حلقه‌ای گمشده در روابط خانوادگی امروز

حلقه‌ای گمشده در روابط خانوادگی امروز

شیرین مهاجری
گروه اجتماعی:اول لباس‌ها و پهن‌کردشان روی بند، بعد هم کار پخت و پز آغاز می‌شود، آن‌هم نه یک جور غذا بلکه چند جور، چون بچه‌ها سلیقه شان یکی نیست. این یکی عدس پلو دوست ندارد آن یکی هم ماکارونی، پس بهتر است هر دوتاشان را آماده کند که هم دل این را به دست آورد و هم آن وگرنه شر درست می‌شود.
خودش به این وضع عادت کرده و با لبخندی که گله و شکایت‌ها را در پشت خود پنهان کرده می‌گوید رستوران مامان پروین در خدمت شما… بعد از کار آشپزخانه می‌ماند اتوی لباس‌ها، جارو و گردگیری، خرید خانه، ‌سرویس دادن به خرده فرمایش‌های کوچک و بزرگ بچه‌ها و… آخرسر هم با چشمانی خسته و صورتی تکیده از کار روزانه، می‌نشیند در انتظار آمدن مرد خانه که شب‌ها بعد از دو شیفت کار، از راه می‌رسد و دیگر رمقی برایش نمانده.
این‌گونه یک روز دیگر هم به پایان می‌رسد تا صبحی دیگر و شروعی دیگر که البته تفاوت چندانی با امروز ندارد. شاید این تصویری باشد در قابی خاکستری که بر دیوار بسیاری از خانه‌ها آویخته شده و آشناست؛ تصویر پدر و مادری که روزی پرمشغله را آغاز می‌کنند و در بین تمام برنامه‌های روزمره هیچ جایی ندارند برای لحظه‌ای استراحت روحی و روانی و سپری کردن لحظه‌های شاد و بدون دغدغه، چرا که فکر می‌کنند این شیوه زندگی، امری عادی است و توجه بیشتر به خودشان برخلاف وظایف پدر و مادری آنهاست… اما شکل‌گیری این روند چه تأثیری بر روابط درون خانواده و تربیت فرزندان خواهد داشت؟
شاید اولین موضوع در این بحث این باشد که اگر پدر و مادری تمام وقتشان را برای فرزندان بگذراند و به خودشان توجهی نکنند امری عادی است؟
به گفته دکتر نادیا مدنی پور، روانشناس، خیلی از آدم‌ها فکر می‌کنند که اگر از خود بگذرند و به خود هیچ توجهی نکنند، پدران و مادران نمونه‌ای هستند در حالی که آنها چه از نظر روحی و چه جسمی دچار مشکل می‌شوند و این امر عواقب بسیار نامطلوبی را در روابط خانوادگی آنها و تربیت فرزندان خواهد داشت، چراکه تنها افرادی می‌توانند به دیگران عشق بورزند و عشق را به آنها منتقل کنند که اول به خود عشق بورزند و تا کسی این عشق را در درون خودش به وجود نیاورد و به خود هدیه نکند نمی‌تواند آن را به دیگران هم بدهد: »عشق ورزیدن به خود، مهارتی است که برای سلامت و بهداشت روانی هر خانواده‌ای بسیار واجب است، اما متأسفانه به دلیل آنکه با اختلالاتی همچون خودخواهی، ‌خود بزرگ‌بینی، خودپسندی یا خودبینی اشتباه گرفته می‌شود، چندان مورد توجه نیست و بسیاری از پدر و مادرها برای آنکه اثبات کنند در قبال فرزندانشان دچار خودخواهی یا هر اختلال شخصیتی دیگری نیستند، مهارت عشق ورزیدن به خود را زیر پا می‌گذارند که این امر، خود باعث شکل‌گیری اختلالات رفتاری در خانواده و فرزندان خواهد شد.«
