جمع_اندیشی‌های ادبی کلانشهر ارومیه با نداشته¬هایش…!

جمع_اندیشی‌های ادبی کلانشهر  ارومیه با نداشته¬هایش…!

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی: ارومیه یا اورمیه! فرقش کجاست؟ فقط یک واو که عقب جلو شده. البته سر همین واو مناقشه‌های بسیاری بوده و شده که تاریخ را هی چپ و راست و هی عقب جلو کرده است؛ اما شهری که اسمش به این اندازه مناقشه داشته، مقاله و یادداشت برایش به کار بسته‌اند خودش، وجودش، متنش دنیایی عجیبی دارد. هم شهراست هم شهر نیست، هم بزرگ شهراست هم بزرگ شهرنیست! آنقدر که اسمش و رسمش را مهم دانسته‌اند و می‌دانند و سرزمین زرتشت و آتش می‌خوانندش، در مورد حیاتش و زیستش نظر نداده‌اند و تحقیق نکرده و برنامه نریخته‌اند.
شهری که اسمش یدک‌کش تاریخ و فرهنگ است و ریشه‌ای به بلندی عمر دریاچه آخرالزمانش! دارد، خود دچار نسیان فرهنگی شده. آن‌هم در عصری که اندیشه فرهنگی پایه‌های رفیع ارتباطات آن را تعریف می‌کند و در همه جا سخن از تبادل بودن و هستی است و ارائه این چگونه بودن!ارزش‌گذاری انسانیت در حیات انسانی امروز به عمق ساختارهای فرهنگی و هنری هر جامعه انسانی باز می‌گردد. تولید و پالایش هنری و فرهنگی هر قدر به دگرگونی زندگی انسان و اجتماع او بیشتر یاری برساند از ارزش والایی برخوردار می‌گردد. چرا؟ چون اگر از یک سو هم زمان و معاصر عمل می‌کند و با زمان امروز انسان سر و کار دارد (و این بدون شناختن معنای زمان که هر سه وجه حال، گذشته و آینده در این معنا نهفته است میسر نیست!) از سوی دیگر همه ابعاد وجودی او را از بدو پیدایش و خلقتش مورد پرسش و توضیح قرار می‌دهد.
انسان امروز در تولید هنری و فرهنگی خود به تنهایی عمل نمی‌کند بلکه من جمعی بشریت هویت او را به عنوان نویسنده و شاعر و یا هنرمند و… می‌سازد و هم این من جمعی مخاطب اوست. این یعنی جمع اندیشی نه من اندیشی!متأسفانه در جامعه فرهنگی و اجتماعی ما (و در این جا ارومیه یا همان اورمیه) یک بیماری اجتماعی و ریشه‌دار از نظر تاریخی وجود دارد از این بیماری و ناهنجاری می‌توان به نام خود مطلق‌انگاری یا خود حق‌انگاری یاد کرد. روشن است که دغدغه این نوشتار و متن به حوزه اجتماعی و فرهنگی باز می‌گردد و مصادیق آن نیز اجتماعی، فرهنگی و هنری خواهند بود.اگر بپذیریم که جمع¬اندیشی تنها آینه شفاف و روشنی است که من فردی و جمعی انسان در آن رؤیت می‌شود، مورد پرسش و نقد قرار می‌گیرد، پالایش می‌شود، دگرگون می‌شود، حتی مورد روایت واقع می‌شود، پس فقدان این نهادها و روحیه‌های جمع اندیشانه به معنای جمود و عدم تحرک در گستره یک جامعه و اجتماع انسانی آن به شمار می‌آید. البته این فقدان صورت‌های متفاوتی دارد یعنی فقط به معنای نیست و نبود تعریف نمی‌شود. ناکارآمدی و سترونی (نازآیی و عدم آفرینش فرهنگی و هنری) هم از صورت‌های فقدان به شمار می‌آیند.جمع اندیشی خود نیز صورت‌ها و کارکرد‌های متفاوتی دارد. برای مثال مطبوعات خود بهترین نمونه‌های جمع اندیشی هستند یا تئاتر و سینما و حتی نمایشگاه‌های کتاب عکس نقاشی و …از مهم‌ترین جلوه‌های جمع¬اندیشی که خصلتی ساختاری‌تر و ارکانی‌تری دارد حلقه‌ها و جمع‌های ادبی و هنری هستند. اگر مطبوعات کارکردی با واسطه(خود مطبوعات به عنوان واسطه عمل می‌کنند) در ذهن و عین مخاطب انسانی خود در گستره جامعه دارد، جمع‌های ادبی بی‌واسطه عمل می‌کنند. در مطبوعات اثر و مطلب است و مخاطب، اما در جمع‌ها و حلقه‌ها هم صاحب اثر، هم خود زنده اثر و هم مخاطب باهم و در کنار هم درگیر گفتمان ذهنی و عینی هستند. در این میان عنصر دیگری نیز مطرح می‌شود نقد و انتقاد عملی.
