذخیره سدها، برگرداندن رودخانه‌های زاب کوچک و بزرگ که اینک به عراق سرازیر می‌شود، به سوی دریاچه ارومیه، آوردن آب از ارس، برچیدن یا کنترل چاه‌های عمیق اطراف دریاچه، جایگزینی آب شرب تبریز و رها کردن آب رودخانه زرینه رود به سوی دریاچه (زرینه رود بزرگ‌ترین و مهم‌ترین منبع تامین آب دریاچه به شمار می‌رفت از سال‌ها پیش تاکنون برای تامین آب شرب تبریز، اردبیل و بسیاری از شهرهای اطراف مورد استفاده قرار گرفته و دیگر به دریاچه ارومیه سرازیر نمی‌شود، )همشهری،۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳« و یا دیگر راه حل‌های پیشنهادی دیگر نخست آب دریاچه را به وضعیت نسبتا عادی در بیاورند و بعد نسبت به نیازهای تعریف شده مثل نیاز کشاورزی، صنایع، شرب، و زیست محیطی (دریاچه) آب منطقه را به طور عادلانه توزیع نمایند. هر چند بیشتر این پروژه‌ها بر فرض انجام، تمام شدنشان جای سؤال دارد، در هر حال فراموش نکنیم که اجرای هر پروژه‌ای در حال حاضر می‌تواند برای دریاچه مفید باشد وگرنه بعد از خشک شدن باقی‌مانده دریاچه در دو سه سال آینده هیچ طرحی مفید واقع نخواهد شد و تبعات اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی آن دامن‌گیر کل منطقه خواهد بود.”اینک نزدیک به ۳ سال از نگارش آن مقاله گذشته، بیش از ۹۰ درصد دریاچه خشک شده، می‌رود تا آن جا که از دست هیچ کس کار در نیاید!
پل میانگذر دریاچه: از جمله موارد اتهامی علت خشک شدن دریاچه را پل میان گذر دریاچه عنوان می‌کنند و بعضی‌ها صحبت از تخریب آن می‌نمایند، و یک مشت دلایل واهی می‌آورند که هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند آن را مورد تایید قرار دهد. این از آن حرف‌های بی ربط و بی اساس است که فقط بی خبران و آن‌ها که از دور دستی بر آتش دارند و منطقه را به چشم ندیده و از راه دور نسخه پیچی می‌کنند ممکن است همچون موضوعی را عنوان کنند. یاد آوری می‌نماید که خشک شدن دریاچه سه دلیل عمده دارد :
۱- تغیر شرایط اقلیمی، (گرم شدن هوا و خشک سالی‌های ممتد و تحلیل رفتن منابع طبیعی دریاچه در طول دو دهه گذشته)
۲- افزایش جمعیت، در نتیجه توسعه سطح زیر کشت، با الگوهای سنتی آبیاری و فشار بیش از حد بر منابع آبی (چه در سطح و چه در عمق، ) . بیش از ۹۰ درصد آب منطقه را کشاورزی می‌بلعد، در حالی است که حد اکثر راندمان کشاورزی منطقه ۳۴ در صد می‌باشد، این بدین معنی است ۶۶ درصد آب برداشتی از رودخانه‌ها و چاه‌ها که مورد استفاده کشاورزی می‌رسد به هدر می‌رود (همشهری، همان)
۳- قصور و عدم کارآیی و غفلت مدیریت منابع آبی و طبیعی منطقه. بنا بر این خشک شدن دریاچه کوچک‌ترین ارتباطی با احداث راه میان گذر ندارد.
