خشونت علیه زنان حقیقت تلخ جامعه دیروزوامروز
گروه اجتماعی :خشونت علیه زنان حقیقت تلخ و جدی جوامع از گذشته تا به امروز است، گرچه در عصر جدید سازمان ها و ان جی او های زیادی برای مقابله با این قسم از خشونتها شکل گرفته است اما این آسیب اجتماعی هنوز پررنگ است و پرخبر.این شکل از خشونت علیه گروه خاصی از مردم اعمال میشود و جنسیت قربانی پایه اصلی خشونت است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را “هر گونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی، جنسی و روانی زنان شود.” تعریف می کند.تاریخچه خشونت علیه زنان در ادبیات علمی مبهم است. یکی از دلایل این امر میتواند این باشد که بسیاری از انواع خشونت علیه زنان اغلب یا گزارش نشدهاند یا به طور کامل گزارش نمیشوند. هنجارهای اجتماعی، تابوها و ماهیت حساس این موضوع از مهمترین علل این مسئله به شمار میآیند. جالب است که این مسئله مختص برهه زمانی و تاریخی خاص و نیز فرهنگ خاصی نمیباشد به طوریکه حتی امروزه نیز به علت فقدان اطلاعات قابل اعتماد و مستمر تصویر روشنی از خشونت علیه زنان در سطح جهانی وجود ندارد.خشونت مرز نمیشناسد و تنها مخصوص جوامع عقبمانده نیست، بهطوریکه بنا بر برخی تحقیقات انجام شده ۳۵ درصد زنان اروپایی نیز در معرض خشونت قرار میگیرند. در ایران کمتر از ۳۵ درصد از خشونتهای خانگی به پلیس گزارش میشود و گاهی اصلاً این تصور وجود ندارد که این رفتار درستی نیست و نباید آن را تحمل کرد. در یکی از تحقیقات انجام شده، مشخص شد که از ۱۸۰ موردی که زنان علیه خشونتهای خانگی شکایت کرده بودند، ۱۲۸ مورد آنها حاضر نشدند پیگرد قانونی صورت گیرد.
“معصومه زن جوان ۳۴ ساله ای بود که یکی از نیمه شب های اردیبهشت ماه همراه با پدر و مادر پیرش به اورژانس بیمارستان مراجعه میکند. در حالیکه با پارچهای خون آلود محکم بینیاش را گرفته است! او میگوید به دنبال وارد آمدن ضربه ای به بینیاش استخوان بینی شکسته!! در پاسخ به پرسش من که چه ضربهای بوده است؟ چشمانش را میبندد، سرش را پایین انداخته و با لحنی غم انگیز میگوید “شوهرم به بینی ام لگد زده است!!” مادر معصومه که به شدت نگران است میگوید او چندین سال است که با این رفتارها دخترش را آزار داده است ولی معصومه به خاطر دختر ۶ سالهاش تحمل میکرده و چیزی به خانواده اش نمی گفته! به آنها میگویم آیا قصد ندارید این مسئله را از نظر قانونی پیگیری کنید؟ مادر با نگرانی میپرسد” آیا راهی وجود دارد؟ چگونه این کار را انجام دهیم ؟ آیا شما وکیلی میشناسید که به ما معرفی کنید؟ ” و این دردناک ترین قسمت ماجراست: زنی که سالها تحت آزار و اذیت همسرش قرار داشته است و نمیداند چگونه باید از حق خودش دفاع کند!”"هانیه اما دختر جوان ۲۲ ساله ای است که همراه با همسرش به اورژانس بیمارستان تخصصی حلق و گوش و بینی مراجعه کرده است میگوید گوش درد شدیدی دارد. هفته قبل یک مرتبه سیلی محکمی به گوشش برخورد کرده و مجددا سیلی محکم دیگری شب گذشته نیز به گوشش خورده که پس از آن دچار گوش درد شدید و کاهش شنوایی شده است. از او می پرسم چه کسی به تو سیلی زده است ؟با دلخوری به همسرش نگاه میکند و می گوید “همسرم” سپس لبخند می زند و می گوید “البته او مرا خیلی دوست دارد ولی نمی دانم که چرا چنین کاری کرد!”شوهر هانیه با نگرانی میپرسد “آیا مشکل خاصی برای همسرم پیش آمده؟ فقط خواستم با او شوخی کنم!” در معاینات مشخص می شود پرده گوش هانیه آسیب دیده و سوراخ شده و ممکن است تا آخر عمر شنوایی طبیعی اش را به دست نیاورد! و این بار دردناک ترین قسمت ماجرا اینجاست: شوهر هانیه عاشق اوست و تنها به قصد شوخی ضربه جبران ناپذیری را به او وارد آورده است! آیا این باورپذیر است؟”