حراج تخصص زیر نگاه شماتت بار جامعه

حراج تخصص زیر نگاه شماتت بار جامعه

گروه گزارش: منطق اعتدال که بر عقلانیت تاکید دارد و شعار دولت امید نیز بوده است این گونه حکم می کند که برای برداشتن ریشه ی آنچه بد دانسته می شود خوب یا خوب هایی را به عنوان جایگزین مهیا کنیم تا او که بدی را مرتکب شده است، خوب ها را انتخاب کند و از دام بدی خود را برهاند.
در سال های اخیر در جراید و رسانه های جمعی سخن از مجرمانی با القاب پایان نامه نویس و یا مقاله نویس به موضوعی گرم مبدل شده است، جلسات مداومی گذاشته شده و مصاحبه هایی با افراد حقیقی و حقوقی صورت گرفته است و این روزها نیز دوربین¬ها به خیابان¬ها می آیند تا موجوداتی به نام پایان نامه نویسان را در کریه ترین شکل ممکن نشان دهند و مدام بر بوق و کرنا کنند که باید با این موجودات ضد اجتماع و این دزدان علم برخورد جدی بشود!
اما براستی پایان نامه نویس موجودی کریه المنظر است که تنها به کپی برداری آثار دیگران می پردازد و با تقلب، رساله ای آماده را تحویل خریداران می دهد؟ آیا او یک دشمن وطنی ست که با رضایت قلبی در پی ضربه زدن به بدنه جامعه_ی علمی کشورش تلاش می کند؟ به نظر می رسد دو گونه نگاه در خصوص سوالات فوق می توانیم داشته باشیم؛ یکی نگاه بیرونی به مسئله و افرادی که در جایگاه منتقد این کار هستند و دوم نگاه درونی که خود پایان نامه نویسان به این مسئله دارند. براین اساس نگاه اول معمولا از طرف مسولان و برخی از جراید مطرح شده است که فرد پایان نامه نویس را دزدی بی سواد و بی_اخلاق معرفی می کنند که با نوشتن هر رساله پول زیادی را به جیب می زند و امارتی از ثروت را برای خود مهیا کرده است! این گروه از افرد پایان نامه نویس را کسی معرفی می کنند که شاید حتی تحصیلات دانشگاهی هم نداشته باشد و تنها کاری که می_کند این است که تغییری کوچک را در پایان نامه های که قبلا نوشته شده اند صورت بدهد و آن ها را به افراد مختلفی بفروشد.
اما نگاه دوم قدری متفاوت است. چنان که اگر کسی چند روز از وقتش را صرف جستجوی در دفاتر و شرکت های پایان نامه ای بکند به راحتی خواهد فهمید که کسانی که مشغول نوشتن می_باشند عموما مدارک تحصیلی عالیه دارند و به صورت کلی از لحاظ درجه علمی در ۴ بخش تحصیلی جای می گیرند: ۱٫دانشجوی کارشناسی ارشد. ۲٫فارغ تحصیل کارشناسی ارشد ۳٫دانشجوی مقطع دکتری ۴٫ فارغ تحصیل مقطع دکتری(در این مقطع باید گفت که اساتیدی هم که در دانشگاه ها تحصیل می کنند بعضا مشاهده می_شوند).در این خصوص باید گفت که نگرش دوم کم تر در جراید و رسانه ها بازتاب پیدا کرده است چرا که افرادی که در گروه دوم قرار دارند قدرت، ابزار و حوصله ی کافی برای روشن تر کردن حقیقت مبحث مطروحه نداشته اند. افرادی که عموما متعلق به دهه ی شصت می باشند و چون پس از طی مقاطع عالیه تحصیلی شغلی را نیافته_اند ناچار به جذب در شرکت های نام برده گشته_اند.
