خود‌آرمانی دروغین در شبکه‌های اجتماعی

خود‌آرمانی دروغین در شبکه‌های اجتماعی

گروه اجتماعی: شبکه‌های اجتماعی امروزی، نوع جدید روابط دوستانه را جایگزین گروه‌های دوستی گذشته کرده و ویژگی‌های عجیب و غریبش، احتراز از ارزشگذاری اخلاقی را دشوار و حتی ناممکن کرده است.
یعنی هر چقدر هم تلاش کنیم از داوری درباره مزایا و کاستی های این روابط تازه تأسیس خودداری کنیم، باز هم ویژگی های ذاتی این نوع تعاملات بظاهر دوستانه، باب قضاوت ناخواسته را می گشایند و بی طرفی را از میان برمی دارند، به طوری که گاه صرف تعریف و توصیف خصوصیات این روابط، نوعی ارزشگذاری و قضاوت اخلاقی محسوب می شود و گریزی هم از آن نیست.
ما در شبکه های مجازی، کلی فرند (دوست) جور واجور داریم که اسما فرند هستند و رسما فالوور (دنبال کننده)؛ آن هم از نوع خاموش و بی صدایش. یعنی اسمشان فرند است و مثلا قرار است دوست باشند، اما نوع مراوداتشان با ما بیشتر به تماشاگری یا آمارگیری یا به تعبیر خودمانی اش به »زاغ سیاه دیگران را چوب زدن« شبیه است تا چیزی به نام رفاقت.
یا خیلی خجالتی اند و رویشان نمی شود جای پایی بگذارند که معلوم شود هستند ـ حال آن که شواهد نشان می دهد بدجوری هستند ـ یا این که خیلی آبرودار و باکلاس اند و نمی خواهند معلوم شود کدام دور و بر می پلکند و چه می خوانند و چه (یا بهتر است بگوییم »که«) را لایک می کنند و با چه فرند های دیگری در ارتباطند. کافی است، این میزان پنهانکاری را بگذاریم کنار ویژگی ویترین بودگی فضاهای مجازی و این که بنایشان آشکارکردن خصوصی ترین زوایای زندگی آدم هاست. آیا این دو ویژگی متناقض باعث زیر سوال رفتن این گونه تعاملات دوستی نمی شود؟ دنیای مجازی پر است از این تناقضات مانعه الجمع که به لطف تکنولوژی ممکن الجمع و حتی واجب الجمع شده اند.
در شبکه های اجتماعی، امکاناتی هست مثل انتخاب نوع اشتراک مطالب که آیا عمومی باشد یا مخصوص دوستان یا منحصر به مخاطبان خاص و غیره. این امکان، راهکاری برای پیراستن این محیط ها از شائبه سلب حریم خصوصی به نظر می رسد، اما آیا واقعا چنین است؟ تفاوت »پابلیک « (عمومی) با »اونلی فرندز« (فقط دوستان) در جایی قابل بحث است که ما دوستان مجازی مان را بر مبنای شناخت انتخاب کنیم، نه بر مبنای یک اعتماد کلی و اولیه که یا محصول »میوچوال فرند« (دوست مشترک) داشتن است یا هویت واقعی و شهرت عمومی داشتن افراد. این خود دلیل مهمی است برای ترجیح دادن انتشار عمومی اطلاعات به جای انتشار خصوصی آنها، چون دلخوشی بی دلیل به بودن با دوستان مجازی مدام مشغولمان می کند به حذف و تعدیل دوستان و این که چه بنویسیم و چه ننویسیم، چه کسی ببیند و چه کسی نبیند و آخرش هم سرخوردگی و کدورت و دل چرکینی دم به دم.
از طرف دیگر، انتشار عمومی داده ها یا همان همیشه پابلیک بودن، نوعی صدور مجوز برای ساخت و استفاده از اکانت های تقلبی و بی هویت برای تجسس و خاله زنک بازی در فضای مجازی است و این بمراتب بدتر از بی اعتمادی به فهرست دوستانی است که هرچه نباشد هویت واقعی دارند و در وانفسای دنیای مجازی همین خودش غنیمت است. می بینیم که باز هم با پارادوکس مواجهیم؛ با ویژگی های متناقضی مواجهیم که بنا دارند با یکدیگر جمع شوند و ادعا دارند اجتماعشان با هم نه تنها ممکن، که مفید هم هست.
یکی از مهم ترین مشکلات دوستی در فضای مجازی، اهمیت ناروای معیارهای سطحی و ظاهری است که اگرچه در زندگی واقعی هم وجود دارد، اما به دلیل مواجهات حضوری بیشتر قابل تعدیل و کنترل است، حال آن که در فضای مجازی این رذیله اخلاقی آشکارا به اوج خود می رسد و عاملی هم نیست که آن طور که باید و شاید، کنترل و تعدیلش کند.
