جایگاه هنر خطاطی در اندیشه فرهنگی کلانشهر ارومیه

جایگاه هنر خطاطی در اندیشه فرهنگی کلانشهر ارومیه

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی : ارومیه در پهنای تاریخ و قاب معاصر خود بزرگان و فرهیختگان متعددی را به ثمر رسانیده‌ است.
به نحوی که در شناسنامه این شهر از نقاشی‌ و شعر گرفته تا خوشنویسی‌ و موسیقی‌ و ازعالم فقیه گرفته تا عارف دیده می‌شود. اما چگونه است که مردم شهر‌ارومیه خود از سیر تاریخ ‌فرهنگی منطقه‌خود بی‌خبر هستند؟ آخر میرآث ‌فرهنگی هر سرزمین هویت‌ فکری و فرهنگی آن به شمار می‌آیند و تقویم آن سرزمین با این میراث رو به سوی آینده ورق می‌خورد.
آن‌هم میراثی که ساخت فرهنگ عممومی آن سر‌‌ز‌مین و جامعه با آن شکل می‌گیرد وقوام می¬یابد. میراث‌ فرهنگی هر منطقه تعیین کننده نوع گفتمان آن منطقه با دنیا و پیرامون خود است.
یعنی بینش عمومی مردم هر منطقه و شهر خود و هم نوعان خود را می‌سازد.
برای مثال مردم خوب شهرارومیه در صورت سوال از آنها در مورد اینکه در تاریخ شهر خود آیا نقاش و یا خوشنویس و یا معمار و… را می¬شناسند یا نه؟! چه جوابی دارند و چه توضیحی؟ آیا بی‌خبری آنها از تاریخ ‌و میراث ‌فرهنگی خود در صورت پرسیده شدن چنین سوالی قابل توجیه خواهد‌ بود؟ و آیا طرف سوال کننده در صورت نشنیدن جواب منطقی و قانع کننده، نزد خود چه دیدگاهی در مورد شهر ما یعنی ارومیه و مردم آن و تاریخ آن و فرهنگ آن خواهد ‌کرد؟ به همین دلیل نویسنده این نوشتار برای واکاوی ببیشتر، از دیدگاه هنر خوشنویسی به این خلاء نظر افکنده است…
خوشنویسی! نوشتن به سیاق ظاهر و حرکت در اعماق! خوشنویسی عرفان حروف! زبان در معنای غیر تاریخی خود و قائمیت به ذات خود، محل خلقت است، آفرینش است.
در آغاز کمله بود و کلمه …. آثارادبی وهنری امروز با زبان در وجوه مختلف آن در رابطه وثیق است. یعنی هرهنر تجسمی، بصری، نوشتاری، گفتاری و شنیداری و…، زبان خاص خود را دارد و قائمیت هر اثر ادبی هنری در قالب این هنرها، به زبان اثر است و بس!
حال اگر جامه حروف و رسم‌الخط بر قاعده زبان پوشانده‌ شود که شده و امروز آن را صورت نوشتاری زبان می‌دانیم، کلمه محسوس می‌شود. یعنی کلمه اساس زبان است و علت وجودی کلمه رسم‌الخط و عینیت حروف!
بعد ازاین پذیرش است که صورت زبانی آثار هنری و ادبی که در بالا گفته آمد، عیان می‌شود. اما در این بین خوشنویسی و خطاطی فقط خوب نوشتن یک زبان و خط آن نیست؟!
می‌گویند اساتید مسلم خط برای درست نقش زدن و درستی خلقت یک کلمه تا جمله به سیاق تجربی خود، نفس در سینه حبس می‌کنند تا رعشات حاصل از تنفس و دم و بازدم، صورت و ظرافت این نقش و آفرینش را به‌هم برنزند.
اینکه نفس را برای لحظاتی که آبستن آفرینش است برخود حرام کردن یعنی لحظه‌ای باید که تو نباشی تا آفرینش رنگ بودن بگیرد. یعنی لحظه‌ای از روح خدایی خود را بدون وجه انسانی خود که با تنفس حیات دارد، در چهارجهت حروف و کلمات درونی کنی تا جان بگیرد و سیلان کند و به ثبت برسد! این همان لحظه ثبوت است.