نباید از این موضوع غافل شد که دهه ی شصت، دهه ی جنگ بود و دفاع از مام وطن. دهه_ای که وقتی پدران ما به جنگ علیه متجاوز رهسپار می شدند شاید در آخرین لحظه ی دیدار از هم دهه ای های من می پرسیدند که “پسرم/دخترم می خواهی برای آینده ت چه کاره شوی؟ و کودکان شاید پاسخ می دادند می خواهم مهندس شوم یا دکتر، خلبان و.. ولی هیچگاه در مخیله ی هیچکدام از دهه ی شصتی ها نمی_گنجید که روزگاری پایان نامه نویس بشوند!حقیقت این است که بسیاری از کسانی که مشغول این شغلِ ناشغل هستند با تخصص بالا در حوزه ی خود از دانشگاه هایشان فارغ تحصیل شده اند(برخی هم رتبه های تک رقمی در کنکور را به خود اختصاص داده اند) و از نخبگان این مرز و بوم می باشند که به جای اینکه در خدمت دانش مملکت خود به کار گرفته شوند در شرکت_های انقلاب مأوا گرفته اند. سوال اینجاست اساسا مکانی برای نخبه ی متخصص در کشور ما در نظر گرفته شده است؟
اگر پاسخ آری ست، کدام نهاد پژوهشی در کشور ما به صورت جدی و عملی(نه شعارگونه) به پژوهش پرداخته است و کدام نهاد برای پژوهشگرانی در رشته های مختلف، که با انواع نرم افزارهای مهندسی در رشته های فنی پیچیدگی های آزمایشگاهی در علوم تجربی و تحلیل های کاربردی در علوم انسانی و ترجمه برنامه ای مدون تدوین کرده است تا پژوهشگر حقوقی ماهانه را برای خود در نظر بگیرد و حداقل امیدی برای ساختن آینده ی خود متصور باشد؟
در سال های اخیر مسئله حذف شرکت های پایان نامه نویسی به بحثی چالش برانگیز مبدل شده است؛ در این خصوص باید عنوان کرد که حذف شرکت هایی این چنینی تنها صورت مسئله را پاک می کند اما چیزی از واقعیت بی کاری طبقه نخبه در شرکت ها و موسسات میدان انقلاب و مکان های مشابه نمی کاهد! به نظر می رسد که مسولان بایسته است که نگاهی دوباره به این مقوله داشته باشند؛ چنانکه چنگ زدن به پایان نامه نویسی، برای کسب درآمدی رویایی نیست که اساسا چنین رویایی وجود ندارد بلکه از سر ناچاری ست و از سر دردِ رسیدن به مرز سی سالگی و بالاتر است که جوان، بعد از همه ی تلاش های تحصیلیش هنوز بیکار مانده است پس مجبور به پایان نامه نویسی می شود؛ چه بسا پایان نامه نویسی، بعد از همه ی دوندگی های بی_حاصل برای یافتن کاری مناسب، آخرین امید یک جوان نومید از دنیا و عقبا باشد!
مسئله دیگری که مسئولان امر باید بدان توجه کنند این است که به قدر توان در درونی کردن تخصص محوری به جای جناح محوری در استخدامی ها کوشا باشند چرا که برخی از این خیل عظیم نخبگان در میدان انقلاب و مشغول به این شغل ناشغل، تنها به خاطر برخوردهای جناحی، با وجود تخصص بالا، استخدام ادارات و سازمان های دولتی نشده_اند و حال تخصصشان را با قیمتی ارزان و در جلوی نگاه شماتت بار جامعه به حراج می_گذارند که این امر می تواند به ساختار جامعه ما صدمات جبران ناپذیری وارد کند و جوان را به سمت ناکجاآباد یآس و یا حتی برخوردهای تقابل محورانه پیش ببرد.
از جانب دیگر نیز می تواند نخبه را به سمت مهاجرت به کشورهای پیشرفته سوق دهد تا پتانسیل و تخصص پژوهشیش را در آن کشورها با احترام در خور توجه و بورسیه مالی مناسب به حراج بگذارد. امید که در آینده ی نزدیک به جای حذف و برخورد بالا به پایینی نسبت به اموری چون پایان نامه نویسی درصدد جایگزینی مناسب بگردیم که در غیر این صورت نخبگان میهن خویش را بیش از پیش به سمت سرخوردگی از زندگی پیش نبریم.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴ ساعت ۶:۲۴ ق.ظ

دیدگاه


دو + 7 =