ضرورت‌ها:اما از این که پل روگذر دریاچه ارومیه برای منطقه چقدر ضروری بوده و از نظر اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و به خصوص امنیتی چه اهمیتی داشته است هر چه بگوییم کم گفته‌ایم، اغراق نیست که گفته شود این میانگذر برای اهالی شهرهای غرب دریاچه و نوار مرزی شمال غرب کشور که بین دریاچه و مرز بین‌المللی محصور و در بن بست قرار گرفته‌اند، و با گوشت و پوست در صد سال گذشته نا امنی‌های فاجعه بار منطقه را لمس کرده‌اند، جنبه حیاتی داشته است.شهر ارومیه و حومه که در نوار مرزی شمال غرب کشور قرار گرفته در طول تاریخ یکی از حساس‌ترین مناطق مرزی ایران بوده است به ویژه در صد سال گذشته، این شهر در معرض نا امنی‌های بسیار، جنگ و گریزها، شبیخون‌های اشرار و تجاوز و اشغال بیگانگان بوده است. علت اصلی این ناامنی‌ها و آسیب پذیر بودن منطقه، در انزوا قرار گرفتن – محصور بین دریاچه و مرزهای بین‌المللی- بوده است زمان هائی بوده که منطقه به طور کامل در محاصره قرار گرفته، بدون اینکه دسترسی به تبریز و تهران و سایر شهرها داشته باشد.بنا بر این تنها راه وصول، می‌توانست از طریق دریاچه ارومیه باشد که این منطقه را، از بن بست انزوا در آورد؛ لذا در اولین روزهای انقلاب که کار به دست مردم افتاده بود و مسئولین استان هم که با خواست مردم انتخاب شده بودند اولین پروژه و طرحی که می‌توانست از ذهن ارومیه‌ای ها خطور کند پیدا کردن راه برون رفت از انزوا و رفع موانع جغرافیای امنیتی منطقه بود. این است که علیرغم درگیری‌های امنیتی مرزی و مشکلات روز مره استان و سختی‌های سال اول انقلاب، مسئولین محلی استان با توجه به آشنایی دقیق به مسائل استان، حل بنیادی مسائل امنیتی را در اولویت کار خود قرار داده بودند، و در این رابطه تسهیل در حمل و نقل و هموار کردن راه‌های استان به استان‌های هم‌جوار و تهران در اولویت برنامه‌ها قرار داشت.
پیشینه:طبق گزارش مهندس شیدفر همکار شهید کلانتری و مجری اولیه راه میانگذر، در شهریور سال ۱۳۴۳ اولین بار لزوم احداث چنین گذرگاهی از طرف مقامات استان طی نامه به نخست وزیر وقت پیشنهاد گردیده بود که پلی از وسط دریاچه رضاییه (ارومیه) زده شود و دسترسی شهر ارومیه به شرق آذربایجان و تهران سریع‌تر گردد، و طرح هائی هم برای ایجاد آن ریخته شده بودند ولی مثل بسیاری از طرح‌های توسعه در آن سال‌ها، بدون اینکه به مرحله اجرائی در آید در بایگانی‌های ادارات مربوطه محبوس، به قول معروف خاک می‌خوردند. این همت مرحوم کلانتری و سایر دست اندرکاران راه و ترابری اولیه استان در روز های نخستین پیروزی انقلاب از جمله مهندس صادق محمد، و مهندس شیدفر اولین مجری پل میانگذر، و البته پشتیبانی و حمایت بی دریغ استانداری بود که سنگ بنای اولیه آرزوی دیرینه مردم منطقه را پایه ریزی کردند و به دور از تبلیغات و تظاهر و خودنمائی کار عظیمی را شروع نمودند که در همان روزهای اول انقلاب که به عنوان اولین پروژه ملی، هدیه انقلاب به مردم آذربایجان غربی تلقی گردید.
آغاز عملیات:بنا به گزارش مهندس شیدفر، مجری اولیه پل میان گذر، شهید مهندس موسی کلانتری همگام با دوست و همکار خود، مهندس صادق محمد، از همان روزهای اول ورود به ارومیه ضمن بازدید از پروژه راه روستائی ماکوکندی و بندر گلمان خانه، از بالای کوه زنبیل در غرب دریاچه ارومیه، با مشاهده کوه ساحلی شرق دریاچه، (متصل به شبه جزیره شاهی) و ارزیابی فاصله این دو کوه در شرق و غرب این دریاچه، در همان بالای کوه زنبیل صحبت از احداث راه میانگذر دریاچه و تقلیل فاصله ارومیه به تبریز می‌شود که با توجه به اینکه کوتاه‌ترین