خانوادههای دو نفره! صدایی که باید شنیده شود…
امین ترابی
گروه خانواده و سلامت: توازن جمعیتی بین نیروهای جوان و نیروهای باتجربه ضامن پیشرفت هر کشوری است. بدین معنی که یک کشور باید دارای ظرفیتهای عظیم در حوزه نیروهای جوان و با انرژی باشد که تحت مدیریت و هدایت نیروهای مجرب و کارآزموده اجرای برنامههای کلان پیشرفت کشور را بر عهده گیرند. هرگاه این توازن دچار نوعی نوسان شود بالطبع آن توازن برنامههای اجرایی کشور نیز با اختلال مواجه میشود.
بنابراین حاکمیت موظف است روند رشد جمعیت کشور را به شکلی مدیریت کند که نه در اجرای برنامههای توسعهای خود با کمبود نیرو مواجه شود و نه در این حوزه بحران بیکاری و نیروهای مازاد به وجود آید. در سالهای پس از انقلاب به دلیل نیاز کشور به نیروهای جوان جهت سازندگی کشور، حاکمیت سیاست افزایش جمعیت را پیش گرفت به شکلی که در مدت زمان کمتر از ۱۰ سال جمعیت کشور دو برابر شد.
پس از عبور از بحرانهای سیاسی و اجتماعی آن سالها، جامعه با مشکل تامین زندگی مسکن، تحصیل و اشتغال کسانی مواجه شد که برای سازندگی کشور رویشان حساب کرده بود به همین دلیل سیاستهای گذشته را رها کرده و با شعار »فرزند کمتر، زندگی بهتر« اقدام به مهار روند رشد جمعیت کرد. رسانهها نیز بازوی تبلیغاتی این سیاست بودند. طبعا با اتخاذ این سیاستها مجددا روند رشد جمعیت سیر نزولی گرفت تا به وضع فعلی رسید و اکنون مجددا از طرف مسئولان رده بالای گوناگون کشور در مورد بحران پیری جمعیت و کمبود نیروهای با تحرک در دهههای پیش رو هشدار داده میشود. اما تا کنون مردم واکنش ویژهای به این تبلیغات نشان ندادهاند و علیرغم ورود همه جانبه حاکمیت به موضوع افزایش جمعیت، بدنه جامعه که خود طعم محرومیتهای اجتماعی ناشی از ازدیاد جمعیت را چشیده است، تمایلی در این خصوص نشان نمیدهد.
اما اساسا در شرایطی که اکثریت جامعه جوان کشور به دلیل مشکل اشتغال، امکان ازدواج و تشکیل خانواده را هم ندارد، چگونه میتوان از آن اقلیت انتظار فرزندآوری داشت؟ در شرایطی که مردم برای حل مشکلات معیشتی افراد حال حاضر خانواده با مشکلات بسیاری مواجه هستند چگونه میتوان از آنان انتظار داشت فرد جدیدی به جمع خود اضافه کنند. چه تضمینی وجود دارد که عضو تازه وارد که از بدو ورود با کمبودهای اساسی روبهروست در آینده به نیروهای با انگیزه در عرصههای کار و کوشش بپیوندد و در زمره جمعیت میلیونی آسیبدیدگان اجتماعی قرار نگیرد. مشکل تنها مسائل اقتصادی نیست هنگامی که افراد در جامعه از آینده با یأس و نا_امیدی یاد میکنند و چشمانداز روشنی از بهبود شرایط اجتماعی و فرهنگی ندارند، نمیتوانند مسئولیت آینده عضو جدیدی را بپذیرند. فارغ از هجمههای تبلیغاتی باید صدای مردم را هم شنید. وقتی مردم رضایت نسبی از حاکمیت، شرایط کلی زندگی، مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نداشته باشند، انگیزه لازم برای فرزندآوری را هم از دست میدهند و همین موضوع باعث میشود در یک مبارزه منفی، با سیاستهای کلی حاکمیت در این خصوص نیز همراهی نکنند. در سالهای اخیر اگر افراد بتوانند از سد تحصیل، اشتغال و مسکن عبور کرده و با مشقات فراوان ازدواج کنند، در بهترین حالت ترجیح میدهند برای بهبود شرایط به سختی کار کنند تا اگر زمینه برای فرزندآوری فراهم شد فرزند آیندهشان از حداکثر امکانات برخوردار باشد که این روش زندگی علاوه بر تاثیرات منفی که بر رابطه زوجهای جوان میگذارد ممکن است سالهای سال خانوادهها را دو نفره نگه دارد. به نظر میرسد کسانی که دغدغه آینده ایران را دارند و دلشان برای فردای کشور و نیروهای مورد نیاز برای سازندگی آن میسوزد بهتر است به جای ژستهای قیممآبانه و تبلیغات بی اثری مانند نصب بیلبوردهایی که در رسانههای مستقل به سوژهای طنز آلود بدل شده است، به فکر بهبود شرایط کنونی جامعه باشند. شرایط آشفتهای که خود آنها دلیل اصلی به وجود آمدنش هستند. قطعا اگر مشکل بیکاری در کشور حل شود جوانان کشور با ذهن بازتر و باوری روشنتر به تشکیل خانواده میپردازند تا در سایه آن بتوانند مزه شیرین »پدر شدن« یا »مادر شدن« را نیز بچشند.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۴ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۴:۳۶ ق.ظ