جایگاه کمنظیرعزت ملی در افکارعمومی
محمد ناصری
گروه تحلیل: مفهوم عزت در اندیشهی دینی-سیاسی اسلام جایگاه کمنظیری دارد؛ بهطوریکه هرگونه زندگی و سیاستورزی شرافتمندانه در طول تاریخ با این عنوان قرین بوده و نقطهی مقابل آن با مفاهیمی همچون ذلت و تحقیر نکوهش شده است.
همین تأکید برای زندگی عزتمندانه بهطور عام و سیاستورزی توأم با عزت بهطور خاص، بهخودیخود اهمیت این گزاره را به اثبات میرساند. نقطهی اوج و نمود عملی این تفکر و عقیده، در فرهنگ عاشورایی و حادثهی کربلا نهفته است؛ آنجا که مبنای رفتار سیاسی امام سوم شیعیان در برابر امان دشمن و حاکم غاصب برای پذیرش بیعت و قبول مشروعیت حکومت طاغوت، عبارت «هیهات من الذله» قرار میگیرد و مرگ عزتمندانه بر زندگی همراه با ذلت ترجیح داده میشود.همین اندیشه است که در طول تاریخ، مبنای رفتار سیاسی مسلمانان قرار میگیرد. بنابراین واکاوی مفهوم عزت ملی برای ما، چه بهلحاظ نظری و چه بهلحاظ عملی، ضروری و مهم به نظر میرسد.در بررسیهای علمی، ابتداییترین قدم، شناخت معانی واژگان و مفاهیم بهصورت لغوی، اصطلاحی و… است. برای همین منظور، مطالعه دربارهی عزت ملی را نیز باید از همین نقطه آغاز کرد.لغتنامهی دهخدا عزت را بهمعنای عظمت و بزرگواری و ارجمندی و ارج و سرافراری آورده و همچنین از واژههای کرامت و بزرگی نیز بهعنوان کلمات مترادف آن یاد کرده است. همچنین فرهنگ فارسی معین در معنای این کلمه از سربلند شدن و گرامی شدن و سربلندی استفاده کرده است. فرهنگ لغت عمید، عزت را در مقابل ذلت قرار داده و عزیز شدن، گرامی شدن و ارجمند شدن را بهعنوان معنای آن ذکر کرده است. علاوه بر این میتوان در فرهنگهای لغات گوناگون، واژههایی را که بهعنوان مترادف برای واژهی عزت استفاده شدهاند یافت. آبرو، ارجمندی، بزرگی، حرمت، شرف و… واژههای مترادف عزتاند.»عزت از جمله مفاهیمی است که با مفاهیم دیگری نظیر کرامت، قدرت و اقتدار قرابت معنایی دارد.«در تعریف عزت ملی میتوان چنین آورد که عزت ملی بهمعنای دارا بودن قدرت، اقتدار، بزرگی و ارجمندی در جنبههای گوناگون سیاسی، علمی، فرهنگی و اقتصادی برای یک کشور و ملت است.همچنین با توجه به کلمات متضاد با واژهی عزت، میتوان آن را اینگونه تعریف کرد: عزت ملی عبارت است از عدم وابستگی و عدم تحقیر و ذلت یک کشور در عرصههای جهانی و داشتن استقلال در نظر و عمل. عزت ملی مفهومی ذهنی است و بنابراین برای تبدیل آن به خصلتی عمومیشده در جامعه، میباید آن را به متعلقات انضمامی و سادهتر، ترجمه و تفسیر کرد. برای مثال، استقلالخواهی یا وطنخواهی و وطندوستی، یکی از متعلقات و از مصادیق عمومیشدهی عزت ملی در یک جامعه میتواند باشد. بنابراین وقتی از عزت ملی بهعنوان خصلتی عمومیشده سخن به میان میآوریم که ویژگیها و عناصر عزت ملی بهعنوان مبنای رفتار جمعی در یک جامعه قرار گیرد و اکثریت مردم آن جامعه در ذهنیت و رفتار عملی خود، برای این گزارهها اهمیت قائل شوند. در بحث از نتایج آثار وجود عزت ملی در یک جامعه، بهتفصیل به این موضوع خواهیم پرداخت.گفتمان عزت ملی ناظر بر زندگی شرافتمندانهی مبتنی بر داشتن ساختارهای مستحکم سیاسی، اقتصادی، اقتدار درونزا و… از یکسو و داشتن رفتار سنجیده، حکیمانه و مبتنی بر عزت و شرافت از سوی دیگر است. این سخن بهمعنای آن است که عزت ملی را باید در دو سطح پیگیری کرد: ساختاری و رفتاری.
