جایگاه مطبوعات ارومیه در فرهنگ عمومی
علی رزمآرای
گروه فرهنگی:مقوله مطبوعات در ارومیه با تاریخ ۶۶ ساله خود و با آمار بیش از ۶۰ نشریه مختلف الزمان( در کل در استان)، هنوز در الف الفبای ارتباطات است. مطبوعات ارومیه خود نمود کیفی و کمی فعالیتهای خود و آینهای از اقیانوس فرهنگ و اجتماعی هستند که وسعتی به نام انسانیت دارد و عمیقی به نام احتیاج. مطبوعات ارومیه گاهی پر درد و افراطی و گاهی منفعل و تفریطی عمل کرده است. اگر به صفحات اکثر مطبوعات مکتوب ارومیه نگاهی بیندازیم، قامت آنها را که چون هفتهگی و دوهفتهگی و… اند بالاتر از یک تیترو چند خبر نمیبینیم. آن هم به زور تفاخر به زبان مادری که زبان مادری اندیشه است و نه تفاخر و بر سر این اندیشه هیچ گونه کاهلی و معامله، پذیرفته نیست. در مطبوعات ارومیه زبان مادری خود حالت مطالبه دارد و زبانی تثبیت شده که در پی طرح دیگر مطالبات باشد، نیست. مطالبات مردمی و منطقهای در مطبوعات ارومیه بینابین با طرح مطالبه میانی یعنی زبان، انجام میگیرد. زبانی که خود جزء مطالبات اصلی بوده و خود مطالبات اصلی در کنارآن طرح میشوند نه درعمق آن . از زمانی که میرزا حبیب آقازاده اولین مطبوعه هفتگی را در این شهر نشر داد تا به امروز عمارت رسانهای ارومیه چه جایگاهی درجغرافیای فکر و ذکر اهالی آن برای خود اختصاص داده است؟ یعنی در طول این ۶۶ سال (البته اگر ماهنامه»تابش روشنایی« متعلق به مسیون مسیحی آمریکایی آشوریها در ارومیه را که در سال ۱۲۲۶ خورشیدی منتشر میشد استثنا کنیم) عمارت رسانهای کلانشهرارومیه نه چیزی به کم و کیف خود اضافه کرده و نه روزگار اهالی و مدیران این شهر را دگرگون کردهاست.مطبوعات آیینه تمام قدی است که از خلال محتوایآن و از غور در اطراف و اکناف آن میتوان حال و روزهر شهر واهالی را دید و شناخت. مطبوعات پالایشگاه فرهنگی هر جامعه شهری محسوب میشوند. درآن فرهنگ خودی قوام مییابد به روز میشود و با نیاز روز عرضه میگردد. فرهنگ غیر خودی در آن تحلیل میشود و با کالبد شکافی آن وارد دایرةالمعارف فرهنگی جامعه میشود.بازهم به تکرار میتوان گفت هزاره سوم هزاره ارتباطات وهزاره رسانههاست. اما چه سود زمانی که شهرنشینی در ارومیه با این هزاره و همه ابعاد جمعی آن فاصله کاربردی و تخصصی دارد. دقیقتر اینکه ۶۶ سال از آشنایی ارومیه با اولین جرقه سنتیترین شکل ارتباطات یعنی مطبوعات میگذرد ولی گویی اهالی و جو شهر در همان سالها نفس میکشند؛ و فاصلههای فکری و فنی به ثانیهها و دقیقهها تقلیل پیدا نکردهاست.این همان معضل تخصصی نشدن ارتباطات در کلانشهرارومیه است. به زبان ساده صنعت و اقتصاد ارومیه و حتی استان به شکل تخصصی و فنی در قالب کدام رسانه و ابزار عرضه میشوند و مورد واکاوی؟ فرصتهای مختلف علمی و فکری در کدام بستر به عنوان ماحصل حیات فکری اهالی ارومیه مطرح شده و در عرصه شناخت و سرمایه گذاری قرار میگیرند؟ کدام رسانه تخصصی در عمق و ژرفای قابل قبول و اثرگذار ادبیات و هنر شهر ارومیه را وارد فضای تبادل فرهنگی میکند تا هم ارزش گذاری شده و هم ارومیه را در ساختار فرهنگی کشور سهیم کند؟ و… فضای مجازی هم سهم چندانی در بدهبستانهای علمی و فرهنگی کلانشهرارومیه متأسفانه ندارد. آن هم به دو دلیل: اول به دلیل نبود پیش زمینههای فرهنگی و تخصصی در امور مختلف؛ و دوم به دلیل اینکه درطرح و عرضه ابعاد مختلف اقتصادی، صنعتی و فرهنگی یک منطقه و تبادل اطلاعات تفضیلی و تکمیلی آن در بین خود اهالی و همه مخاطبین آن رسانههای مکتوب بیشترین برد و اثرگذاری را دارند. همین دلیل بخش سنتی رسانهها و ارتباطات یعنی رسانههای مکتوب به شکلی نوین و چهرهای جدید در دنیای امروزهنوزهم حضوردارند. به طوری که بزرگترین و پرتیراژترین رسانهها هنوز روزنامهها هستند و در جهان امروز نه یک نوبت که در چند نوبت منتشر شده و به روز میشوند.یکی از مهمترین شاخصهها در کیفیت شناسی مطبوعات و رسانهها در یک منطقه تخصصی بودن آن است. یعنی دو وجه توأمان اقتصادی و فکری را در یک چرخه منظم فنی وعلمی در خود متبادر میکنند. یعنی اگر تولید فکر و اندیشه میکنند و یا تبادل و مبادله فکر و اندیشه را زیرساخت خود میدانند، ساختن بستری اقتصادی برای طرح و دوام دیدگاههای خود و ایجاد زمینههای مختلف تجاری و اقتصادی را روساخت خود بدانند.در کلانشهرارومیه رویکرد تخصصی سازی در سطح مطبوعات و رسانهها دیده نمیشود. یعنی افراد شاغل در این عرصه، از حرفه و تخصص خود برداشت عینی را ندارند و پایبند معیارهای فرهنگی تخصص در این زمینه نیستند. یعنی وجهه و حیثیت جمعی حرفه آنها اصل در فرهنگ سازی نیست بلکه فرع بر آن است.در مطبوعات ارومیه بیشتر اطلاع رسانی حالت بالا دست دارد نه پایین دست. مطبوعات ارومیه از بدنه اصلی مدیریت استانی و میانی کشور تغذیه شده و یک طرفه عمل میکنند. مردم و اهالی شهرارومیه ازجایگاه پایین دست، هیچ آشنایی با ابزار طرح مطالبات خود یعنی مطبوعات شهرخود ندارند. از همین جا تفکیک ذهنیت خاص و ذهنیت عام مشکل میشود.درمطبوعات ارومیه سرعت انتقال مفهوم و پیام نسبت به ذهنیت عام سهم بیشتری دارد و طرح مفاهیم خاص ( صنعت،اقتصاد کلان، حوزه فرهنگ وهنر، فلسفه و …) موضوعیت تخصصی ندارند.اطلاع رسانی یک تخصص است.که مخاطب را دقیق میکند. رسانه عمیق مخاطب را عمیق میکند. رسانه به روز، مخاطب را به روز میکند. مخاطب قبل از اینکه عام یا خاص باشد، باید دقیق، عمیق و به روز باشد. اغلب روزنامهنگاران محلی و استانی در سطح کشور، در چند نکته در زمینه مطبوعات مورد فعالیتشان هم عقیدهاند:مطبوعات محلی به دلیل دور بودن از مرکز کشور با اطلاعات محدود و نیروی انسانی غیرحرفهای مواجهاند، مطبوعات محلی در بطن امکانات محدود متولد میشوند که دارای چند ویژگی و مشخصه اصلی است که امکانات و اطلاعات محدود، عدم نیروی حرفهای، شمارگان کم و به تبع آن درآمد پایین همچنین قابلیت ضربه پذیری سیاسی بالا از آن جمله است. در مناطق محدود، عادات و رفتار شهروندی و ارزش رفتار متمدن کاهش مییابد مطبوعات محلی نیز از یک سو به دلیل پایین بودن ضریب عمل افراد و از سوی دیگر به علت عدم انعکاس آسیبها در سطح ملی بسیار ضربه پذیر هستند.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۸ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۵:۲۰ ق.ظ