حوادث سیاسى آذربایجان¬غربی از پیروزى انقلاب تا کنون

حوادث سیاسى آذربایجان¬غربی از پیروزى انقلاب تا کنون

قسمت دوم
گروه تاریخ:حزب دمکرات:چنانچه قبلاً گفته شد این حزب در بحبوحه جنگ جهانى دوم با شعار خودمختارى براى کردستان، دموکراسى براى ایران تشکیل شد. مقایسه مواضع حزب دموکرات در روزهاى آخر حکومت شاه و اقدامات پس از پیروزى انقلاب اسلامى ماهیت آن را روشن مى‏سازد. چهار روز پس از فرار شاه از کشور حزب دموکرات اعلام مى‏کند که خواست‏هاى ملى خلق کرد در چارچوب ایران آزاد قابل حل است. بلافاصله پس از پیروزى انقلاب مواضع سیاسى کارانه حزب دموکرات مسلحانه و نظامى مى‏شود. از رادیو مهاباد که در جریان انقلاب به دست ایشان افتاد، مرتبا همه نیروهاى ضد انقلاب و به اصطلاح مترقى را به مبارزه مسلحانه علیه انقلاب دعوت مى‏کند.
على قاضى فرزند قاضى محمد در آلمان حکومت خودمختار در تبعید را تشکیل مى‏دهد. کمیته انقلاب مهاباد به ریاست امام جمعه آریامهرى شیخ عزالدین حسینى نام «دفتر ماموستا» مى‏گیرد و شیخ عزالدین با اسکورت مسلح گروه پیکار در خیابانها حرکت مى‏کند.
یکى از برنامه‏هاى دیرین حزب دموکرات، نفوذ به آذربایجان و اتصال دو منطقه بحرانى مهم بود. بحران کردستان از تاریخ ۲۰ تیرماه به آذربایجان غربى کشیده شد و عده‏اى از فئودال‏هاى منطقه علیه انقلاب و دولت مرکزى قیام کردند و حزب دموکرات نیز به پشتیبانى از این فئودالها وارد معرکه شد.
سازمان انقلابى زحمتکشان کردستان کومله:این حزب که نخستین حزب سیاسى به معناى کامل کلمه در نواحى کردنشین ایران بود که بر پایه ملى گرائى کردى شکل گرفته بود وبعدها بنابه ضروریات زمان با ایجاد تغییراتى در برنامه‏ها و خط مشى خود به حزب دمکرات تبدیل شد. با پیروزى انقلاب اسلامى دوباره این حزب با عنوان سازمان انقلابى زحمتکشان کردستان ـ کومله پاى به عرضه ظهور گذاشت. نشریه »شورش« ارگان سازمانى این گروه بود.
هدف کومله تأسیس حکومت مارکسیستى از طریق قیام مسلّحانه دهقانان بود و در راه رسیدن به این هدف امیدوار بود که از شورش دهقانان کردستان آغاز نموده سپس با بهره‏گیرى از اختلافات و خصوصیات قومى مردم عرب و ترک و غیره آتشى را در تمام کشور برافروزد.
بنیانگذاران کومله عمدتا از اعضاى ساواک منحله و یا از سایر وابستگان رژیم سابق بوده‏اند که در میان آنها صلاح الدین مهتدى، ملا سعید رسولى بهتر شناخته شده‏اند.
موضع‏گیرى کومله در برابر جمهورى اسلامى ایران آشتى ناپذیر و دشمنانه بود و بارها اعلام نموده:
»رژیم کنونى و در رأس آن خمینى رژیمى است ارتجاعى و ضد خلق و طبیعى است که این رژیم را باید سرنگون کرد«.
دیگر سازمانها و گروههاى موجود در منطقه عبارت بودند از:
سازمان چریک‏هاى فدائى خلق ایران، سازمان رزگارى. مهمترین حادثه‏اى که این گروهکها باعث و بانى آن شدند، حادثه قارنه بود. قارنه دهى کوچک و کردنشین بین نقده و جلدیان است که حزب دموکرات و یا احزاب چپ در آن قدرت داشتند. در جلدیان و اشنویه و پیرانشهر پادگانها و پاسگاههاى ارتش و ژاندارمرى وجود داشت و عده‏اى از جوانمردان ترک و ژاندارمها و ارتشیها براى رفتن به سر کار خود باید این روستاى قارنه مى‏گذشتند. اما در مدت شش ماه عوامل مزدور در اطراف قارنه کمین کرده بودند و رهگذران را گرفته و مى‏کشتند و غارت مى‏کردند و سر مى‏بریدند. حتى کار بجایى رسیده بود هنگامى که کسى مى‏خواست از نقده به جلدیان برود، مجبور بود که در پناه یک تانک در جلو و یا تانک در عقب حرکت کند تا در اطراف قارنه مورد کمین قرار نگیرد.