در سطح ساختاری، پیگیری این گفتمان باعث میشود تا ما استحکام و سلامت ساختارهای خود را افزایش دهیم ودر سطح رفتارینیز ما باید رفتار خود را در سطوح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… مبتنی بر شرافت و عزت قرار دهیم. پیگیری چنین فرایندی موجب ارتقای سطح سلامت ساختاری و رفتاری کشور میشود. از سوی دیگر، ازآنجاکه گفتمان عزت ملی وجهی ملی دارد، ارزیابی آن باید در نظام جهانی و در مقایسه با سایر کشورها سنجیده شود. این مقایسه ما را برای رقابت در عرصههای جهانی مشتاقتر خواهد کرد و پیشرفت در گردونهی نظام جهانی، اثرات خود را در داخل خواهد داشت. پیگیری عزت ملی در حوزههای گوناگون، ما را برآن میدارد تا راهبردها و برنامههایی را طراحی کنیم و بهدنبال اجرای آنها باشیم. بهصورت اجمالی میتوان نتایج گفتمان عزت ملی را در پیگیری برنامهها و راهبردهایی با هدف دستیابی به عزت ملی و فواید این برنامهها برای کشور جستوجو کرد.عزت ملی مفهومی است که میتوان بسیاری دیگر از مفاهیم را ذیل آن بهعنوان ساختاری تئوریک سازماندهی کرد و عزت ملی را دال مرکزی این ساختار قلمداد کرد. به عبارت دیگر، زمانی که دربارهی عزت ملی صحبت میکنیم، بهطور عادی دربارهی مفاهیم دیگری نیز سخن خواهیم گفت که با این عبارت ارتباط معنایی دارند. به تعبیر دیگر، در پرتو پرداختن به عزت ملی، بسیاری از مقولههای دیگر نیز مطالعه و شناخته خواهند شد. مفاهیمی همچون هویت، خودآگاه ملی، قدرت ملی، اقتدار ملی، پرستیژ کشور، شخصیت و وجههی بینالمللی آن، مؤلفههای قدرت و اقتدار، غیرت ملی، استقلال و عدم وابستگی، پیشرفت و وطنخواهی و بسیاری دیگر از مفاهیم، در حین مطالعهی عزت ملی بررسی میشوند. به عبارت دیگر، میتوان گفت که عزت ملی یک »کلانگفتمان« است که میتوان در ذیل آن، این مفاهیم را بهصورت روشمند مطالعه کرد و ذیل این مفهوم به شناخت ساختاری و تئوریک مفاهیم دیگر نیز دست یافت. بنابراین با رویکردی دیگر میتوان چنین گفت که عزت ملی، نتایج و آثار فراوانی برای یک جامعه دربردارد که ذیل خود این گفتمان قابل دستهبندی است. در ذیل بهطور خلاصه به برخی از این نتایج اشاره میکنیم.
بدون شک اولین و بدیهیترین نتیجهای که عزت ملی برای جامعه دارد، احساس ارجمندی و احترام برای خود است. این احساس و این اعتمادبهنفس جامعه و اتکای به شخصیت و ویژگیهای فرهنگی خود، باعث شکلگیری خودآگاهی دربارهی هویت آن جامعه خواهد شد. نتیجهی چنین فرایندی، احترام به داشتهها و موارث تاریخی-تمدنی یک کشور است. در واقع روشنفکران و اصحاب تفکر در یک جامعه به انباشت تمدنی و تاریخی خویش آگاه میشوند و نسبت به حفظ، تداوم و بهروز کردن آن، همگام با تحولات عصر جدید، اقدام میکنند. در یک کلام، مهمترین نتیجهی وجود عزت ملی، دستیابی یک کشور به هویت خودآگاه ملی است.وقتی جامعهای متصف به عزت ملی بود و نسبت به داراییها، داشتهها و تاریخ و فرهنگ خویش آگاه شد، دیگر همهچیز را در فرهنگ بیگانه نمیبیند. میتوان گفت پدیدهای به نام »غربزدگی« در کشور ما، خود یکی از نتایج عدم تثبیت عزت ملی در شخصیت برخی از روشنفکران ماست. متأسفانه این پدیده در طول تاریخ کشور ما پیامدهای فراوانی برای ما بههمراه داشته است. اگر عزت ملی بهعنوان خصلت درونیشدهی یک جامعه و علیالخصوص روشنفکران آن جامعه درآید، این فرایند خودباختگی در برابر فرهنگ بیگانهی مهاجم، تبدیل به خودآگاهی و دفاع در برابر آن و بازگشت به فرهنگ خویش خواهد شد. روشنفکرانی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، جلال آلاحمد و دکتر شریعتی، نمونهی بارز چنین روشنفکرانی در کشور ما هستند که پرچمداران گفتمان بازگشت به خویش بودند.