اگر هنرمند با من جمعی خود هنر می‌سازد و خلقت می‌کند و زبان او آن جهان جمعیی است که همه اعصار و همه جهان در آن صورت درون داشته و از بیرون به تفاوت و گوناگونی می‌رسند پس هنر خوشنویسی را باید هنر ثبوت نامید. هنر ثبت خدا، انسان و خلاقیت!
در ارومیه این شهر پر دوران، هنرخوشنویسی بی‌جایگاه است. در استان ما آذربایجان‌غربی هم. اما کم نداشته و نداریم بزرگانی که نام داشته و دارند به وسعت ایران و جهان! اما کجای فرهنگ عمومی و آموزش تجربی و علمی‌مان این هنر ثبوت را دریافته است؟!جملات زیربی‌هیچ توضیحی وضع هنرخوشنویسی را دراستان آذربایجان‌غربی و شهرارومیه به روشنی معلوم می‌کند.
ضعف فرهنگی آموزش، هنرخوشنویسی در استان را با چالش‌های جدی مواجه می‌سازد!(یا ساخته‌است).
برخوردهای نادرست فکری با این هنر، فرایند آموزش آن را با مشکلات جدی مواجه می‌سازد!(یا ساخته است) کمبود منابع اعتباری برای تجهیز سخت‌افزاری و نرم‌افزاری آموزش و حیات این رشته، نبود ضمانت‌های شغلی برای هنرمندان از مشکلات پیش روی احیا و رونق این هنر هستند!قبل ازهر چیز، رفع مشکلات پیش روی احیا و رونق این هنر منوط به ارتقاء سطح بینش فرهنگی مردم است! بیسشترعلاقه‌مندان به این رشته و هنر و هنرآموزان آن از اقشار متوسط جامعه هستند! هنرخوشنویسی بزرگترین هنر اسلامی است.
آثار به جا از اعماق تاریخ همچون کتیبه‌ها، سنگ نوشته‌ها، الواح گلی و… خود نشان‌گر وسعت تاریخی و هنری، هنرخوشنویسی است. همچنین استفاده ازاین هنر در کتابت کتاب الهی و دیوان شاعران بزرگ نیز رمز ماندگاری و تعالی این هنر برجسته اسلامی است.
اما دقیق‌تر اینکه خوشنویسی و خطاطی از دو نظر در تاریخ فرهنگ هر منطقه جایگاه مهمی دارد. اول اینکه با زبان و بعد ارتباطی ‌آن سر و کار داشته و این امر منجر به غنا و ماندگاری آن زبان می‌شده و زیبایی‌های ظاهری و پیچیده در لابه‌لای حروف و کلمات آن را به نمایش می‌گذاشته است و دوم آنکه امر کتابت، نسخه برداری از کتب، رسایل، نامه‌ها و متون مختلف را اغلب خوشنویسان و خطاطان برعهده داشتند. آنان به شکل معمول در دربار پادشاهان و یا مدارس علمیه آن زمان حضور داشتند و به عنوان کاتب و یا در درجه‌ای بالا تر به‌عنوان هنرمند عرضه هنر می‌کردند.
هنرخوشنویسی با صنایع هنری و دستی نظیر کاشی‌کاری، تذهیب و نگارگری(منیاتور) و… و از سویی با هنر و علم معماری در ارتباط بوده و هست.
می‌توان آیات قرآنی، خط و نقوش زیبای حک شده بر کاشی‌های آبی، فیروزه‌ای و سرمه‌ای مساجد و ابنیه‌های تاریخی و مذهبی را در این مورد شاهد آورد.
امروزه خوشنویسی در تلفیق با دیگرهنرها مسیر تازه‌ای برای پیمایش خلقت خود وا گشوده‌است. خط نقاشی، خط در گرافیک )تایپوگرافی)، خط و حروف در فرم¬سازی و مجسمه سازی و…
هنرخوشنویسی، هنرثبوت را دریابیم.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۶:۳۳ ق.ظ

دیدگاه


پنج × 7 =