جامعه و ادبیات متاثراز یکدیگر

جامعه و ادبیات متاثراز یکدیگر

گروه فرهنگی:شعر امروز ازحیث مضمون و محتوا تهی است و فرم‌ها شکل اصلی خود را ندارند. شعرهای سروده شده شبیه به‌هم هستند و امضای شخصی شاعر در شعر قابل تشخیص نیست. شاعران امروز طبقه‌بندی شده‌اند و با هم زندگی می‌کنند و یک جریان را دنبال می‌کنند.
به هر حال در دوره ما هم شاعر ضعیف وجود دارد و هم قوی و متوسط. اگر بخواهیم اشعار عاشقانه و حکمی زمانه را واکاوی کنیم، مدت زمان زیادی باید به آن اختصاص دهیم. اما آن‌ چیزی که مسلم است شعر پند و اندرز و حکمی به حدی ضعیف است که می‌توان به جرئت گفت این‌گونه مضامین در شعر شاعران وجود ندارد. در واقع شعر حکمی نه‌تنها ضعیف است، بلکه اصلا حضور محسوس ندارد. متاسفانه شاعران به سمتی رفته‌اند که گمان می‌کنند شعر عاشقانه یا اروتیک گفتن، ممکن است نیاز جامعه امروز را از حیث عاطفی برطرف کند و وقتی نیاز عاطفی مرتفع شد انسان به آزادی اندیشه خواهد رسید و در آن زمان حکمت و پندو‌اندرز را دریافت خواهد کرد. شاید این رویکرد ناخودآگاه شاعران باشد یعنی برای این مسئله طراحی و برنامه‎ریزی نکرده باشند، ولی متاسفانه ضعف معرفتی خود شاعران به این مسئله می‌انجامد که شعر معرفتی و حکمی از آنان صادر نشود.
اگر در گذشته شعرهای حکمی و پند‌و‌اندرز را در آثاری مانند دیوان صائب‌ تبریزی، بیدل دهلوی، حزین لاهیجی، حافظ و سعدی و بزرگان دیگر می‌بینیم به این علت است که حکیم بودند و با نام حکیم ابوالقاسم فردوسی یا حکیم خاقانی از آنان یاد می‌کنند، زیرا به درجه‌ای از حکمت رسیده بودند و احساس وظیفه می‌کردند که از شیرینی و لذتی که از حکمت کسب کرده اند، به مخاطب هم انتقال دهند. اما متاسفانه وقتی امروز خودم ضعیف هستم مسلما نمی‌توانم به شخص دیگری فیضی برسانم و از حیث معرفتی او را تغذیه کنم و این می‌شود که مشاهده می‌کنیم، نه تنها اشعار اکثر شاعران خالی از حکمت است، بلکه از بیان فاخر هم عاری است و از مضمون تهی هستند و مضمون تهی فرم را هم به کج و معوجی می‌کشاند.
وقتی شعر از حیث مضمون و محتوا خالی است و فرم‌ها شکل اصلی خود را ندارند مسلما قابل تشخیص نیستند که این شعر را چه کسی سروده است، در واقع شعرها امضای شخصی ندارند. اگر ۱۰۰ قطعه شعر را از ۱۰۰ شاعر بدون ذکر اسم آنان رو‌به‌روی داوری بگذاریم بعید است بتواند شعر شاعران را با نام خودشان تشخیص بدهد. گویا ۱۰۰ قطعه شعر را یک نفر واحد سروده است. یک مدرس دانشگاه با بیان اینکه جامعه و ادبیات همواره از یکدیگر متاثر بوده‌اند، گفت: حوادث عمده اجتماعی، اندیشه و آثار هنرمندان و شاعران را متحول کرده به گونه‌ای که ادبیات آیینه تمام‌نمای تحولات اجتماعی به شمار آمده است. مرادعلی واعظی اظهار کرد: برخی رویدادها که جنبه ملی و عام دارند، بلافاصله تاثیر پایداری در ذهن و زبان شاعران می‌گذارند. او افزود: از سوی دیگر ادبیات در روشنگری اذهان و تحلیل وقایع اجتماعی نقش بسزایی داشته و گاه منجر به تحولات بزرگی در حد تغییر نظام حکومتی شده و به عنوان مثال، در پیروزی انقلاب مشروطه، روشنگری شاعران تاثیر بسزایی داشته است. واعظی گفت: بعضی از حوادث که در افراد خاصی تاثیر می‌گذارند در ادبیات جایگاه قابل توجهی نمی‌توانند داشته باشند، مثل مرگ یک عزیز، سیل، زلزله، دلدادگی و طلاق اما برخی رویدادها که جنبه ملی و عام دارند، بلافاصله تاثیر پایداری در ذهن