همانگونه که در مقدمه ذکر شد، عزت ملی یک کلانگفتمان است و بنابراین نتایج آن بر حوزههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سرازیر میشود. اگر عزت ملی در عرصههای گوناگون به ظهور برسد، نتیجهی آن پیشرفت در آن حوزهها خواهد بود. به تعبیر رهبر فرزانهی انقلاب، »راه این ملت بزرگ ما که پروردهی بیانات امام و هدایتهای امام است، برای رسیدن به اوج اعتلا و پیشرفت، عبارت است از اینکه این عزت ملی را در همهی عرصهها حفظ کند.«بنابراین در نگاه رهبری، نقشهی راه مردم در پاسداری از انقلاب اسلامی، این است که عزت ملی در عرصههای گوناگون بهمنصهی ظهور برسد. بر این اساس، ایشان به تشریح چیستی مفهوم عزت در حوزههای گوناگون پرداختهاند:
»عزت ملی در مسائل اقتصادی به این است که کشور به قدرت خودکفایی برسد، بتواند اگر چیزی از دنیا نیاز دارد، میگیرد… عزت ملی در عرصهی علم به این است که جوان دانشجوی او، پژوهشگر او، عالمِ محقق او، سعی کند مرزهای علم را درنوردد… عزت یک ملت در سیاستهای گوناگون و در تعاملش با کشورهای دیگر و دولتها و قدرتها، این است که از استقلال رأی برخوردار باشد… عزت ملی در عرصهی فرهنگ به این است که یک ملت به سنتهای خود پایبند باشد… در نحوهی ادارهی کشور و ارتباط با انسانها، عزت ملی به این است که تکتک انسانها در یک جامعه مورد احترام قرار بگیرند.« نکتهی دیگری که باید بدان اشاره کرد، این است که جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک نظام سیاسی، میبایست شالودههای کنش سیاسی خود را در عرصههای گوناگون بر یک مفهوم دینی استوار کند. با این اوصاف، »عزت ملی« میتواند شالودهی سیاستگذاریهای کلان و همچنین مبنای رفتار سیاسی در جمهوری اسلامی قرار گیرد. همچنانکه کلیدواژهی عزت ملی جزء مفاهیم پرکاربرد در کلام رهبر معظم انقلاب است؛ بهنحویکه جزء پنج واژهی پرتکرار در سخنرانیهای ایشان بوده است. بنابراین حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و سیاست خارجی در کلام امام و رهبری میباید استوار بر ایدهی عزت و بهدنبال تحقق آن باشد.
عزت ملی یک گفتمان جامع است که میتواند شامل خردهگفتمانهای بسیاری شود. از جملهی این خردهگفتمانها میتوان به وطندوستی و ارزشهای ملی اشاره کرد. عزت ملی در حقیقت به این معناست که یک کشور در مقابل سایر کشورها در سیستم جهانی دارای وجهه باشد، دارای قدرت دفاع از خود باشد، در طبقهبندی کشورها، جز کشورهای پیشتاز بهلحاظ علمی و سیاسی و اقتصادی دستهبندی شود و… در حقیقت متعلقِ عزت ملی، کشور و وطن است، اما این وطندوستی در گفتمان عزت ملی بهمعنای ناسیونالیستی آن نیست؛ چراکه عزت ملی ریشهی دینی هم دارد و نمیتواند برتریطلبیهای قومی یا نژادی یا موارد دیگر را بهعنوان ارزش بهحساب آورد؛ چراکه اساساً قرار دادن چنین ملاکهایی برای آن، تهی کردن آن از معنای انسانیاش است. بهتعبیر رهبری، وطنخواهی در گفتمان عزت ملی، ریشهی دینی دارد و این عقلانیترین مبنا برای وطنخواهی است. بنابراین ارزشهای وطندوستی ارتباط وسیعی با گفتمان عزت ملی دارند. از سویی خود نتیجه آناند و از سوی دیگر، از آن متأثرند. این وطندوستی در ادبیات دینی ما هم بهشدت مورد تأکید است که »حب الوطن من الایمان«با توجه به نتایجی که برای عزت ملی برشمردیم، میتوان گفت که فقدان عزت ملی به پیامدهایی متضاد با آن در جامعه میانجامد: عدم خودآگاهی ملی و خودباختگی در برابر فرهنگ بیگانه، فقدان استقلال در رفتار سیاسی در جهان، نداشتن پرستیژ و هویت بینالمللی و عدم قدرت و اقتدار کشور.اما مهمترین پیامد فقدان روحیهی عزت ملی در یک جامعه، خودباختگی فرهنگی آن جامعه است. این خودباختگی در مقاطعی از تاریخ کشور ما نیز پیامدهای ناگواری برای ما به وجود آورده است. برای مثال، آن چیزی که انقلاب مشروطه را بهعنوان یک انقلاب دینی و ملی به انحراف کشاند، همین روحیهی خودباختگی و غربزدگی در برخی روشنفکران بود.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۴:۳۳ ق.ظ