به مدت شش ماه این حمله‏ها و هجومها در اطراف قارنه علیه ترکها و سربازان و ژاندارمها در خط نقده به جلدیان صورت مى‏گیرد. آخرین بار هنگامى که هیجده نفر از ترکهاى نقده از جلدیان برمى‏گشتند در نزدیکى‏هاى قارنه به آنها حمله مى‏شود و هر هیجده نفر را مى‏کشند و سر آنها را مى‏برند و بدنشان را قطعه قطعه مى‏کنند و در وسط جاده مى‏اندازند. فقط یکى از آنها جان سالم به در مى‏برد و خود را به نقده مى‏رساند و از جنایتى که گذشته است مردم را آگاه مى‏کند. زن و بچه، کوچک و بزرگ از شهر نقده به طرف قتلگاه سرازیر مى‏شوند. هنگامى که برادران و شوهران و بستگان خود را قطعه قطعه مى‏بینند تحریک مى‏شوند، شیون و داد و فریاد بلند مى‏شود. این داغدیدگان ترک عده‏اى به نقده مى‏روند و عده‏اى به جلدیان و پیرانشهر، و اقوام خود را خبر مى‏کنند که چنین جنایتى در گرفته است. اطرافیان و کسان این کشته شدگان بیگناه جمع مى‏شوند، و به قارنه حمله مى‏کنند و سى و سه نفر را در قارنه مى‏کشند و بدین ترتیب انتقام مى‏گیرند.
نماز جمعه:همزمان با پیروزى انقلاب اسلامى و به موازات استقرار نهادهاى انقلابى در استان، مردم شهرستانهاى همیشه در صحنه استان خواستار بر پائى نماز دشمن‏شکن جمعه و تعیین امام جمعه از سوى حضرت امام(ره) شدند که از سوى دفتر حضرت امام علما و بزرگانى چند بدین منظور تعیین گردیدند و نمازهاى دشمن‏شکن جمعه تا به حال در این استان بر پا و جایگاههایى نماز جمعه در هر جمعه میعادگاه مردان، زنان و جوانان همیشه در صحنه است. دفاع مقدّس:دولت بعثى عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ه .ش به خاک مقدس ایران اسلامى، تجاوز کرد و در اوایل جنگ شهرهاى مهم و مرزى استان همچون سردشت، پیرانشهر، اشنویه را آماج گلوله‏هاى توپخانه خود قرار داد و بخش‏هایى از این استان به اشغال متجاوزان عراقى در آمد. در این جنگ ناخواسته که به ملت ایران تحمیل شد، مردم رشید و دلاور استان آذربایجان غربى در قالب لشگر ۶۴ ارومیه، لشگر عاشورا و لشگر ۳ نیروى مخصوص حمزه و همچنین سازمانها و نهاده‏اى این منطقه براى دفاع از سرزمین اجدادى خود در برابر دشمن مزدور بعثى با تقدیم ۹۱۹ شهید، ۲۸۵ مفقود الاثر، ۱۱۴۰ آزاده مردانه جنگیدند و حماسه‏هاى جاویدان از خود به یادگار گذاشتند.
در طول ۸ سال جنگ تحمیلى علیه ایران، از سوى نیروهاى دلیر ارتش، سپاه، بسیج، عشایر، ژاندارمرى، شهربانى و سایر نهادها، عملیات نظامى بسیارى در نواحى مرزى این منطقه صورت گرفت که در زیر به برخى از آنها اشاره مى‏شود:
