حضور هنر شهری در کالبد کلانشهرارومیه؛ عمیق یا سطحی

حضور هنر شهری در کالبد کلانشهرارومیه؛ عمیق  یا سطحی

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی:هنرشهر یا شهرهنری: یکی از مهم‌ترین و حیاتی ترین ابعاد مبتنی بر هویت شهری و فرهنگی یک شهر همانا زیباسازی سطح و محیط شهر است. محیط شهر هر روز در تردد و رفت و آمد اهالی آن بارها مرور می‌شود و مردم شهر بارها و بارها از گوشه و کنار آن سان می‌بینند. این دیدار و دریافت از سطح و گوشه و کنار شهر از در و دیوار آن تا میادین و پارک‌ها، فضاهای سبز تا پل‌های عابر‌پیاده تا پل‌های زیرگذر و روگذر و… توام با اطلاع رسانی و اطلاع گیری ( تبلیغات محیطی ، تابلوها، برداشت‌های ذهنی و گفت و شنود های معمول و یا خاص و…) روحیه و فرهنگ آنان را شکل می‌دهد که بلکه تحریک کرده و فرسوده می‌سازد و یا برعکس در صورت موزون بودن آنها مورد تغییر قرار داده و تصحیح کرده و ارتقا می‌دهد.به عبارتی شاد بودن ، بروزشدن و بروز بودن ، خسته نشدن از کار و زار روزمره و روزانه و کاهش فشارها و تخلیه احساس منفی و دغدغه‌ها به موزون بودن و زیبا بودن محیط شهر باز می‌گردد.در این میان مؤثر‌ترین جنبه زیباسازی شهر به شکل و شمایل حاصل از معماری ویژه آن باز می‌گردد. برای مثال در معماری امروز که شکل آپارتمانی و مجتمع گونه دارد، دیگر از دیوارها و سطح جانبی و محاط بر ساختمان خبری نیست جز در شیوه اجرای مدارس، ادارات دولتی و یا ساختمان‌های عمده، باقی از شیوه معماری سابق که در آن دیوارها بیرون بنا را در خود احاطه کرده و این دیوارها مناسب ترین سطح را برای دیوار نویسی، نقاشی دیواری، تبلیغات و اطلاع رسانی و… داشته¬اند و دارند.
*اصطلاح شناسی هنرشهری: هنر شهری هنری است که در قالب یکی از والاترین شکل‌های هنر( معماری، حجم سازی، نقاشی و…) شهر را زیبا و منحصر به فرد می‌کند .این هنر شامل معماری شهری در فضاهای عمومی، مقبره‌ها و بناهای عظیم و در کل منظر شهر است. یعنی بوجود آورنده مکان‌هایی بی‌نظیر و چشمگیر است که به شهر ارزش داده و فرهنگ آن را تعریف می‌کند.
این هنر بر روی تأثیر چشمی ساختمان‌های پشت سرهم ومحل احداثشان تأکید دارد.لازم است این تأثیر از دیدگاه معماری در شهرها مورد بررسی قرار گیرد تا در آخر بتوان شاهد یک هماهنگی و در نتیجه‌ی آن زیبایی کل شهر بود.
ارومیه در بزنگاه هنری¬شهر
جامعه بدون هنر، جامعه¬ای فاقد فرهنگ محسوب می¬شود….
کلانشهرارومیه را باید مرکز تجمیع همه متدهای منسوخ و روش‌های تجربه شده علمی و هنری دانست! شهر ارومیه شهر آزمون و خطا و در بهترین شرایط شهر تقلید است! شهری که هم مدیریت کلان استانی و منطقه¬ آن نسبت به اوضاع امروز فالش ( خارج ) می¬زند و هم مردمان نجیب و سربه زیرش عاری از هرگونه ذهنیت شهروندی، بصری، هنری، زیباشناختی، لذت شناختی و… است. جوانانش جز معدود نفرات خلاق و نوآور همه ربات‌هایی هستند دست ساز دانشگاه و جامعه بی چفت و بستش و…در چنین اوضاعی سخن گفتن از هنرشهری که با روح شهر و جریان تنفس درونی و بیرونی آن در ارتباط است، با روح آزادمنش جوان و جوانان، با محیط و فضای به سامان شهری ( با دیوار، جدول، بلوار، خیابان، پیاده و…) مرتبط است شاید امری پرت و بی‌ربط به نظر آید . با این مقدمه سعی خواهیم کرد به شکلی این همه بی‌ارتباطی و پرت بودن را در قالب گرازش گونه زیر و برگرفته از گفتگوی صمیمانه با خانم پری ملکی نقاش ( با گرایش رئالیسم اغراق شده) واستاد دانشگاه¬های ارومیه، به نوعی سامان دهیم.