به همین دلایل، آدم ها در دنیای مجازی روز به روز بیشتر متمایل به نمایش تصویری متظاهرانه از مناسبات ارتباطی خود می شوند و به هنجارهای وارونه ای از این قبیل میل می کنند: این که دوستانی داشته باشید بدقیافه، بدتیپ و بی پول، کسر شأن است، چه برسد به خودتان که اگر هرکدام را ندارید، باید هرچه زودتر فکری بکنید. این که هر غذایی را بخورید و هر جایی بروید و برای خودتان رستوران ویژه نداشته باشید، خجالت دارد. این که مثل بی سوادها حرف بزنید و بلد نباشید یک در میان از واژگان انگلیسی استفاده کنید، چیپ است. حواستان هم باشد که باید جای دیالوگ، دایلاگ، جای بیوگرافی، بایاگرفی، جای استیل، استایل و جای مِنو، مِنیو بگویید. درست نیست همیشه در دسترس باشید و جواب هر تماس و اس ام اسی را بدهید چون به نظر می رسد مفلوک و بی کس هستید و روی گوشی خوابیده اید تا تماسی، پیامکی، چیزی از جایی برسد و ذوق مرگتان کند.
از این گذشته شما را آماده به خدمت جلوه می دهد و این اصلا به صلاح نیست. فیس بوک را اصلا نداشته باشید یا اگر دارید کم پیدا باشید یا اگر نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید و به فعال بودن محتاجید، حتما باید کنترل شده باشد؛ اد نکنید بلکه اد بشوید. دیر به دیر آپدیت کنید که نگویند شوق دیده شدن دارید، هر جایی پیدایتان نشود و مطالب هر کسی را لایک نکنید که نکند ببینند و بهتان بخندند و فکر کنند خیلی بیکارید یا دارید روی مخ بخصوصی کار می کنید. از همه مهم تر این که به هیچ عنوان در کامنت هایتان از شکلک استفاده نکنید. فیلم های مورد علاقه تان نباید از این آبکی های اسکار گرفته باشد؛ بگردید یک کارگردان ناشناس پیدا کنید و طوری درباره اش حرف بزنید که یعنی اگر نمی شناسند، وای به حالشان. حافظ و سعدی و مولوی دیگر از مد افتاده اند و شاعران معاصری هم که اسمشان در کتاب های درسی آمده یا بر در و دیوار شهر قابل رؤیت هستند غیرقابل اعتنا هستند. روی سانسوری ها مانور بدهید و بقیه را سانسور کنید. در کل راه ساده اش این است که نگاه کنید اکثریت چگونه اند و شما بیاموزید و نباشید. یادتان باشد مهم نیست چه کسی هستید، مهم این است که دیگران چه تصوری از شما پیدا می کنند. کلاس کار خود را ارزان نفروشید!
این تصویری واقعی و نه حتی اغراق آمیز از مناسبات حاکم بر روابط دوستی جامعه امروز ماست که در فضای مجازی به دلیل ویژگی عدم حضور و مواجهه به اوج خود رسیده و هر روز متاسفانه فراوان تر و ریشه دارتر می شود.
شاید مهم ترین دلیل این که افراد در فضای مجازی راحت تر باهم ارتباط برقرار می کنند، این باشد که می توانند در این فضا صرفا آن بخش از وجودشان را که خنثی است و به هیچ کس و هیچ جا برنمی خورد بروز بدهند و وانمود کنند همه مهربان، همه انسان دوست، همه بااخلاق، همه فیلسوف، همه هنرمند، همه روشنفکر و در یک کلام همه کاملا مقبول و موجه هستند؛ حال آن که در عالم روابط مجازی هیچ کس خودش نیست، بلکه همه خود دیگرپسندشان هستند یا به تعبیر دیگر، خود آرمانی شان یعنی آن طور که دوست داشته اند باشند و در زندگی واقعی نشده اند یا نیستند.
ضمن این که در جهان مجازی، نظریه دادن و فلسفه بافتن خرج ندارد و کسی تاوان سنگینی بابت حرف ها و مواضعش نمی دهد و حداکثر این است که از فهرست دوستان یک چراغ خاموش و چراغی دیگر روشن می شود که البته هیچ فرقی باهم ندارند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۵:۱۳ ق.ظ

دیدگاه


نُه − 9 =