عملیات کربلاى ۲:عملیات کربلاى ۲، در ساعت یک بامداد در تاریخ ۶۵/۶/۱۰ با رمز مبارک »یا اباعبدالله الحسین علیه‏السلام« در منطقه عملیاتى حاج عمران و با هدف انهدام نیروهاى دشمن، تسلط بر ارتفاعات حساس منطقه و کمک به تداوم مبارزه مسلمانان شمال عراق آغاز مى‏شود. با فشار رزمندگان اسلام، ارتفاعات گردکو و شهدا و چندین ارتفاع حساس محاصره و در تداوم هجوم آزاد شدند.
عملیات نامنظم فتح ۱:عملیات فتح ۱ ساعت ۱/۳۰ دقیقه بامداد در تاریخ ۶۵/۷/۱۹ با رمز مبارک »یا زینب علیهاالسلام« در منطقه عملیاتى کرکوک، تحت فرماندهى قرارگاه رمضان آغاز شد.
در جریان این عملیات تأسیسات نفتى و اقتصادى کرکوک، سه پایگاه موشکى، ساختمان رادیو و تلویزیون و سازمان امنیت کرکوک به آتش کشیده شد.
تأثیرات جنگ بر ساکنان:آذربایجان غربى منطقه‏اى است پر ماجرا که در طول تاریخ بارها مورد تاخت و تاز آشوبگران داخلى و تجاوزگران خارجى قرار گرفته است. چه بسا آبادیها و مردم آن در اثر نبردهاى بى‏رحمانه از بین رفته‏اند. اما پس از فرو نشستن هر یورشى سربلند کرده و سازندگى و آبادانى جریان پیدا کرده است. با پیروزى انقلاب اسلامى گروه و جمعیتى به نام مردم مظلوم کردستان اسلحه به دست گرفته و به مانند لشگریان مغول در صدد فتح اغلب شهرهاى این استان برآمدند، اگر چه هیچوقت به مقصود پلید خود نائل نیامدند اما در حمله و تجاوز عده‏اى از اهالى منطقه کشته و مجروح شدند. چه خون‏هاى بى‏گناهان که در این دیار به زمین نریخته است. گروهکها در لباس دموکرات و کومله بعد از پیروزى انقلاب شهرهاى مهاباد، بوکان را متصرف و براى تسخیر بقیه شهرها در تلاش بودند، ولى پایدارى و ایستادگى مردم مانع شد که آنان به اهداف شوم خود برسند، لذا براى انتقام گرفتن از مردم اقدام به گلوله‏باران برخى از شهرهاى استان کردند. چنانکه در هفتم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ محلات مسکونى زرندى و خیابان تختى شهرستان میاندوآب توسط ایادى دموکرات و کومله گلوله‏باران شد که تعدادى از مردم شهید و ۱۴ نفر مجروح گردیدند.
در طول این مدت راهها ناامن و دشمن در پشت دروازه‏هاى شهرهاى جنوبى و مرکز استان کمین کرده بود، تعدادى از مردم بى‏گناه در جریان مسافرت‏هاى عادى به گروگان گرفته شدند و یا در جاده‏هاى منطقه کشته شدند. علاوه بر آن، قبل از شروع و با شروع جنگ تحمیلى شهرستان‏هاى این استان آماج حملات توپخانه و بمباران رژیم بعثى عراق قرار داشت. در سال ۱۳۵۸ اولین بمب خوشه‏اى دشمن به شهرستان ارومیه اصابت و عده‏اى مجروح بر جاى گذارد و مرزهاى ایران با عراق در این خطه و شهرها و روستاهاى نواحى مرزى آن پیوسته مورد تجاوز و تعدى دشمن قرار داشت.
به طورى که در یک بمباران شدید هوایى که در سال ۱۳۶۵توسط هواپیماهاى دشمن انجام گرفت تعداد پانصد و بیست نفر زن و بچه و پیر زن و پیر مرد زیر آوارهاى منازلشان به شهادت رسیدند و در گورستان باغ رضوان ارومیه دفن شده‏اند.
لیکن این همه فشار ومصائب گوناگون از اراده و پشتکار مردم آذربایجان غربى در حمایت از رزمندگان و اعزام نیرو و پشتیبانى از آنان نکاست و پس از پایان جنگ اقدام به باز سازى مناطق جنگى این استان نمودند. پایان

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۶:۰۵ ق.ظ

دیدگاه


6 × = چهل دو