فاصله عرضی دریاچه، همان فاصله بین کوه زنبیل در غرب و کوه برآمده از شبه جزیره شاهی در شرق دریاچه بود، و با بررسی نقشه‌های هوائی و مقایسه راه خشکی طولانی تبریز و ارومیه به این نتیجه می‌رسند که راه میان دریاچه هر چه زودتر احداث شود؛ لذا پس از نقشه برداری و عمق یابی مسیر شرق و غرب دریاچه، عملیات اجرائی احداث راه توسط مهندس شیدفر به سرعت و به طور غیر رسمی، در ردیف پروژه‌های امانی روستائی عملا” شروع می‌شود و تازه بعد از صد متر پیشروی مرحوم کلانتری در سفر خود به تهران موافقت احداث راه دریاچه را می‌گیرد و عملیات یاد شده با شدت و جدیت، توسط عامل اجرائی آن یعنی مهندس شید فر ادامه می‌یابد.مرحوم کلانتری مدیرکل راه و ترابری استان، یک مرد کاری فوق‌العاده بود. عاشق کار و خدمت بود، اگر بگویم در کل استان‌های کشور به عنوان مدیرکل راه و ترابری نمونه بود، اغراق نگفته‌ام. یک روز ساعت ۶ صبح قرار برای بازدید به جائی برویم. سوار یک اتومبیل جیپ بودیم من و او و مهندس فایزی معاون عمرانی استانداری. کلانتری خودش رانندگی می‌کرد، از اینکه آن موقع بامداد کار را شروع می‌کرد تحسینش کردم، در پاسخ گفت : من معتقدم که باید کار کرد و اثرگذار بود، فردا اگر مردیم پشت سر ما نگویند که فس فس کردند و کاری انجام ندادند. نباید گوش به حرف این و آن داد و باید آنچه لازم است. اولین بار که با هم رفتیم به بازدید از مقدمات کار میان گذر دیدم که با توپ‌های قرمز رنگ پلاستیکی در فاصله‌های معین در یک خط مستقیم در طول مسیر میان گذر با یک سر نخ و یک وزنه توی آب چیده‌اند تا خط مستقیم گذرگاه را در داخل آب نشان دهد. یک روز هم به همراه مهندس فائزی، معاون عمرانی استانداری، با یک قایق کوچک طول مسیر میان گذر را مورد بازدید قرار دادم و تا ده آق گنبد در جزیره اسلامی (شاهی سابق) رفتیم. در موقع بازگشت آب دریاچه به شدت طوفانی شده بود و تا با ساحل برسیم هر لحظه در معرض خطر واژگون شدن قایق بودیم.بدین ترتیب من که به اهمیت و حیاتی بودن این گذرگاه به منطقه واقف بودم، لحظه لحظه پیشرفت کار میان گذر را دنبال می‌کردم و می‌گفتم که حاضرم یک تخت بگذارم کنار دریاچه و شب و روز قدم به قدم پیشرفت کار را ببینم و پیش بینی می‌کردیم که این میانگذر، حداکثر تا دو سال به بهره برداری برسد! دو سال نشد که من از استان رفتم و کار این میان گذر، لنگان لنگان به بیش از ۳۰ سال طول کشید. این در حالی است که هنوز بزرگراه تبریز به جزیره ساخته نشده است و میان گذر در ادامه راه، بعد از دور زدن جزیره شاهی از یک مسیر طولانی یک باندی تا نزدیکی‌های تبریز باید عبور کند. در حالی که در طرح اولیه آن، قرار بود این مسیر تا تبریز به صورت بلوار دو بانده از مسیر یک تونل از درون کوه‌های جزیره شاهی عبور کند و پیش بینی شده بود از وسط میانگذر خط آهن هم کشیده شود.
فراخوان عمومی:روزهای آغازین با رسانه‌ای شدن این پروژه که برای منطقه و به خصوص ارومیه و شهرهای اطراف جنبه حیاتی داشت، حملات و انتقادات نه چندان سازنده و فشار های همه جانبه به خصوص از جانب بعضی‌ها که از تحول و توسعه خوششان نمی‌آید شروع شد. به طوری که من می‌ترسیدم که پروژه را متوقف کنند و این آرزوی دیرینه مردم منطقه بر باد رود. این است که به منظور نشان دادن حمایت مردمی از این پروژه، یک روز جمعه را، روز حمایت از این پروژه اعلام کردم و از مردم درخواست کردم که هر کس از این پروژه حمایت می‌کند روز جمعه بیاید کنار دریاچه، پای کوه زنبیل و به طور سمبلیک و با هر وسیله‌ای که می‌توانند به مسیر میان گذر خاکریزی کند.