*اثرات نامطلوب و اختلالات رفتاری چیست و چگونه شکل می‌گیرد؟
این روانشناس می گوید: »در خانواده‌ای که پدر و مادر برای خود وقتی نمی‌گذارند و در واقع اصل عشق ورزیدن به خود را زیر پا گذاشته‌اند، آثار نامطلوبی شکل می‌گیرد که در بسیاری از جنبه‌های زندگی قابل رؤیت است؛ در چنین خانواده‌ای پدر و مادر دائماً در حال سرویس دادن به بچه‌ها هستند و خود را فراموش کرده‌اند، بنابراین بچه‌هایی تربیت می‌شوند که استقلال و اتکا به نفس ندارند و متعاقباً از عزت نفس هم برخوردار نیستند، فرزندان این خانواده احساس ناامنی می‌کنند زیرا احساس امنیت آنها تنها در سایه رفع نیازهایشان از سوی پدر و مادر تأمین می‌شود و اگر به هر دلیلی پدر و مادر نتوانند این سرویس دهی به فرزندان را ادامه دهند، احساس امنیت فرزندان به خطر می‌افتد.«
از طرفی فرزندان این خانوده توقعات بالایی دارند و شخصیت آنها به گونه‌ای خودمحور شکل می‌گیرد، زیرا عادت کرده‌اند همیشه کسی کنارشان باشد که نیاز هایشان را برطرف کند و این نیازها هم روز به روز بیشتر می‌شود و تمامی ندارد. به اعتقاد دکتر مدنی پور، خانواده‌ای که در ورطه چنین وضعیتی گرفتار شود و بدون اصلاح آن به جلو حرکت کند، به مرور زمان مستأصل خواهد شد، زیرا آنها مانده‌اند با فرزندانی سرکش که فکر می‌کنند پدر و مادر هر کاری که می‌کنند بر حسب وظیفه است و رسیدن به این نقطه، باعث ایجاد افسردگی پدر و مادر و سرخورده شدن آنها می‌شود، زیرا این پدر و مادر با وجود فرزندانی که فقط »گرفتن« را آموخته‌اند، رها می‌شوند، زیرا به خود عشق نورزیدند تا شیوه درست عشق ورزی را به فرزندانشان منتقل کنند.
*رسیدن به نقطه پشیمانی
آن طور که دکتر مدنی پور می گوید، رسیدن به این نقطه باعث طغیان پدر و مادر می‌شود زیرا مدام ازخود گذشتگی‌هایی را به یاد می‌آورند که برای فرزندانشان انجام داده‌اند و در عوض هیچ چیز نصیب‌شان نشده است، خود این مسأله هم باعث شکل‌گیری اختلافات بیشتر و در نهایت فاصله بیشتر پدر و مادر از فرزندان می‌شود. این پدر و مادر‌ها همیشه در حال گله و شکایت و غر زدن به فرزندانشان هستند و مدام آنها را از خود می‌رانند و دور‌تر می‌کنند.در چنین شرایطی پدر و مادر می‌مانند و هزار افسوس و سیر کردن در گذشته و ای‌کاش گفتن‌های ناتمام، در خیلی از مواقع هم افسردگی‌های شدید در آنها شکل می‌گیرد. در حالی که این سیر کردن در گذشته بر خلاف اصل عشق ورزیدن به خود است و بر اساس این مهارت باید در زمان حال زندگی کرد نه در گذشته و آینده… این روند در نسل‌های بعد هم ادامه خواهد یافت و فرزندانی که عزت نفس را هنگام تربیت خود به دست نیاوردند و به خودشناسی لازم نرسیدند، در نتیجه زمانی که خودشان هم پدر و مادر شوند مهارت عشق ورزیدن به خود را نمی‌دانند و این چرخه معیوب همچنان ادامه خواهد یافت.