در مطبوعات انتقاد هر قدر کارکردی‌تر باشد بازهم نظری است چرا که مطبوعات با دو ویژگی سرعت اثرگذاری بالا و حجم کم فرصت طرح لحظه‌ای و کلان مقولات را در خود دارند؛ اما جمع‌های ادبی و هنری و… به واسطه طرح جزء به جزء مقولات از بعد عمقی‌تر و ادامه‌دار‌تر در فرصتی باز و حجمی کلان از کنفرانس و مقاله و سخنرانی و… برخوردار هستند. پس وجود و فعالیت جمع‌های ادبی و هنری متن مهم جمع_اندیشی‌های اجتماعی و فرهنگی را تعریف و نشانه‌گذاری می‌کنند.جمع اندیشی از تولید تا پالایش و از نقد تا تحلیل و از تغییر تا تثبیت را در خود پیش‌بینی می‌کند و به عبارتی پویایی درونی آن، نما و جلوه اجتماعی و بیرونی آن را می‌سازد. با این توصیفات به‌راستی در شهر و کلان¬شهر ارومیه یا اورمیه با اسم و رسم تاریخی و فرهنگی‌اش چه بهایی به جمع اندیشی‌های فرهنگی و هنری داده می‌شود؟آیا جریان ادبی و هنری ویژه و بومی در این کلانشهر ایجاد شده و تبعات مثبت و منفی آن دنبال می‌شود؟ آیا جریان ادبی ایجاد شده دارای مولفه‌های ساختاری یک حرکت و هدف ادبی اجتماعی برای تغییر و دگرگونی فرهنگی اخلاقی و شخصیتی جمع و فرد جامعه است؟برای پاسخ به این سوالات لازم است پیشینه جمع‌های موجود و پیشین ادبی و هنری در ارومیه بررسی شود.
قامت این نوشتار اجاره باخوانی دوباره و چندباره نیمچه تاریخ جمع_اندیشی ادبیات کمتر از ۳۰ سال ارومیه از اواخر دهه ۶۰ تاکنون را اجازه نمی¬دهد. نه از آن سو که حجم این نوشتار فربه¬تر می¬شود و یا با ارائه اطلاعات نه چندان اثرگذار در این زمینه منتظر فرجی هستیم، خیر! بلکه به دلیل تکرار و پرهیز از کلیشه.به هر حال توجه به سیر این تاریخچه عیان و آشکار جمع اندیشی¬های ادبی در ارومیه از جشنواره‌های ملی و منقطه¬ای برگزار شده و نشده، فعالیت کانون¬ها انجمن¬ها و کارگاه¬ها و محافل گاه و بی¬گاه در ادوار مختلف و فعل حاضر و … می¬توان دریافت که از سوی اهالی و یا مدیریت مستقیم و یا غیرمستقیم کلانشهرارومیه تا چه حد به جمع‌اندیشی در کلانشهر بها داده می‌شود. لازم به ذکر است که متأسفانه به دلیل نبود معیار صحیح و به روز در ایجاد و مدیریت بعضی از این‌ گونه جمع‌ها و حلقه‌ها در برخی موارد شاهد کج_سلیقه‌گی و کج‌فهمی در قامت کسانی که مدعی راهبری در این جمع‌ها هستند، هستیم. به عبارتی رسما ً اشتباه را تدریس می‌کنند و متأسفانه از حرکت نابهنجار خود دفاع هم می‌کنند.بد نیست اشاره شود که برنامه‌ای در قالب شبکه ۴ رسانه ملی که ظاهراً به شکل هفتگی تهیه و پخش می‌شود، در چهارچوب تهران بزرگ و پایتخت کشور نازنین‌مان به بررسی و آسیب‌شناسی تئاتر می‌پردازد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۹:۰۸ ق.ظ

دیدگاه


9 − یک =