حافظ محبوب ترین شاعر ایرانی

حافظ محبوب ترین شاعر ایرانی

گروه فرهنگی:امروز حافظ محبوب ترین شاعر ماست. در ایران کمتر خانه ای را می توان یافت که دیوان حافظ در آن نباشد، در صورتی که مثنوی و شاهنامه و کلیات سعدی در خیلی از خانه ها نیست! بیشترین نسخه خطی به جا مانده از یک متن کهن فارسی، مربوط به حافظ است؛ در مجموع تاکنون بیش از ۱۷۰۰ نسخه خطی از دیوان حافظ شناخته شده است.
شاید در بعضی از مهمانی ها، شاهد جدل هایی هم در این زمینه بوده اید که هر کس دلایلی می آورده، برای برتری صورتی که خودش از بیت حافظ ارائه می کرده. یا گاهی غزلی زا حافظ را در یک چاپ دیده اید، یا به اسم او یا هر شاعر دیگری شنیده اید و بعد آن را در دیوان حافظ نیافته اید. این جا دو سوال مطرح است؛ اول این که دلیل این تفاوت ها چیست؟ دوم این که کدام یک بر دیگری ترجیح دارد؟
معضل دیگر این است که وقتی کتابی با اقبال اهل فرهنگی مواجه می شد، کاتبان به آن شعرهای دیگری اضافه می کردند، این کار با دو هدف انجام می شد؛ یکی جاودانه کردن و تلاش برای دیده شدن شعرهای الحاقی که وارد دیوان مشهور می شد و دیگری پربار کردن کتاب (باز هم به گمان خودشان). هنوز هم بعضی از مخاطبان هر چه دیوان های شعری، شعر بیشتر داشته باشد، استقبال بیشتری از آن می کنند. مشکل دیگر درباره دیوان حافظ این است که اولا گویا دیوان خواجه حافظ برخلاف بسیاری از شعرای دیگر در زمان حیات خودش تدوین و جمع آوری نشده است و نسخه های دیوان حافظ همگی مربوط به بعد از مرگ اوست و این عدم تدوین نهایی توسط خود شاعر منجر به راهیابی تحریفات مختلف به دیوان وی شده است. مسئله دوم این است که حافظ (برخلاف برخی از شعرای دیگر) دائم در شعر خودش دست می برده. وی به نسبت جزو کم کارترین و گزیده گوترین شعرای ایران است. او در حدود پنجاه سال دوران شاعری، تقریبا چهار هزار بیت شعر گفته که به طور میانگین در حدود یک دهم اکثر شعرای معروف ایرانی است (مولوی، نظامی، فردوسی، عطار و…) بر طبق نظر اکثر حافظ پژوهان، وی پس از سرودن هر شعر بارها آن را حک و اصلاح می کرده و این مسئله منجر به ایجاد نسخه ها و تغییرات فراوان در شعر او شده است. و این خود یکی از دلایلی است که ما چندین چاپ معتبر از دیوان حافظ داشته باشیم که به سادگی حکم به برتری قطعی هیچ یک نمی توان داد.اولین تصحیح علمی دیوان حافظ، همین چاپ مشهوری قزوینی- غنی است که در حدود هفتاد سال پیش صورت گرفته است. البته اکثر چاپ های موجود در بازار مدعی اند که از روی همین چاپ صورت گرفته اند، ولی چاپ های دقیق و معتبر این تصحیح دو مورد بیشتر نیست؛ اولی حافظ قزوینی- غنی چاپ انتشارات زوار که با خط نستعلیق متوسط در همان ایام انجام شده و بعدها مرتب از روی آن افست شده و دومی چاپ انتشارات اساطیر. دکتر خانلری ابتدا در سال ۱۳۳۷، صد و پنجاه غزل حافظ را جداگانه تصحیح و چاپ کرد و پس از آن در سال ۱۳۵۹ کل دیوان حافظ را به چاپ رساند (تا پیش از مرگ نیز در چاپ های بعدی، باز اصلاحاتی در این چاپ توسط ایشان اعمال شد). این کتاب دو جلد است؛ در جلد اول غزل ها و در جلد دوم قطعات و رباعیات و شعرهای مشکوک و منسوب به حافظ و نیز بعضی توضیحات لغوی آمده است. ایشان در این چاپ از نسخه هایی از دیوان حافظ نیز بهره جست که در اختیار مرحوم قزوینی نبود و بعضی از ایرادات چاپ قزوینی- غنی را نیز برطرف کرد. مثلا در چاپ قزوینی- غنی این بیت به این صورت آمده است: بالاتر گفتیم این تصور که بعضی می پندارند، دیوان حافظ یا شاهنامه بعد از انقلاب سانسور شده غلط است. البته باید گفت در شکل گیری این تصورات، نباید نقش بعضی متولیان ناآگاه در وزارت ارشاد را نادیده گرفت که با برخوردهای سلیقه ای، چیزهایی را سانسور می کنند که برای جامعه مضحک است. همین چند سال پیش یکی از مسئولان ممیزی دستور داده بود که بخشی از خسرو و شیرین نظامی در یکی از چاپ های انتشارات »پیدایش« را حذف کنند و این مسئله باعث جنجال و آبروریزی شد.