*تعریف شما از هنر شهری و مصادیق ناظر بر آن :هنرشهری هنری است مربوط به شهر و زندگی شهری که توسط هنرمندانی انجام می¬گیرد که درآن شهر زندگی می کنند. این هنر می¬تواند حاوی مفاهیمی ساده باشد و یا می¬تواند در برگیرنده مفاهیم دینی فرهنگی در جهت ارتقاء آگاهی مردم باشد. هنر شهری می-تواند در برگیرنده هنر خیابانی و گرافیتی، هنرمحیطی، مجسمه سازی و دیگر هنرهای بومی منطقه باشد. در هنرشهری تنها هدف “انسان” است و تأثیری که می¬تواند در او داشته باشد. این هنر وسیله¬ای ارتباطی است. هنر شهری باید با مبلمان شهری متناسب باشد و در هرچه بهتر نمودن فضای شهر کمک کند. هنر در فضای شهری، زندگی را به جریان وا می¬دارد و فضایی دلنشین و عاری از یکنواختی و تکرر را موجب می شود.
*قاعده¬مندی هنرشهری از دیدگاه آکادمیک و دید علمی و آکادمیک به هنرهای محیطی: از دیدگاه آکادمیک هنر شهری هنری قاعده¬مند است اما نه از نظر تکنیک بلکه از منظر موقعیت و فرم باید مکان یابی شود و در هرچه بهتر نمودن محیط پیرامون موثر واقع شود. هر جا که در سطح شهر هنری اجرا می¬شود باید به دیگر عناصر پیرامون آن نیز توجه نمود. اینکه اثر بر روی چه دیواری اجرا شود یا کجا قرار گیرد، ازدحام یا سکون منطقه، نوع طبقه حاکم در آن منطقه، سنخیت موضوع با محیط و مفهومی که در پس اثر وجود دارد همه و همه در هنر شهری دخیل هستند و باید مورد توجه قرار گیرند. هنرمحیطی هنری است که تماشاگر بتواند به فضای آن وارد شود، آن را لمس کند و حسی متفاوت نسبت به آن داشته باشد. در هنر محیطی مخاطب درگیر رخدادهایی می¬شود که قبلا طراحی و برنامه¬ریزی شده است. هنر محیطی یکی از هنرهایی است که در هنر شهری کاربرد دارد.
*اصطلاح هنر خیابانی ارتباط آن با هنر شهری:هنرخیابانی نیز یکی از عناصر سازنده هنرشهری است و می¬تواند حاوی مفاهیم بومی منطقه باشد و مخاطب آن قشر خاصی از جامعه هستند. هنرگرافیتی نیز یکی از شاخه¬های هنر خیابانی است که اغب متنی را در بر می¬گیرد و سعی دارد مفهوم خاصی را به مخاطب منتقل کند. از رنگ¬های سرزنده و شاد معمولا ً در این هنر استفاده می¬شود.
*هنرشهری و رواج آن در فرهنگ و تفکر جهان و رواج آن در جامعه و نظام شهری و کشوری ما به مفهوم واقعی خود: بله می¬تواند رایج شود. هنر یکی از نیازهای اصلی جامعه بشری است. جامعه بدون هنر، جامعه¬ای فاقد فرهنگ محسوب می¬شود. ماندگاری تمدن¬های بشری بواسطه هنر انجام می¬گیرد. در این زمینه همکاری ارگان¬ها و سازمان¬ها نیاز است. هنرشهری در جامعه ما به مفهوم واقعی خود وجود ندارد و این مسئله نیاز به زمان و همکاری سازمان¬های مربوطه دارد. آموزه¬های فرهنگی می¬تواند در قالب اثر هنری به همگان بیان شود. گاهی یک تصویر بیشتر از یک جمله یا کلام می¬تواند مؤثر باشد.
*رسیدن به هنرشهری با دیدگاهی بومی نگرانه و مبتنی بر عناصر بومی و منطقه¬ای را در کلانشهری مانند کلانشهرارومیه: بله می توان. هنر شهری هنری است که نگرش بومی در آن بیشتر از دیگر گونه¬های هنر جلوه می¬کند. اما در این خصوص باید هوشمندانه¬تر عمل کرد.
*کلانشهرارومیه و دیدگاه نسبی مقامات مسئول در مورد ورود هنر به فضای شهری و بر همین اساس، مجمسه سازی شهری، مبل¬مان شهری، نقاشی دیواری و یا معرق کاشی و… راه ورود جدی به عرصه هنرشهری در کلانشهری مانند ارومیه: بله. امروزه تعریف هنر در چارچوب مشخصی نمی-گنجد و نمی¬توان محدوده¬ای برای آن تعرف کرد. یعنی همه هنرهایی که در بالا نام برده¬اید همه می¬تواند در هنر شهری مورد استفاده قرار گیرد. اما متأسفانه برخی سلیقه¬ای عمل می¬کنند و غیرحرفه¬ای با ماجرا برخورد دارند و این موجب می¬شود هنر در سطح شهر تکرار مکررات باشد. به عنوان مثال منظور از نقاشی دیواری تنها این نیست که یکسری نقوش یا طرح هایی بر روی دیوار بکار رود که تنها جنبه تزیینی داشته و صرفا ً از رنگ¬های تند و شاد استفاده شود. قرارگیری عناصری در سطح شهر ارومیه که بیشتر بازتاب فرهنگ غربی است کار صحیحی نیست. هنر ما باید بازتاب فرهنگ ایرانی باشد.