*برای عشق ورزیدن به خود باید چه کرد و اولین گام چیست؟
توان عشق ورزیدن به خود، در اثر گذشت زمان و با تمرین حاصل می‌شود و چیزی نیست که به سرعت به دست آید. مدنی پور درباره مراحل و گام های عشق ورزیدن می گوید: اولین گام در این مسیر، خودشناسی و پذیرش خود است مثلاً اگر پدر و مادر دائماً با ایرادگیری و انتقاد بچه‌ها مواجه می‌شوند نباید اعتماد به نفس خود را ازدست بدهند، بلکه باید با زبانی ملایم به فرزندان بگویند که این گونه هستند و در پی آوردن دلیل و توجیه این مسأله هم نباشند.
به یاد داشته باشیم که پذیرش خود سبب پذیرش دیگران و دوست داشتن آنها هم می‌شود.این ها راه حل هایی است که این روانشناس ارائه می دهد: دومین قدم در این راه این است که از انتقاد خودمان دست برداریم. ما مردم خود انتقادگری هستیم، به خودمان سرکوفت می‌زنیم و ارزش قایل شدن برای خودمان را مورد توجه قرار نمی‌دهیم اما باید انتقاد از خودمان را متوقف کنیم و بدانیم تنها کسی که می‌تواند احساس خوب به ما بدهد خودمان هستیم؛ برای این کار هم لازم است برای خود وقت بگذاریم و اگر کار مثبتی می‌کنیم برای خودمان هدیه بگیریم، هر از گاهی خودمان را نوازش کنیم، با خودمان حرف بزنیم و جملات مثبت را در گوش خود زمزمه کنیم.
*به جای دیدن روی منفی روی مثبت خود را ببینیم و این گونه به خود عشق بورزیم.
اگر عشق به خود نباشد به دنبال کسب عشق از دیگران هستیم که این گدایی عشق و محبت از دیگری بسیار آسیب زاست. هر پدر و مادری باید بداند که کیفیت حضورش برای فرزندان مهم است نه کمیت حضور و اگر وقتی را به خود اختصاص دهد انرژی بیشتری هم دریافت می کند و به جای خستگی و بی‌حوصلگی، این انرژی در فضای خانه جاری می‌شود.
با این کار پدر و مادر می‌توانند مهارت عشق ورزیدن به خود را در فرزندانشان هم تقویت کنند.
چرا که ‌این مسأله یک مهارت است که باید در فرزندان تقویت شود. والدین برای این کار باید از واژه‌ها شروع کنند و در کلام خود واژه‌هایی را به کار ببرند که سبب ایجاد حس ناتوانی در فرزندانشان نشود.
دکتر مدنی پور می گوید: «اگر فرزندان هم در مورد خودشان این واژه‌ها را به کار بردند، پدر و مادر باید آن را اصلاح کنند و ارزش‌های فردی را در خود و فرزندان‌شان تقویت کنند. دوم اینکه والدین باید رفتار فرزندان را از شخصیت آنها متمایز کنند مثلاً هیچ‌گاه نباید به فرزند خود بگویند دوستت ندارم، ‌ باید بگویند این کارت را دوست ندارم. وقتی پدر و مادر به جای آنکه کار فرزندشان را زیر سؤال ببرند کل شخصیت او را مورد سؤال قرار می‌دهند فرزندان آنها به دنبال تأیید دیگران خواهد رفت و فردی ضعیف و شکننده خواهد شد زیرا ممکن است دیگران هم او را تأیید نکنند.
*اما حرف آخر
حرف آخر اینکه کسی در میان ما نیست که بی‌نیاز از عشق باشد، اغلب ما این عشق را در پیرامون خود و بستگانمان جست و جو‌ می‌کنیم، اما این جست و جو بی‌پایان است، مگر آنکه بیاموزیم خودمان به خویشتن عشق بورزیم و این عشق در صورتی تحقق می‌یابد که ارزش واقعی خود را بدانیم.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۷:۰۳ ق.ظ

دیدگاه


− سه = 0