خسرو و شیرین هزاران بار پس از انقلاب بدون هیچ گونه حذفی منتشر شده است و متاسفانه دستور یک متولی ناآگاه این چنین خوراک خبری برای مخالفان می آفریند و اعتماد مردم را هم سلب می کند. بنده بارها با این سوال مواجه شده ام که مثلا چرا»این چه شوریست که در دور قمر می بینم…« در بعضی از چاپ ها نیامده است؟ این غزل به چندیل دلیل از حافظ نیست؛ در هیچ یک از نسخه های معتبر و کهن حافظ نیامده است. کسی هم که با سبک شعر حافظ آشنا باشد، می داند که شعر حافظانه نیست و بعضی ابیاتش (مثل بیت دوم و بیت آخر) بسیار سست است.
بعضی کلماتی هم که در این غزل هست، هیچ گاه در دیوان حافظ نیامده (مثل پالان، اسب تازی، ابلهان) و البته گفتنی است که این غزل در بعضی تصحیح های ذوقی دیوان حافظ، مانند حافظ شاملو، حافظ قدسی و نیز حافظ انجوی (در بخش اشعال الحاقی) که هر یک بعد از انقلاب بارها چاپ شده، آمده است. دکتر رشید عیوضی، استاد دانشگاه تبریز سه نوبت دیوان حافظ را تصحیح کرده است. اولین بار در سال ۵۶ به همراه دکتر اکبر بهروز (موسسه تاریخ و فرهنگ ایران، تبریز) دیوان حافظ را به چاپ رساند. این چاپ به نوعی بیشتر مخالفت خوانی با معتبرترین تصحیح رایج در آن ایام (قزوینی- غنی) بود و در مجموع، چندان مهم و علمی تلقی نمی شود ولی آغاز راهی است که عیوضی در تصحیح حافظ به آن دست زد. پس از آن به تنهایی در سال ۷۶ مجدد دیوان حافظ را منتشر کرد.
در این چاپ بسیاری از نواقص چاپ اول برطرف شده ولی هنوز نمایانگر کوشش نهایی عیوضی نیست. مهم ترین و آخرین تصحیح و ویرایش عیوضی از دیوان خواجه، چاپ انتشارات امیرکبیر است که در سال ۸۵ انجام شده. استاد هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) در سال ۷۳ دیوان حافظی منتشر کرد که یکی از بهترین دیوان های حافظ محسوب می شود. این چاپ به غیر از ضبط های زیبا و حافظانه، مزیت دیگری هم دارد؛ ظاهر آراسته و چشم نواز. از این رو به کسانی که زیبایی ظاهری دیوان حافظ برایشان اهمیت زیادی دارد، همین چاپ را توصیه می کنم.استاد بهاءالدین خرمشاهی و هاشم جاوید (شاعر و حافظ پژوه بزرگ شیرازی) به صورت مشترک دیوان حافظی به چاپ رسانده اند. این دو بزرگوار در این چاپ، متن حافظ قزوینی را معیار قرار داده و در حاشیه تفاوت این چاپ را با حافظ های پنجگانه ای که برشمردیم، آورده اند. (ایشان چاپ نورانی وصال/ جلالی نایینی را نیز مبنای این سنجش قرار داده اند.) به این ترتیب، کسی که این چاپ حافظ را بخرد، اطلاعی کلی از سایر چاپ های معتبر حافظ نیز پیدا می کند.
به دوستانی که می خواهند صرفا یک چاپ معتبر از دیوان حافظ داشته باشند، همین کتاب اخیر را توصیه می کنم (ناشر آن فروزان روز است). به نظرم این کتاب تنها یک نقص عمده دارد؛ در این چاپ مصححان، روایت قدیم تصحیح دکتر عیوضی و دکتر نیساری را به دست داده اند. رسم انصاف علمی آن است که در چاپ های بعد، جدیدترین ورژن های این دو چاپ را برای مقایسه در کتاب ییاورند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۸ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۷:۱۴ ق.ظ

دیدگاه


9 + = هفده