گرچه آمار دقیقی از میزان خشونت علیه زنان در ایران وجود ندارد اما بنا به گفته سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، در ایران در زنان بین ۱۵ تا ۴۴ سال میزان مرگ ناشی از خشونت با میزان مرگ ناشی از سرطان برابر است. “مهرانگیز نیز قصه دردآوری دارد. او صبح یکی از روزها دل شکسته و با چشمانی اشک بار به دفتر یک وکیل دادگستری مراجعه میکند تا در خصوص مشکلش با او مشورت کند. او می گوید که معلم است و ۱۵ سال است ازدواج کرده و یک فرزند دارد. شب گذشته پس از اطلاع از رابطه پنهانی همسرش با زنی دیگر با هم مشاجره می کنند و شوهرش که عصبانی میشود او را به باد کتک گرفته و بدنش را سیاه و کبود میکند. او میگوید زندگیم ، فرزندم و همسرم را بسیار دوست دارم و همیشه تمام درآمد حاصل از کارم را در اختیار همسرم می گذارم. ولی رابطه پنهانی او برایم دور از انتظار بود و غیر قابل تحمل.او میخواهد از شوهرش شکایت کرده و حق قانونی اش را احیا کند. چند روز بعد مهرانگیز همراه با برادرش به دفتر وکیل مراجعه می کند تا شکایتش را پس بگیرد. برادرش میگوید ما مشکل را حل کرده ایم و بهتر است او شکایت نکند تا زندگی اش از هم نپاشد. و باز هم قسمت دردناک ماجرا:زنان همیشه بایستی گذشت کنند تا زندگی پا بر جا بماند!”هر روز در گوشه و کنار کشور پهناورمان معصومه ها ، هانیه ها و مهرانگیزهای بسیاری هستند که این گونه مورد آزار و اذیت همسرانشان قرار میگیرند. یکی نمیداند چگونه باید با این مشکل مقابله کند! دیگری میداند و به خاطر صلاح دید اطرافیان و پابرجا ماندن زندگی اش خاموش می ماند! و غم انگیزترینشان هم زنانی هستند که میدانند آسیب می بینند و دوباره نیز آسیب خواهند دید ولی چون عاشق همسرانشان هستند و باور دارند که آنها نیز دوستشان می دارند گذشت کرده و سکوت میکنند.شاید اگر همه زنان و دختران ما به این آگاهی و باور آن برسند که هرگونه سکوت آنها در برابر آسیبی که به آنها وارد می شود نه تنها پایمال کردن حق خود که حق سایر زنانی نیز هست که به خاطر دامن زدن به این فرهنگ سکوت نمی توانند فریاد بکشند و حق خویش را احیا کنند ، شاید در این صورت این مسئله را نه فقط یک احیای حق شخصی خود که یک وظیفه اجتماعی از سوی خودشان به شمار آوررند.
گرچه آمار دقیقی از میزان خشونت علیه زنان در ایران وجود ندارد اما بنا به گفته سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، در ایران در زنان بین ۱۵ تا ۴۴ سال میزان مرگ ناشی از خشونت با میزان مرگ ناشی از سرطان برابر است.اسفنانی می گوید »شاید الان ظاهر خشونتها مانند قبل نباشد، اما خشونتهای دیگری وجود دارد که موجب آزار و اذیت زنان میشود که نمونه آن ممانعت از حجاب و کار، تحقیر شخصیت و نگاه ابزاری به زنها در شبکههای ماهوارهای است. خشونت علیه زنان گاهی امری پنهانی است که بسیاری به دلیل عدم حمایتهای قانونی از ابراز آن خودداری میکنند. برخی زنان هم به خودشان القا میکنند که وضعیت باید به همین صورت باشد.«اسفنانی با اشاره به نتایج به دست امده از اخرین تحقیقات می گوید » ۵ درصد زنان وجود قهر و آشتی و خشونت را عادی تلقی کرده و قصد جدایی نداشتند. ۵۲ درصد زنان در زندگی خود دچار خشونت روانی و کلامی شدند، ۳۷ درصد در معرض خشونت فیزیکی قرار گرفتند، ۲۷ درصد در معرض خشونتهای ممانعت از رشد فکری و اجتماعی بودند و ۱۰ درصد نیز دچار خشونت جنسی شدند. ۷۸ درصد زنان گفتند که هرگز قربانی خشونت جنسی نبودهاند که اگر این اظهارات راست باشد، آمار خوبی است.«
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۶ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۵:۵۷ ق.ظ