و زبان شاعران می¬‌گذارند. واعظی ادامه داد: جنگ تحمیلی یکی از رویدادهایی است که در ادبیات معاصر ما تاثیر فوری، عمیق و ماندگاری گذاشته و به شعر فارسی حال و هوای خاصی بخشیده است. وی تصریح کرد: همزمان با آغاز جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، مضامین برجسته‌ای نظیر شهید و شهادت، جهاد در راه خدا، دفاع از آب و خاک و سوگواری شهیدان که منجر به رویکرد تازه‌ای به واقعه عاشورا و نهضت امام حسین (ع) در شعر فارسی شد وارد قلمرو ادبیات دفاع مقدس از جمله شعر شد.
این عضو هیات علمی دانشگاه اظهار کرد: نکته قابل توجه رشد به سرعت شعر دفاع مقدس است که از نظر محتوایی هم تغییرات عمیقی متناسب با شرایط اجتماعی دهه‌های اخیر ایجاد کرد.
در آغاز اغلب مضامین درباره مقاومت، شهادت، پیروی از امام راحل، تاسی به شهدای کربلا و امثال آن بوده است. پیری غریبی را از کرب و بلا آورد، این بار غریبان را تا کرب و بلا می‌برد واعظی اظهارکرد: محمدعلی بهمنی درباره جایگاه امام خمینی (ره) در اشعارش واژه غربت را برای شهدا به این دلیل به کار می‌برد که آنها بدون هیچ چشم‌داشتی و فقط به عشق وطن و برای رضای خدا، کار و تحصیل و اراده و میز و کسب درآمد و از همه مهمتر خانواده و دلبستگان را رها کرده، جانشان را فدای حق و حقیقت کرده و غریبانه شهید شدند. چون همزمان عده‌ای دنبال پشت و مقام و احتکار و ثروت‌اندوزی و عیاشی بودند و بعضا خودشان را از همین رزمندگان و شهدا طلبکار هم می‌دانستند. این شاعر دفاع مقدس افزود: پرهیز بیگی حبیب‌آبادی، شاعری که خانه و محله و اداره‌اش، موشک‌باران می‌شود وقتی می‌خواهد شعر جنگ بگوید دست و دلش می‌لرزد که نکند این واژه‌ها و مضامین شاعرانه نباشد، البته این کار او تعریضی بود به مرفهین بی‌دردی که به شهرهای امن یا خارج از کشور گریخته بودند.
واعظی تصریح کرد: البته شاعران دفاع مقدس متاثر از نسیم دل‌انگیز گلزار شهادت و آزادگی، چنان غنایی به شعر دفاع مقدس بخشیدند که از شورانگیزترین اشعار عاشقانه هم گوی سبقت را ربودند و شعر دفاع مقدس رنگ غنایی و عرفانی گرفت. وی یادآور شد: نکته مهم دیگر درباره شعر دفاع مقدس، ظهور غزل حماسی است، چیزی که تصورش هم عجیب بود، ولی اتفاق افتاد.
واعظی ادامه داد: شعر درباره عاشقی است که شب‌ها عارف با معشوق راز و نیاز می¬‌کند و برای دیدار او بی‌تاب است و در میدان‌های جنگ همچون شیری می‌جنگد و شهامتش معادلات همه طراحان جنگی عالم را به هم زده. قهرمان عاشق، اهل دلی مبارز است که با عشق و جهاد توامان زندگی می‌کند.
واعظی تاکید کرد: در دهه¬‌ای که جنگ ادامه داشت مضامین عمده شهید بی‌غسل و کفن، تن بی‌سر، مادر سوگوار، گل پرپر، سفر کرب و بلا و امثال اینها بود و بعد از اتمام جنگ نوبت به خانواده شهدا، همسر شهید، فرزند شهید، انتظار برای بازگشت مفقودین و آزادگان و جانبازان شیمیایی رسید.
وی افزود: در دهه دوم بعد از جنگ، صحبت از پلاک و چفیه و گله‌های خانواده¬‌های شهدا و کم‌لطفی نسبت به ارزشهای دفاع مقدس و سوء استفاده برخی از فرصت‌طلبان از شهدا برای رسیدن به اهداف گوناگون، غربت مظلومیت جانبازان شیمیایی و از همه تلخ‌تر، طعنه طلبکاران مثلا روشنفکران ضدجنگ بود که شاعران دفاع مقدس را واداشت تا به افشاگری بپردازند و این فرصت‌طلبان را رسوا سازند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۵:۴۷ ق.ظ

دیدگاه


هشت − 8 =