اهالی ارومیه از این فراخوان عمومی استقبال شایانی کردند و تجمع بسیار بزرگی در آنجا تشکیل شد و آقای حسنی، امام جمعه ارومیه هم با استقبال از این فراخوان اعلام کرد که من نماز جمعه را در همان جا برگزار می‌کنم. هزاران نفر، هر که می‌توانست چه ملی و چه مذهبی و با شور و هیجان همه آمدند و به طور عملی نشان دادند که از این پروژه ملی حمایت می‌کنند. علاوه بر خبرنگاران داخلی یک گروه خبرنگاران از آلمان و سوئیس در آنجا حضور یافته بودند و از کل فعالیت‌ها فیلم برداری کردند به طوری که وقتی دیدند که من خودم با یک فرگون خاک حمل می‌کنم خیلی شگفت زده شده و زبان به تحسین گشودند و گفتند که این انقلاب پیروز می‌شود و بعدها یکی از دوستان فیلم این گزارش را که در آلمان پخش شده بود دیده بود. این فیلم که همه فعالیت استانداری به خصوص در ناحیه مرزی استان را نشان می‌داد اثر بسیار مثبتی نسبت به انقلاب اسلامی در اروپا به وجود آورده بود. یکی از همان خبرنگاران بنام دکتر پیتر شولاتر، بعد از برگشت از ایران یک کتاب درباره منطقه خاورمیانه و عمدتا” ایران به خصوص استان آذربایجان غربی نوشته بود و اسم کتاب را با استفاده از آیه قرآن، “ان الله مع الصابرین” گذاشته بود که برگردان آن توسط ضیاالدین ضیایی به نام ” ایران کانون زمین لرزه” توسط انتشارات شرکت تعاونی ترجمه و نشر بین‌الملل در تابستان ۱۳۶۳ منتشر گردید.بعد از این فراخوان عمومی کار پیشرفت را میان گذر سرعت گرفت. چند ماهی از آغاز عملیات احداث پل میانگذر نگذشته بود که آقای موسی کلانتری، از طرف آقای طاهری قزوینی، وزیر راه و ترابری دولت موقت، که خود داوطلبانه از وزارت کناره گیری کردند، به عنوان جایگزین خود پیشنهاد گردید، این پیشنهاد مورد موافقت مهندس بازرگان قرار گرفت، بدین وسیله آقای کلانتری. ارتقاء مقام پیدا کرد و وزیر راه و ترابری شد و به جای او آقای مهندس صادق محمد به عنوان مدیر کل راه و ترابری استان آذربایجان غربی به ارومیه آمد و کار پل را دنبال نمود. اینک مهندس کلانتری به عنوان وزیر راه و ترابری می‌توانست اقدامات اساسی‌تری برای پیشرفت کار پل انجام دهد. این طور هم شد ماشین آلات سنگین تازه‌ای در اختیار اداره راه ترابری گذاشته شد. مهندس محمد نیز دیری نپایید که از استان رفتند و به جای ایشان آقای مهندس اثنی‌عشری مسئولیت مدیرکل راه و ترابری استان را به عهده گرفت.
پیگیری:خاتمه خدمت من در ارومیه و رفتن از استان مانع از آن نشد این پروژه عظیم ملی را که با شوق و ذوق و رنج و زحمات بسیار شروع کرده بودیم رها کنم، این است که در سه دهه گذشته با همه اینکه من از حاکمیت به کنار بوده‌ام، ولی با وقوف کامل به اهمیت حیاتی این راه استراتژیک، به عنوان یک شهروند دغدغه‌مند، از دور و نزدیک، مستقیم و غیر مستقیم، از طریق استانداران وقت و مسئولین مربوطه پیگیر به سرانجام رسیدن این پروژه ملی و استانی بوده‌ام، لذا سال‌های اول از طریق آقای اثنی‌عشری، مدیر کل راه و ترابری استان پیگیری می‌نمودم، آقای اثنی‌عشری از اینکه من در تهران پیگیر این مسئله هستم خوشحال بود و مرا راهنمایی می‌کرد که در تهران چگونه پیگیر این مسئله باشم. مهندس اثنی‌عشری ۱۷ سال بعد از موسی کلانتری و صادق محمد، عهده دار مدیریت اداره کل راه و ترابری استان بود و به خاطر خدمات صادقانه‌اش در استان از احترام و محبوبیت زیادی برخوردار بود- همچنین مهندس محمد تقی شیدفر، کارشناس وزارت راه در ارومیه که مسئول مستقیم اجرای پروژه میانگذر بود، نام‌برده با هزینه خود برای مطالعه علمی این میانگذر سفری هم به ژاپن کرده بود، هر دو نفر اطلاعات ارزنده‌ای از چگونگی کار میانگذر در اختیار من گذاشتند و با راه نمایی ایشان موضوع را در طهران از طریق آقای دکتر عیسی کلانتری پیگیری نمودم.