* مشکلات هنرشهری در جامعه کلانشهری ما (مشکلات اجرایی و تئوریک):باید در نظر داشتن این موضوع که یکی دو مورد اثر خوب را می¬توان در سال¬های اخیر در سطح شهر ارومیه دید؛ به طور کلی می¬توان گفت عدم هماهنگی اثر با محیط یا فضایی که اثر در آنجا اجرا شده یکی از این مشکلات است. امروزه جامعه ما روز به روز در حال افزایش جمعیت و حجم و متعاقب آن افزایش تعداد خودروها، شلوغی و سرو صدا و….است که این در نهایت استرس و اضطراب را نیز به همراه دارد. بنابراین اثری که در چنین فضایی اجرا می¬شود باید تا حدودی بتواند در کاهش شلوغی شهر کمک کند. یک اثر هنری این قدرت را دارد که محیط را آشفته و یا آرام کند البته این از نظر فرم و رنگ مطرح است.هنر جدید مسئله¬ای است که به سختی و با مقاومت مسئولین مواجه است. اگر هنرمندی بخواهد هنری جدید و ابتکاری تازه در سطح شهر اجرا کند معمولا با سختی¬های بسیار مواجه خواهد بود چرا که این ناشی از عدم آگاهی مسئولین نسبت به هنر جدید است و تنها به هنر کلاسیک بسنده می¬کنند. جای هنر جدید در شهر ما بسیار خالی است. مسئله دیگر عدم حمایت از هنرمند است. مبالغ بسیار ناچیزی که برای اجرای اثر در نظر گرفته می¬شود موجب دور افتادن هنرمند از این هنر می¬گردد.
*فضای نابه سامان و عاری از جلوه هنری کلانشهرارومیه نتیجه کم کاری هنرمندان و یا سوق دادن هنرمند و روحیه او به سوی اموری صرفا ً بازاری و یا نگاه غیرهنری و غیرتخصصی مسئولین امر: این فضای نابه سامان هنر ارومیه ناشی از کم کاری هنرمندان این شهر نیست. با توجه به شناختی که از هنرمندان این شهر دارم، آنها را بسیار علاقمند در زمینه هنر شهری می¬دانم اما مسائلی وجود دارد که مانع از فعالیت آنها می¬شود، از قبیل:حق الزحمه¬های بسیار پایین که هنرمند باید بیشتر از هزینه شخصی در این خصوص استفاده نماید و از این مبلغ ناچیز نیز بخش اعظمی نیز برای مالیات، تهیه ماده اولیه (رنگ و…) کارگر، داربست و … صرف وهزینه می¬شود. - اعمال نظر مسئولین غیرحرفه¬ای که با سلیقه هنرمند و همچنین نیاز شهر مغایر است.چنین مسائلی(نگاه غیر تخصصی و غیرهنری مسئولین) موجب می¬شود تا هنرمند مسئولیت حرفه¬ای خود را رها کرده و در نهایت برای کسب معاش و دیگر مسائل مطابق با سلیقه مسئولین رفتار نماید و در فضای شهر آثاری اجرا شود که صرفا ً جنبه¬ای تزیینی داشته باشد. چنین اثری می¬تواند دارای نواقص بسیاری باشد و در نتیجه به نیاز منطقه نیز توجهی نشود.هنرها از نظر ماندگاری دو دسته اند: دائمی و موقت. همیشه به این جنبه از هنر در شهر ما توجه می¬شود که هنری اجرا شود با ماندگاری بیشتر. بله این مسئله در خصوص هنرهایی از قبیل نقاشی دیواری و مجسمه صدق می¬کند. اما هنرهایی نیز وجود دارند که با هزینه¬ای کمتر برای مدتی کوتاه در سطح شهر نمایش داده می¬شوند و این موجب تنوع هنری در فضای شهری می¬شود. مزایای چنین اقدامی این است که همه روزه مردم با جلوه-های جدیدی از هنر آشنا شوند و یکنواختی فضای شهری از بین می¬رود. این مسئله در کشورهای مترقی رواج دارد و زندگی مردم با هنر همراه است. هنر مختص گالری¬ها نیست و به جای جای زندگی مردم راه یافته است.دیدن، لمس کردن، در محیط اثر حرکت کردن، انرژی و فضای اطراف یک ماده و ایجاد ارتباط با آن در هنرشهری اهمیت بسزایی دارد. فصول، برف و باران، آفتاب و…همگی این فضای اطراف را شکل می¬دهند و هنر جدید در فضای شهر این امکان را می¬دهد که همه قشنگی و زیبایی دنیای پیرامون با نگرشی جدید هرچه بهتر نمایان شود.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۵:۲۵ ق.ظ

دیدگاه


8 − = هفت