آقای دکتر عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی در زمان صدارت آقای خاتمی از طرف دولت مسئول پیگیری پل میانگذر شده بود. یک روز با قرار قبلی رفتم به دیدن نام‌برده و موضوع و اهمیت پل را به ایشان یاد آوری نمودم و گفتم آقای دکتر، در این مملکت اگر دو نفر باشد که به این پل میان گذر حساس و علاقه‌مند باشد یکی من هستم و یکی شما، من به خاطر اهل محل بودن و به عنوان استاندار وقت، همچنان دغدغه مشکلات استان را دارم و شما هم به خاطر برادرتان که این میان گذر، نام آن مرحوم را به خود گرفته است. من کاری از دستم ساخته نیست ولی شما خیلی کار می‌توانید بکنید. ایشان، همان وقت تلفن کرد به آقای سعیدی کیا وزیر راه وقت و از ایشان پیگیر وضعیت پل میانگذر دریاچه ارومیه شد. آقای سعیدی کیا هم برای من با یکی از معاونینش (مهندس حلوایی) که پروژه میان گذر دریاچه ارومیه در حیطه مسئولیت او بود قرار ملاقات گذاشت. این دیدار به عمل آمد و گزارش کاملی از آن چه می‌خواهند برای ادامه کار پل انجام دهند در اختیار من گذاشتند.به موازات این فعالیت‌ها در تهران از طریق استانداران استان نیز پیگیر مسئله بودم.
از جمله آقای جمشید انصاری استاندار وقت، که به نقل از نامبرده، آقای خاتمی رییس جمهور وقت قول داده بودند که این میان گذر حتما پیش از پایان زعامت خود، خاتمه می‌یابد، که البته این قول بهر علتی عملی نشد. بعد از آقای انصاری، خدمت آقای قربانی استاندار وقت رسیدم نامبرده هم مژده راه انداختن پل را بزودی به من دادند و یک برنامه بازدید از عملیات در حال انجام میانگذر برای من ترتیب دادند. این بازدید برایم بسیار مفید بود. در این بازید با مهندسین شرکت صدرا که پیمانکار ساخت عملی پل را به عهده داشتند آشنا شدم که با شور و شوق روند عملیات و میزان پیشرفت کار را به من توضیح دادند و انیمیشن پایانی پل را به نمایش گذاشتند که برای من بسیار جالب و امیدوار کننده بود. این پروژه توسط یک شرکت نروژی طراحی شده و نظارت عالیه آن به عهده یک شرکت دانمارکی بود. آقای علی خامودچی یکی از مهندسین جوان شرکت صدرا، تمامی قسمت‌ها و سازه‌های در دست اقدام پل را به من نشان دادند و به من اطمینان دادند که پل بزودی به اتمام می‌رسد. بالاخره طولی نکشید که یک باند گذرگاه تمام شد و مورد بهره برداری قرار گرفت.
سخن آخر: اینک روز و شب، حدود صد اتوبوس مسافربری بین ارومیه تهران از این مسیر رفت و آمد می‌کنند. سفر به تهران و تبریز و نقل و انتقال بین دو استان، سریع و سهل‌تر شده است واقعیت این است که خود دریاچه از دست رفته است. ولی پل باقی است. از فراز نمکزار به جا مانده از دریاچه راه ترانزیتی تهران تبریز را به جاده سرو در مرز ترکیه پیوند می‌دهد. در رفت و آمد و ارتباط و تبادل تجاری اهالی آذربایجان شرقی و غربی تاثیر فراوانی گذاشته است و در آینده با تکمیل هر دو باند این گذرگاه و ادامه آن تا تبریز بیش از پیش در رفاه مردم آذربایجان و کردستان مفید و موثر خواهد بود و می‌تواند از نظر توسعه اقتصادی منطقه، نقشه راه دیگری برای استان بگشاید، به طوری که با توجه به بحران آب منطقه، گذران زندگی مردم این سامان، تنها وابسته به کشاورزی و صنایع وابسته به آن نباشد.
مسلما تجارت مرزی و توسعه صنعت توریسم که از مزیت‌های مهم این استان مرزی است، می‌تواند ثروت و رفاه بیشتری را به استان به ارمغان بیاورد و فشار بر منابع محدود آبی را کمتر نماید.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۵:۱۷ ق.ظ

دیدگاه


یک + = 3